printlogo


کد خبر: 214712تاریخ: 1398/10/12 00:00
جزئیاتی از سفر اخیر شاهزاده به ایران

غروب-خارجی-میدان شهرداری تبریز
شاهزاده کلاهش را تا گوش‌هایش پایین کشیده و صورتش را با ماسک پوشانده تا شناسایی نشود، آب دماغ قندیل‌بسته‌اش را بالا می‌کشد. لایه‌های امنیتی اعلیحضرت به جهت اینکه شناسایی نشوند کمی دور‌تر ایستاده و مراقب ایشان هستند.
شاهزاده (با صدای آهسته درون هندزفری‌ای که دقایقی قبل از یک دستفروش 3 تا 100 تومن خریده است حرف می‌زند:)
 - ممد! چی شد پس؟ قندیل بستیم از سرما!
(همزمان دندان‌هایش روی هم می‌خورد و صدایش می‌آید)
محافظ: قربان هنوز کرکس سیاه نیومده؟!
شاهزاده: ‌ای اون کرکس سیاه رو عقاب سفید بخوره من راحت شم! به‌خدا اگه مامان فرحم بفهمه من با چه بدبختی اومدم اینجا حکومت رو پس بگیرم همه‌تونو میده لاشخورا بخورن!
محافظ: ببخشید دیگه قربان فعلا همینه که هست!
شاهزاده (عصبانی): اول از همه هم تورو میندازه جلوی لاشخورا بذار پام برسه تهران!
(در همین حال مرد میانسالی با کلاه و شال و پالتوی بلند و شیک نزدیک می‌شود.)
شاهزاده (باحالت مضطرب): ممد! کرکس اینه؟
محافظ: نه قربان، نمیدو نم کیه این!
(مرد دیگر به شاهزاده رسیده است.)
سلام، یاخچی‌سان، گارداش بیزیم چاه دستشوییمیز توتوپ گلسن کمک ورسین بیزه؟
شاهزاده: ممد این چی میگه؟!
محافظ در حالی‌که از خنده کبود شده: 
- قربان میگه دستشویی‌شون گرفته میرین کمک کنین بهشون؟
شاهزاده درحالی‌که صورتش سرخ شده:
- ممد...بیا منو از همون راهی که آوردی برگردون ترکیه تا نبردنم چاه باز کنی! ننه‌ام گفت تو برانداز نیستی نرو، گوش نکردم!

Page Generated in 0/0066 sec