مأموریت وزارت ورزش برای بازگرداندن استراماچونی به قیمت از بین بردن استقلال یک تیم
مهدی طاهرخانی*: اگر چه پنجشنبهشب استقلال نتیجه را بهصورت کاملا ناباورانه و شوکآور به ماشینسازی واگذار کرد اما واقعبینانهتر آن است که عنوان شود آبیها بازی را 2 روز قبلش باختند، آن هم با گل به خودی. همان شبی که اعضای هیأتمدیره دور هم جمع شدند تا یک تصمیم اساسی بگیرند اما با دستوری که جناب وزیر ورزش از بالا صادر کرد، آنها تنها موزهایشان را میل کردند و همه چیز را به اتفاقات آینده موکول. استقلال شب جمعه به ماشینسازی باخت اما این نتیجه قبل از آنکه درون زمین خلق شود از انفعال گروه مدیریتیشان به پیکره تیم تحمیل شد. همان مردانی که صبح روز سهشنبه با اقتدار گفته بودند اگر استراماچونی تا پایان همان روز جواب ما را ندهد، به گزینه بعدی فکر میکنیم تا بیشتر از این تیم بدون مربی و بزرگتر نماند، همان شب تسلیم دستور وزیر شدند و حتی جرأت فکر کردن هم نداشتند. آنها به اولتیماتوم خود بیاعتنایی کردند تا فوتبال آنها را تنبیه کند. بدون سرمربی میشود تمرین کرد اما اگر هیچ یک از دستیارانش نباشند چه؟ از راه دور میشود به مترجم دستورات تمرینی را داد و از کاپیتان خواست آنها را پیاده کند اما وقتی خود سرمربی و دستیاران معتمدش نیستند، کیست که ببیند چه کسی در تمرین آماده است و چه کسی نیست؟ در بهترین حالت شاید یک مجموعه بدون حضور کادر فنیاش بتواند یک ماه همان آمادگی سابق را حفظ کند اما وقتی کار به زمین بازی میکشد و در نیمه دوم حریفی مثل رسول خطیبی پیش رویش است آن وقت نبود مربی چنان به ذوق میزند که هیچ کس باور نمیکند تیم بازنده همان مجموعهای است که در 30 دقیقه اول، حریف را به توپ بسته بود. استقلال عالی و چشمنواز شروع کرد، پیش افتاد اما هر چه گذشت تحلیل رفت؛ هم بدنی، هم ذهنی و هم از همه مهمتر در تلههایی افتاد که ماشینسازی برایش کار گذاشته بود.
*محاسبه اشتباه آقای وزیر
استقلال پنجشنبهشب باخت اما این ناکامی حاصل تصمیمی بود که وزیر ورزش سهشنبهشب به اعضای هیأتمدیره حکم کرد. پیش از این قرار بود یک گزینه ایرانی ولو بهصورت موقت، تمرینات را زیر نظر بگیرد و در روز مسابقه هم روی نیمکت بنشیند اما وزیر ورزش که از شعار سکوها هراس داشت و میترسید خروج استراماچونی در نهایت به اسمش زده شود، محاسبه غلطی را انجام داد. بهزعم وزیر یا مشاورانش در امور فوتبالی، استقلال بدون استرا همانگونه که شاهین بوشهر را شکست داده بود قادر به عبور از ماشینسازی هم بود. حد فاصل پنجشنبه تا دوشنبه دوم دیماه هم چند جلسه حساس بین سفیر ایران در ایتالیا و استراماچونی برگزار میشود که به احتمال زیاد، سرمربی ایتالیایی به تهران باز خواهد گشت. با این محاسبه بود که وزیر تصور کرد بعد از عبور از ماشینسازی، آبیها چند روزی فرصت دارند تا شاهد بازگشت استرا باشند. اما اگر به هر ترتیبی تا آن زمان استرا باز نمیگشت شاید دستور لغو مسابقه را از همان بالا صادر میکردند. این حساب و کتاب وزارت ورزش بود که رسول خطیبی و شاگردانش آن را بر هم زدند تا برخلاف تصور هیأتمدیره و وزارت ورزش، سکوها باز هم تندترین شعارها را علیه هر دو سر بدهند.
* انفجار در رختکن آرام
اگرچه صبح پنجشنبه با اخباری که از ایتالیا به تهران رسید، شمارش معکوس برای بازگشت استراماچونی شروع شد اما حالا رختکن آرام و بیحاشیه استقلال با یک انفجار بزرگ مواجه شده است. بهزعم هیأتمدیره در نبود کادر فنی همه چیز تحت کنترل است اما با اتفاقاتی که در خاتمه این نبرد رخ داد حالا استقلال همان وضعیتی را مجددا تجربه میکند که در زمان شفر پس از باخت در داربی مشاهده کرده بود. بازیکنان که تا پیش از این با احترام فراوان از استراماچونی یاد میکردند و لقب «رئیس» هرگز از دهانشان نمیافتاد بعد از شکست، زمزمهها را شروع کردند. دانشگر که پیشتر به واسطه مشکلات انضباطی چند بازی از لیست استقلال خط خورده بود، بعد از درگیری شدید با دروازهبان ماشینسازی در زمین، رو در روی خبرنگاران قرار گرفت و در اظهار نظری کاملا عجیب، مدعی شد که بود و نبود استراماچونی هیچ فرقی به حالشان ندارد و آنها همچنان خوب و منظم فوتبال بازی میکنند. در ابتدا تصور میشد او قصد تمسخر و استفاده از افعال معکوس را دارد اما در ادامه با حرفهایی که زد نشان داد به گفتهاش اعتقاد دارد و بود و نبود استرا در عملکرد آنها چندان موثر نیست!
* میلیچ و اسماعیلی علیه هم
اما این پایان حواشی نبود. رختکن استقلال چند درگیری عجیب دیگر هم داشت. میلیچ، بازیکن کروات و آرام آبیها تصور میکرد عامل تعویضش بهزاد غلامپور یا صالح مصطفوی است. در صورتی که ستار همدانی چند بار به او تذکر داد استراماچونی ارتباط مستقیم با یوسف دانشیار، مترجم تیم دارد و این سرمربی تیم بود که او را تعویض کرد اما میلیچ همچنان با صدای بلند اعتراض میکرد که همین موجب شد فرشید اسماعیلی با او درگیر شود. البته چند روایت دیگر از درگیریهای رختکن مخابره شد که نشان میداد آبیها تقریبا 50 دقیقه کاملا ملتهب را درون رختکن پشت سر گذاشتند. بازیکنان اعتمادشان را نسبت به سرمربی از دست دادند و اکثر آنها اعتقاد داشتند در چنین وضعیتی، اخلاقی و درست نبود که استراماچونی آنها را تنها بگذارد. اگر چه فعلا میلیچ و اسماعیلی در اختیار باشگاه قرار گرفتند تا کمیته انضباطی برای این بینظمی جریمه و احتمالا محرومیتی را برایشان در نظر بگیرد اما نکته مهم شکافی است که اینک بین استراماچونی و بازیکنانش ایجاد شده است. آنها پیش از این در بدترین وضعیت یعنی شروع ناامیدکننده لیگ نوزدهم و حتی پس از شکست در داربی، باز هم پشت یکدیگر بودند و همین اتحاد و یکدلی موجب شد استقلال از روی خاکستر شکست، برخاستی خواستنی داشته باشد. آن روز استراماچونی رئیس بود و هیچ بازیکنی به هیچ یک از تصمیماتش معترض نبود. همه برای یک نفر فداکاری میکردند و یک نفر برای همه. این همان رمز بازگشت آبیها بود. در سایه همین همدلی و یکرنگی بود که کادر فنی به ترکیب آرمانیاش رسید، خط میانی جان گرفت و قائدی و شیخ دیاباته تبدیل به ماشین گلزنی و گلسازی شدند.
* حاشیه خودساخته
یک تصمیم غلط از سوی کادر فنی و متعاقبا مدیریت اشتباه این حادثه از سوی باشگاه و وزارت ورزش موجب شد اتحاد و انضباط رختکن آبیها به یکباره منهدم و منقطع شود. اگر وعدهها صحیح باشد و کدهای مخابره شده از ایتالیا درست از آب در بیاید در بهترین حالت ممکن، از همین ابتدای هفته، استراماچونی و دستیارانش مجددا در تمرین حاضر میشوند اما آنها چه تیمی را ترک کردند و امروز چه مجموعهای را تحویل میگیرند؟ قطعا مشکل مالی کادرفنی حل شده و دیگر نه نگران عقب افتادن سررسید حقوقشان هستند و نه پلیس ایتالیا حسابشان را مسدود میکند اما با بیاعتمادی رختکن چه میکنند؟ بازیکنانی که در سختترین وضعیت ناگهان 12 روز پشت خود را خالی دیدند آیا حاضرند همان نگاه سابق را به استراماچونی داشته باشند؟ کاپیتان استقلال بعد از تساوی برابر پیکان صریحا از ناراحتی بازیکنان حرف زد و گفت: ای کاش استراماچونی بعد از تعطیلات لیگ میرفت و این 2 هفته را به خاطر ما تحمل میکرد. برد پرگل برابر شاهین کمی وضعیت را بهبود بخشید اما ناگهان شکست مقابل ماشینسازی بود که حقیقت را برملا کرد. همه بازیکنان ناراحتیشان را از تصمیم استراماچونی صریحا اعلام کردند و بازیکن باتجربهای مثل میلیچ باور نمیکرد تعویضش از سوی استرا صورت گرفته باشد و مدام تکرار میکرد اگر مربی بازی من را میدید هرگز این کار را نمیکرد.
* بازیکنان همان حرفشنوی را دارند؟
استقلال 2 روز دیگر یک مصاف فوقالعاده سخت و از سویی حساس را برابر سپاهان در تهران پیشرو دارد. بر فرض حضور استراماچونی در تمرین روز شنبه، او در 2 روز پیش رو سختترین کاری که پیش رو دارد، آرام کردن رختکن تیمی است که تا 2 هفته قبل تنها یک رئیس داشت و همه بازیکنان حاضر بودند هرکاری برای رئیس انجام دهند. اما حالا وضعیت متفاوت است. آنها حس میکنند احترام کافی و شایسته به آنها ادا نشده و طبیعتا رفتار سرمربی و کادر فنی از این به بعد این اجازه را به آنها میدهد تا به محض عقب افتادن حق و حقوقشان، کمکاری کنند یا دست به اعتصاب بزنند. هیأتمدیره باشگاه و وزارت ورزش برای آرام کردن سکوها حاضر شدند هر نوع کوتاه آمدنی را برابر استرا انجام دهند و تنها هدفشان بازگرداندن این مربی به هر قیمتی بود اما متوجه نبودند در این بین در حال هزینه کردن اعتبار استقلال و بازیکنان هستند. روزی که استراماچونی تهران را ترک کرد تیمش مجموعهای از بازیکنانی بود که برای او تا آخرین نفس میجنگیدند اما حالا او در صورت بازگشت، مردانی را پیش رویش میبیند که از مربی خود، خیلی چیزها آموختند؛ درسهایی از جنس اعتصاب، بیرون نشستن از گود برای گرفتن طلب و دست آخر، بیاحترامی به مجموعه.
* دوستی خاله خرسه وزارت با آبیها
وزارت ورزش از ترس شعارهای تند و تیز هواداران علیه وزیر و شاید استیضاح در مجلس، از همه اصول خود کوتاه آمد. آنها که تا یک سال قبل باعث حضور هر روزه فتحاللهزاده در دادگاه بودند (برای روشن شدن مبالغ کلانی که او در زمان مدیریتش هزینه کرد) ناگهان در چرخشی عجیب و تاملبرانگیز او را به عضویت هیأتمدیره درآوردند تا مبادا سکوها علیه وزیر چیزی بگوید (البته با اولین شکست باز هم شعار علیه وزیر سر داده شد)، سپس همان مجموعهای که کیروش را زیادهخواه میدانست و به فدراسیون فوتبال دستور خروجش را آمرانه صادر کرد، 12 روز تمام برابر استراماچونی کرنش کرد تا به هر روشی او را راضی به بازگشت کند. همه این کارها تنها ظاهرش برای نجات استقلال بود اما در حقیقت تلاشی مجدانه بود برای تبرئه وزیری که هواداران استقلال مدتهاست عقیده دارند او متمایل به رنگ قرمز رقیب است. 3 وزارتخانه و 2 سفارتخانه و چندین مدیر، سفیر و دیپلمات همه و همه مامور بازگرداندن استراماچونی شدند اما هدف غایی و نهایی همه این نمایشها تنها نجات وزیر سلطانیفر بود. حالا استرا بازگشته اما چه کسی استقلال را برمیگرداند؟ کاش از اول دغدغه و نگرانی همه این مدیران نجات استقلال و حفظ روند صعودیاش بود نه بازگرداندن استرا به هر قیمتی.
دبیر گروه ورزشی*
***
سرانجام پول در حساب استرا
مبلغ ۱۶۰ هزار یورو از طریق بانک ایتالیایی به حساب استرا واریز شد. با اعلام سرپرست باشگاه استقلال، مبلغ 160 هزار دلار به حساب مربی ایتالیایی واریز شد. طبق اعلام اسماعیل خلیلزاده، سرپرست باشگاه استقلال و با پیگیریهای مداوم مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان و دستور رئیسکل بانک مرکزی، مبلغ ۱۶۰ هزار یورو از طریق یک بانک ایتالیایی به حساب آندرهآ استراماچونی واریز شد. از صبح روز جمعه رسانههای ایتالیایی از ایجاد یک کانال بانکی برای واریز پول به حساب استراماچونی خبر داده بودند و در نهایت این اتفاق رخ داد و باید حالا منتظر حضور استراماچونی در تهران باشیم.