گزارش «وطن امروز» به بهانه اولین سالگرد درگذشت استاد ابوالفضل زرویینصرآباد طنزپرداز معاصر
عباس اسماعیلگل*: 10 آذرماه نخستین سالروز درگذشت «ابوالفضل زرویینصرآباد» شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز مطرح است. زندهیاد نصرآباد با اسمهای مستعار «ملانصرالدین»، «چغندر میرزا»، «ننه قمر»، «کلثوم ننه»، «آمیز مَمتقی»، «میرزا یحیی»، و «عَبدُل» در نشریاتی همچون نشریات مؤسسه گل آقا، همشهری، جامجم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران طنز نوشته است. در جایگاه بالای مرحوم نصرآباد در ادبیات طنز کشور همین بس که سال 71 «کیومرث صابریفومنی» مشهور به «گل آقا» در پاسخ به سؤال مصاحبهکننده روزنامه ابرار که پرسید: «چشم امیدتان در طنزنویسی امروز به کیست؟» میگوید: «قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما ـ ملانصرالدین (ابوالفضل زرویینصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد». یا «علی موسویگرمارودی» از چهرههای فاخر ادبیات کشور نیز در اظهارنظری قابل تامل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر دانست. شاید اغلب مخاطبان عام زرویینصرآباد را به واسطه نوشتن مطالب طنز در نشریات و روزنامههای مختلف میشناسند اما نصرآباد کتابهای بسیاری در حوزه طنزپردازی منتشر کرده است. از این میان میتوان به «تذکرهالمقامات»، «افسانههای امروزی»، «وقایعنامه طنز ایران»، «با معرفتهای عالم»، «رفوزهها (مجموعه شعر طنز)»، «حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)»، «غلاغه به خونهش نرسید (مجموعه افسانههای طنزآمیز)»، «ماه به روایت آه» روایتی از زندگانی و شخصیت عباس بنعلی (برگزیده جایزه ادبی کتاب سال عاشورا)، «خاطرات سر پروفسور حسنعلیخان مستوفی»، «اصل مطلب: مجموعه شعر طنز، «و غیره!»، «اندر حکایت شیرین بیمه»، «کتاب مستطاب خرپژوهی» و «هزار سال طنز فارسی» اشاره کرد. زندهیاد ابوالفضل زرویینصرآباد طی سالهای اخیر علاوه بر فعالیتهای شخصیاش در حوزه ادبیات فارسی، همیشه دغدغههایی برای اشاعه فرهنگ اصیل طنزنویسی و پرورش جوانان متعهد در این حوزه داشت که همین دغدغه موجب شد در سالهای اخیر با پایهگذاری برنامههای مختلف در حوزه طنزنویسی، انقلابی در این حوزه به پا کند بهطوری که هر کدام از این مراسمها و جشنوارههایی که پایهگذارش بوده، امروز از محبوبترین برنامههای علاقهمندان به حوزه ادبیات طنز محسوب میشود که از این میان میتوان به مواردی چون بنیانگذاری نخستین شب شعر طنز در ایران با عنوان «در حلقه رندان»، پایهگذاری و دبیری نخستین جشنواره طنز دانشجویان سراسر کشور، بنیانگذاری نخستین شب نثر طنز ایران «شب خلوت»، بنیانگذاری و دبیری نخستین جشنواره بینالمللی طنز ایران، طراحی و افتتاح شبهای شعر طنز در بیش از ۱۰ استان کشور، برگزاری کارگاهها و سمینارهای متعدد در دانشگاههای سراسر کشور، برگزاری نشستهای تخصصی بازخوانی متون کلاسیک طنز در کانون ادبیات ایران، طراحی و نگارش برنامههای متعدد رادیویی و تلویزیونی، برگزاری نشستهای تخصصی محفل طنز در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و برگزاری نشستهای تخصصی «رمز طنز» در فرهنگسرای نیاوران اشاره کرد. به بهانه بررسی کارنامه مرحوم زرویینصرآباد پای صحبتهای 2 نفر از نویسندگان کشورمان نشستیم و در ارتباط با شخصیت و جایگاه زرویینصرآباد در ادبیات معاصر گفتوگو کردیم.
***
* غلامرضا کافی: نصرآباد دست راست «گلآقا» بود
«غلامرضا کافی» یکی از شاعران معاصر ایرانی است که از میان قالبهای شعری کلاسیک بیشتر به غزل و مثنوی دلبستگی دارد ولی مدتی است به شیوهای در شعر که مختص خود او است و نام «ترانک» را بر آن نهاده، رو آورده است. وی ترانک را شعرکهای کوتاهی که حاوی لحظات شاعرانه شکار شدهاند و معمولا دردهای اجتماعی را بازتاب میدهند، نامیده است. کافی علاوه بر این در حوزه طنز هم آثار قابل تاملی را از خود به جا گذاشته است.
- جناب کافی! اغلب مردم مرحوم نصرآباد را از مجله «گل آقا» میشناسند، این شناخت از جایگاه بالای مجله نشأت میگیرد یا شخصیت خود نصرآباد؟
طنز جایگاه بسیار بالایی در ادبیات انقلاب اسلامی دارد و مردم هم معمولا آثار طنزپردازان را بهتر از سایر آثار حوزه ادبیات دنبال میکنند و بر همین اساس مجله «گل آقا» به یکی از محبوبترین نشریات ادبی در کشور تبدیل شد و یکی از کسانی که در اوج جوانی با طنزپردازیهای متفاوتش برای خوانندگان مجله دلربایی میکرد، زرویی نصرآباد بود و به نوعی دست راست زندهیاد صابری (گل آقا) در مجله به حساب میآمد.
- مهمترین ویژگی زندهیاد زرویی در دوران فعالیت «گل آقا» چه بود که در اوج جوانی و به تعبیر شما تبدیل به دست راست «گل آقا» شد؟
به جرأت باید گفت زرویینصرآباد در قالب شخصیت «ملانصرالدین» در مجله گل آقا با سن و سال کمش غوغا به پا کرد و با اشعار بسیار روان و طبعی جوشان و قافیهسنجی زیبا توانست سبک جدیدی از پرداختن قافیه محاورهای را در ادبیات طنز کشور پیاده کند که این مسأله جذابیت آثارش را دوچندان میکرد و داستانهای خود را در قالبی ساده و جذاب برای مخاطب روایت میکرد و کمترین تنش موسیقایی به لحن نوشتههایش میداد که این اقدامش نشان از آن دارد که نصرآباد برای جذب مخاطب از عناصر دمدستی محاورهای با لحن موسیقایی بهره نمیبرد و با تکیه بر رواننویسی مدرن، سهل ممتنع را به زیبایی هر چه بیشتر در آثارش پیاده میکرد.
- البته این سیری که شما میفرمایید انگار نصرآباد طی سالها با تکامل خاصی حفظ کرد.
این ویژگیهایی که در ابتدای کار نصرآباد در مجله «گل آقا» به آن اشاره شد، نهتنها تا سالیان سال او به این خصایص وفادار ماند، بلکه موارد خاصی را هم به آن اضافه کرد که از این میان میتوان به نکتهسنجی و غافلگیری و در عین حال امیدبخشی که نصرآباد در آثارش به مخاطب ارائه میکرد، اشاره کرد.
- علاوه بر همه این ویژگیهایی که گفتید، این نکته هم گفتنش خالی از لطف نیست که لحن شوخیهای نصرآباد هیچگاه صدای اعتراض کسانی را که مورد شوخی قرار میگرفتند، بلند نمیکرد.
معتقدم فضای آزاد طنزنویسی با موضوعات سیاسی در دوران انقلاب اسلامی نهتنها با فضای قبل از انقلاب متفاوت است، بلکه در مقایسه با وضعیت طنزنویسی سایر کشورها نیز شرایط متفاوتی دارد، بهعنوان مثال مجلهای طنز در دوران پهلوی با انتشار یک کاریکاتور که با بینی همسر شاه شوخی کرده بود، با تعطیلی مواجه شد اما طنزپردازان دوران انقلاب اسلامی ضمن آنکه با بسیاری از چهرهها و شخصیتها احوالپرسی دارند، خاصترین شوخیها را هم با آنها میکنند و آب از آب تکان نمیخورد و در واقع زرویینصرآباد بهعنوان بخشی از پازل طنزپردازان کشور، شرایطش از این قاعده مستثنا نبود.
***
* اکبر صحرایی: شاعری که به ارتقای ادبیات طنز میاندیشید
«اکبر صحرایی» نویسنده سرشناسی که 35 سال است، داستاننویسی را بهطور حرفهای آغاز کرده توانست با نگارش رمان تحسین شده «حافظ هفت» در پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد عنوان برگزیده را به دست آورد.
- جناب صحرایی! مهمترین ویژگی زرویینصرآباد در حوزه طنزنویسی را شما چه میدانید؟
آثار نصرآباد معمولا 2 ویژگی خاص و ثابت داشت؛ یکی تعهد بالا به شعر و دیگری تعهد به طنز ادبی. نصرآباد کاملا هنرمندانه توانست همزمان بر هر دوی این اصول متمرکز باشد و به نظرم کار خارقالعادهای میکرد، زیرا بسیار سخت است که شاعر همزمان واضح حرفش را بزند و هم متعهد بماند.
- این ویژگیای که میگویید انگار سالها با نصرآباد در «گل آقا» همراه بود.
زندهیاد نصرآباد از وزنههای اصلی مجله «گل آقا» بود که با لایههای پنهانی که در طنزش نهفته بود، با زبانی روشن با مخاطبش سخن میگفت. نوعی روایتگویی قصهگونه در اشعار طنزش به چشم میخورد که به جذابیت آثار اضافه میکرد به طوری که مخاطب با خواندن اشعارش تصور میکرد یکی از جذابترین قصههای دنیا را میخواند و ضمن نقش بستن لبخند بر لبانش، کاملا هوشمندانه به فکر فرو میرفت و در نتیجه عامه مخاطبان با این نوع روایت شعر ارتباط خوبی برقرار میکردند، زیرا اشعار همانند یک قصه شروع میشد و پایان محکمی داشت و در خلأ مخاطبش را رها نمیکرد.
- در خصوص فعالیتهای جانبی و تاثیرگذار نصرآباد در حوزه ادبیات طنز کشور هم صحبت میکنید؟
به نظرم نصرآباد به معنای واقعی یک شاعر متعهد بود که صرفا به فکر خلق آثارش نبود، بلکه به علت دغدغههایی که داشت و با تلاشهای شخصی، به ارتقای ادبیات طنز کشور فکر میکرد و بر اساس شناخت خوبی که از جامعه داشت و روحیه مردمی که در ذاتش نهفته بود، دست به پایهگذاری فعالیتهایی چون «حلقه رندان» زد که این حلقه بعد از چند سال به بزرگترین گردهمایی علاقهمندان حوزه طنزنویسی در کشور بدل شد و همچنان نیز پابرجاست.
روزنامهنگار*