printlogo


کد خبر: 213780تاریخ: 1398/9/21 00:00
قحطی مصر

جان به قربان قد رعنایت
مانده بر جان ما رد پایت
ریخته گر چه کُرک وپرهایت
یوسفی ، ما همه زلیخایت
ای به قربان قد و بالایت!
 
تیغ تدبیر تو خلالم‌ کرد
ذبح شرعی شدم، حلالم کرد
منطق محکم تو لالم کرد
عاشقم! عاشق قسم هایت
ای به قربان قد و بالایت
 
بار کج می‌برد خرت باشد
خون ما بار خاورت باشد
سفره مان هست ارثِ بابایت
ای به قربان قد و بالایت
 
گرچه با وعده، ای کلک، با زور
رفته‌ای مصر و کار و بارت جور
چشم شور حسودهایت کور
نخورد چشم، ریش زیبایت
ای به قربان قد و بالایت
 
سکه و ارز و مسکن و بنزین
خاطراتی که با تو شد شیرین
گرچه خلقی تو را کند... دعا
شده آباد، کار دنیایت
ای به قربان قد و بالایت
 
خواب دیدم که خورده کشور را
گاو چاقی سه گاو لاغر را
سفره را مرغ و شیر و شکّر را
توی خوابم کجاست پس جایت؟
ای به قربان قد و بالایت
 
کرده‌ای خواب بنده را تعبیر
دولتت گاو فربه ای بی شیر
نوش جانش ز سفره‌مان شد سیر
خوش‌خوراک است گاوِ نازایَت
ای به قربان قد و بالایت
 
زخمم این روزها تَرَک دارد
خنده های تو هم نمک دارد 
مرگ بر هر کسی که شک دارد
به مقامِ رفیع و والایت
ای به قربان قد و بالایت

Page Generated in 0/0052 sec