printlogo


کد خبر: 213029تاریخ: 1398/9/3 00:00
کارآفرین نمونه کشور در گفت‌وگو با «وطن امروز»:
نرم‌افزار جنگ اقتصادی معیوب است
علیرضا نبی: با ماشین دستمال کشیده برق انداخته، آسانسور اختصاصی و در ریموت‌دار نمی‌توان با جنگ اقتصادی مقابله کرد

گروه اقتصادی:  حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی بارها در سال‌های اخیر اهتمام ویژه‌ای به امر اقتصاد داشته‌اند و تولید ملی را کلیدواژه پیروزی در جنگ اقتصادی ایجاد شده توسط دشمنان کشور دانسته‌اند. رهبر انقلاب در جلسه اخیر فعالان اقتصادی با ایشان هم بار دیگر بر این موضوع تاکید داشتند و به تکریم تولید‌کننده اجناس ایرانی پرداختند. به همین بهانه شنیدن صدای حاضران در خط مقدم این جنگ اقتصادی خالی از لطف نیست. «علیرضا‌نبی» کارآفرین و تولید‌کننده نمونه کشور در سال‌های اخیر که دبیری انجمن دارندگان نشان استاندارد را هم یدک می‌کشد، در گفت‌وگو با «وطن‌ امروز» از نقاط تاریک توسعه تولید ملی کشور پرده برداشته است.
***
* در حال حاضر موانع کسب‌وکار و تولید در ایران چیست؟
در بحث مبانی تولید و چالش‌های تولید ما 2 بخش داریم؛ یک بخش نرم‌افزار و دیگری سخت‌افزار. در بخش نرم‌افزار مشکل ملی و همگانی وجود دارد و آن عدم اقبال به تولیدات داخلی است. در این حوزه به اشتباه تولیدات داخلی را کم‌کیفیت و بی‌کیفیت و تولیدات خارجی در هر سطحی را بهتر از تولیدات داخلی می‌دانیم. این مشکل فرهنگی در طول سالیان به‌وجود آمده و الان تبدیل به باوری شده که تغییرش نیاز به عزم همه دستگاه‌های متولی از صدر تا ذیل دارد. در این مقطع مقام معظم رهبری با دعوت از کارآفرینان در این حوزه عملاً حساسیت موضوع را به تمام مدیران میانی و سطوح پایینی نظام یادآور شدند که ما در جنگ فرهنگی، سیاسی و امنیتی پیروز شدیم، باید در جنگ اقتصادی هم پیروز شویم که این یک اتمام حجت است. در بخش نرم‌افزار ما نیاز داریم همزمان با افزایش کیفیت تولیدات داخلی توسط تولیدکنندگان، مردم نیز نگاه خود را نسبت به تولید داخلی تغییر دهند. در این راستا باید اصحاب رسانه، خطبا، امامان جمعه و جماعت، دلسوزان ایران و انقلاب وارد میدان شوند و این تفکر غلط را از بین ببرند. در این‌باره ساخت سریال‌ها، داستان‌ها و مقاله‌ها باید به سمتی برود که نشان دهد کالای داخلی کالای کم‌کیفیتی نیست، زیرا یکی از موانع ما برای تولید، عدم فروش کالا در داخل کشور است. یعنی اگر کالای واحد تولیدی را بخریم، مشکلی برای تولید ندارد. مسأله اصلی، همان بحث کالای ایرانی است که باید به صورت فرهنگ در‌آید که باور کنیم کالای ایرانی، کالای مرغوبی است. این امر نیاز به نظارت جامع و کامل دارد و دولت باید به جای تصدی‌گری و بنگاه‌داری، به وظیفه نظارت‌گری بازگردد تا بتواند به واحدهای تولیدی نظارت دقیق داشته باشد تا از استانداردهای مصوب شده و تعیین شده تخطی نکنند. در این راستا اصحاب رسانه هم باید کمک کنند این اتفاق رخ دهد. بنابراین باید گفت ماجرا، بخش نرم‌افزار است.
 
* تسهیلات دولت از جمله ارائه معافیت به تولیدکنندگان تا چه اندازه در رونق تولید موثر است؟ 
در قسمت نرم‌افزار اگر دولت به وظیفه نظارت‌گری خود بازگردد و از بنگاه‌داری دست بردارد، بانک‌ها نیز از طمع دست بردارند و به رسالت اصلی خودشان که تأمین نقدینگی است بازگردند، طبیعتاً اتفاقات خوبی حتی در قسمت نرم‌افزار رخ خواهد داد. 3 الی 4 سال پیش با وام 25 میلیون تومانی برای خالی کردن انبارهای خودروسازها این مساله خود را نشان داد و رکورد فروش 3 میلیون و 600 هزار دستگاه ماشین در یک ساعت را در دنیا ثبت کردیم. وقتی دولت کارش را درست انجام می‌دهد، اتفاقات خوبی می‌افتد. برای یک مورد از ورشکستگی 2 خودروساز جلوگیری شد. در بعد سخت‌افزار اما مشکل از دید من این است که برخی مسؤولان میانی چیزی به‌عنوان جنگ اقتصادی و شرایط اضطراری را قبول ندارند یا نمی‌خواهند قبول کنند. می‌گویند همه چیز عادی است. مدیران میانی نظام درک صحیحی ندارند از اینکه ما باید مشکل فلان واحد تولیدی با 21 هزار پرسنل را به طور جدی بررسی کنیم. 
 
* نقش مدیران دولتی را اگر بخواهیم دقیق‌تر بررسی کنیم‎، چه فرهنگ و نگرشی موجبات عدم درک شرایط موجود را ایجاد کرده است؟
چه شده که مدیران میانی دنبال آمار پر کردن و آمار فرستادن هستند. به قول حضرت آقا زیر سر مسؤولان بالشت نرم نگذارید. اینها خواب‌شان می‌برد و ماشین را در دره می‌اندازند. حرف درستی است. انگار برای مدیران میانی خیلی اهمیت ندارد. در حالی که یک قانون بر کشور حاکم است، در یک استان کسب‌وکار رونق دارد و در دیگری حرکت آن کند است؛ چون با قوانین سلیقه‌ای رفتار می‌شود. چرا مدیران میانی سلیقه‌ای رفتار می‌کنند؟ این مانع است. در حالی که دولت پذیرفته آب، برق و امنیت واحد صنعتی را تامین کند، اگر سرمایه در گردش در اختیارش نگذارد، نمی‌تواند کار کند. در حال حاضر تولیدکنندگان برای بانک‌ها توجیه اقتصادی ندارند. چرا برای بانک‌ها ساخت و ساز برج‌ و آپارتمان‌ در همت غرب و اطراف دریاچه خلیج‌فارس [تهران] جذابیت بیشتری دارد تا تسهیلات‌دهی به یک واحد صنعتی؟ نمی‌گوییم به واحد صنعتی تسهیلات داده نمی‌شود اما آیا فراگیری طرح‌های تسهیلاتی برای افراد مختلف و تولیدکنندگان مختلف یکنواخت است؟ یکسان است؟ خیر! آیا عدالت مالیاتی برای 86 هزار واحد صنعتی در کشور یکنواخت است؟ خیر! بسته به سلیقه دارد. آیا ترخیص مواد اولیه از گمرک با تعدد بخشنامه‌هایی که مثل دستگاه فتوکپی تولید می‌شود، دارای چابکی و سرعت عمل است؟ خیر! فقط برای عده‌ای خاص و نه برای عموم تولیدکنندگان. اینها واقعیت‌های موانع کسب‌و‌کار و تولید است.
 
* راهکارهای برون‌رفت از این موانع چیست؟ اکثر مواردی که شما بیان کردید نیازمند اصلاحات عمده‌ در ساختار دولت است. 
پیشنهاد من تاسیس ستادی با حضور همه وزارتخانه‌هاست که این ستاد در ریاست‌جمهوری تشکیل و درخواست‌ها به آنجا ارجاع شود. من اعتقادم بر این است مدیران میانی نمی‌دانند چه خبر است. این ستاد باید اختیارات مدیران ارشد را داشته باشد اما بتواند به مدیران میانی وصل شود و دستور بدهد. باید یک پنجره واحد باشد که این پنجره واحد بتواند دستورالعمل‌ها و همچنین مشکلات تولیدکنندگان را از طریق تشکل‌ها به ستاد منتقل کند. در واقع ما نیاز به ستاد اضطراری داریم. برای کسی که کالایش در گمرک خراب می‌شود، ستاد تسهیل کاری نمی‌تواند بکند؛ باید ستاد اضطراری داشته باشیم. برای مثال مشکل واحد تولیدی را که گمرک از او رشوه خواسته و او نداده و الان 60-50 کانتینر مواد اولیه‌اش در گمرک مانده و 60 روز است این واحد تولیدی تعطیل است، باید به کجا انتقال دهیم؟ باید با ایجاد ستاد مستقیم این مسائل اطلاع داده شود نه با نامه‌نگاری اداری. در حال حاضر مدیران گمرک و مدیران استان‌ها برای خود حکومت می‌کنند. اینها نباید اینقدر قدرت داشته باشند و قومی و قبیله‌ای عمل کنند. برای نمونه اگر من برای ترخیص کالایم به مرز بازرگان بروم، امکان این کار نیست، زیرا من 3 جرم بزرگ دارم؛ اول اینکه همزبان و هم‌قبیله آنها نیستم، دوم اینکه بومی آن منطقه نیستم و سوم اینکه نمی‌خواهم رشوه بدهم.
حل این مشکل چندان پیچیده نیست. باید بازرس اعزام شود. چطور ممکن است مدیر سطح پایین به من بگوید برای ترخیص کالایت باید به من رشوه بدهی؟! بدون رشوه هیچ‌کسی کاری انجام نمی‌دهد. انتقال مشکل به مدیران میانی هم آن را حل نخواهد کرد، زیرا شاید خودشان هم در این کار دخالت دارند. ما ستادی می‌خواهیم که با تلفن زدن بتوانیم مشکل را حل کنیم؛ مثل اختصاص شماره تلفن خاص به آتش نشانی. در این صورت وقتی تولیدکننده نمی‌تواند مواد اولیه‌اش را ترخیص کند، سریعا موضوع را انتقال می‌دهد که اجازه ترخیص به دلیل نپرداختن رشوه مقدور نیست. در اینجا بازرس باید گزارش تهیه کند و ببیند برای مثال در مرز بازرگان چه می‌گذرد. نشستن در تهران پشت درهای ریموت‌دار، مقابله با جنگ اقتصادی نیست. جنگ اقتصادی با ماشین دستمال کشیده برق انداخته، آسانسور اختصاصی و در ریموت‌دار نمی‌شود. یک مدیر در حکومت مستضعفان این مسؤولیت را پذیرفته، پس این تجمل‌گرایی چیست؟ چطور از من سرباز این نظام توقع دارید بجنگنم، زمانی که برخی مدیران هیچ درکی از شرایط من ندارند؟! من به عنوان دبیرکل انجمن دارندگان نشان استاندارد برای حل مشکل تولیدکننده کدام‌یک از مدیران ارشد را می‌توانم ببینم که بگویم یک تولیدکننده نابینا 6 ماه است واحدش تعطیل شده است. کسی که بار را در گمرک نگه داشته خوب می‌داند من به رئیس مجلس و رئیس قوه‌قضائیه و مدیرکل گمرک دسترسی ندارم. من سخنان آقا را از اخبار پیگیری کردم؛ یک جمله حضرت آقا برای من بسیار جالب بود. ایشان فرمودند ما در جنگ تحمیلی پیروز شدیم، ما در جنگ سیاسی پیروز شدیم، ما در جنگ بر تحریم پیروز شدیم، باید در جنگ اقتصادی هم پیروز شویم و سرداران و امیران جنگ اقتصادی، شما تولیدکنندگان هستید.

Page Generated in 0/0077 sec