گفتوگوی«وطن امروز» با نویسنده کتاب خاطرات شهید طهرانیمقدم
حاج حسن انتقام حاج قاسم را گرفت
عباس اسماعیلگل: فائضه غفارحدادی، نویسنده کتاب «مردی با آرزوهای دوربرد» که به بیان خاطرات زندگی شهید حسن طهرانیمقدم(پدر موشکی ایران) میپردازد، در گفتوگو با «وطن امروز» به بیان بخشی از حماسهآفرینیهای شهید حسن طهرانیمقدم به همراه همرزمان و همکارانش در توسعه صنعت موشکی ایران پرداخت و همچنین به سیلی محکی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جنایتکاران آمریکایی زد، اشاره کرد.
***
* خانم حدادی در ابتدا درباره کتابهای «خط مقدم» و «مردی با آرزوهای دو برد» توضیح میدهید که در این کتابها به چه ابعادی از زندگی شهید طهرانیمقدم پرداختهاید؟
در این آثار به تاریخچه تاسیس سایت موشکی ایران و بررسی اتفاقات و حواشی زندگی شهید بزرگوار پرداختهام که در کنارش نگاهی موشکافانه به شکلگیری صنعت خودکفایی موشکی ایران در دوران دفاعمقدس و طی سالهای 63 تا 65 شده است. در این آثار به تلاش شبانهروزی و نقش پررنگ شهید طهرانیمقدم مبنی بر خودکفا شدن صنعت دفاعی کشورمان در تولید موشکهای مختلف اشاره شده است، زیرا همانطور که میدانید ما تا دوران دفاعمقدس حتی یک عدد موشک هم نداشتیم و در این ایام اغلب موشکهای مورد نیاز خود در جبههها را از کشور لیبی خریداری میکردیم، آن هم در شرایطی که حتی اجازه نداشتیم اگر موشکی خراب شد یک پیچ از آن باز کنیم. شرایط همیشه به گونهای است که کشورهای مختلف به دنبال پیشرفت صنعت دفاعی خودشان هستند و مسلما تکنولوژی صنایع دفاعی و موشکی خود را براحتی در دسترس کشورهای دیگر قرار نمیدهند و اینجاست که اهمیت خودکفا شدن در صنعت دفاعی کشور دوچندان میشود و این موضوعی است که شهید طهرانیمقدم در همان دوران جنگ بخوبی آن را درک کرد.
* پس با این اوصاف شهید طهرانیمقدم در همان ایام جنگ تحمیلی به دنبال خودکفا شدن صنعت موشکی کشور بود.
بله! دقیقا همینطور است و استارت این کار در همان سال 63 در دوران جنگ تحمیلی در ذهن شهید طهرانیمقدم کلید خورده بود. در همین باره شنیدن یک خاطره جالب، خالی از لطف نیست؛ در همان سال شهید طهرانیمقدم در تماسی با سردار رفیقدوست، وزیر وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خواستار در اختیار قرار دادن یکی از موشکهای وارداتی شد اما سردار رفیقدوست به شهید طهرانیمقدم گفت «از آنجا که بشدت با کمبود امکانات مواجهیم حتی یک موشک هم برایمان غنیمت است» اما در نهایت شهید با ارائه توضیحاتی درباره اهمیت خودکفا شدن صنعت موشکی کشور توانست نظر مساعد سردار رفیقدوست را جلب کند و به ایشان در نهایت گفت «اگر شهید شوم قول میدهم شفاعت شما را بکنم».
* کمی از صحبت درباره کتابهای «خط مقدم» و «مردی با آرزوهای دوبرد» فاصله بگیریم؛ این روزها مردم ایران عزادار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هستند، درباره رابطه این شهید بزرگوار با شهید طهرانیمقدم نکتهای است که بخواهید بگویید؟
خاطرهای که به نظرم این روزها شنیدنش خالی از لطف نیست بازمیگردد به روزی که حاج حسن طهرانیمقدم به شهادت رسید؛ در همان روز حاج قاسم که در همسایگی شهید ساکن بود، بلافاصله خود را به منزل شهید رساند و در حین گریه شدیدی که میکرد به خانواده شهید طهرانیمقدم گفت: قول میدهم انتقام خون شهید طهرانیمقدم را بگیرم. همان هم شد و حاج قاسم در ادامه با مجاهدتهای خود در جبههها انتقام خون دوست شهید خود را گرفت و درست زمانی که انتقام موشکی خون حاج قاسم توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آمریکاییهای جنایتکار گرفته شد، ناخودآگاه یاد این خاطره افتادم و به دوستانم گفتم اینبار حاج حسن انتقام خون حاج قاسم را گرفت و حق همسایگی را بخوبی ادا کرد.
* پس میتوان گفت موفقیت حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خونخواهی شهید سپهبد سلیمانی را به نوعی مرهون شهید طهرانیمقدم و تلاشگران حوزه صنعت موشکی کشور هستیم.
مسلما همه مردم ایران بخوبی میدانند خودکفایی موشکی کشور تا چه اندازه مرهون زحمات شبانهروزی مجاهدان و دانشمندان گمنامی است که از سال 63 تا به امروز در خط تولید این صنعت تلاش میکنند. در این شرایط درک رشادتهای شهید طهرانیمقدم به عنوان پایهگذار و پرچمدار این صنعت بیش از گذشته قابل لمس خواهد بود. اما در پایان میخواهم درباره این انتقامی که گرفته شد، نکتهای را عرض کنم و اینکه مطمئن هستم اگر پاسخی به ترور گستاخانه آمریکا نداده بودیم، شاهد افزایش اعتماد به نفس آنها برای ادامه جنایتهایشان بودیم.
******
درباره اهمیت مستندسازی اتفاقات مهم معاصر
از جاودانگی در ترور تا یادمان مقاومت
سیدوحید سمنانی: خبر ترور سردار قاسم سلیمانی، خبری بود شوکهکننده. قاطبه مردم از روز جمعه تا امروز غمزده و عصبانی اخبار را دنبال میکنند و بیگمان بسیاری منتظرند تا ببینند واکنشهای بعدی دولتمردان ایران، از شدت این داغ چگونه و چقدر خواهد کاست.
عمق این داغ آنقدر هست که بیهیچ تعارف و اغراقی در ذهن تاریخ جمهوری اسلامی و مردم ایران رسوب خواهد کرد. با این همه نباید هیجانات جاری در چند روز اخیر و داغ سنگینی که بر جامعه وارد شده است، مسؤولان فرهنگی کشور را از وظایف خویش غافل کند. تجربههای تاریخی نشان داده است که ما در مواقع مشابه دیگر تقریباً از حفظ مستندات غافل ماندهایم.
مروری بر آثار بازمانده از جنگ دوم جهانی، مبین این نکته است که دیگر کشورها در زمینه حفظ تاریخچه جنگ، گاه با مخروبه گذاشتن منطقهای یا ساختمانی کوشیدهاند تصویری ملموس از جنگ برای نسلهای بعدی به یادگار بگذارند. نمونه روشنی از این اتفاق را در فاجعه بمباران هیروشیما میتوان دید؛ چنانچه با گذر از روزهای جنگ و بازگشت ثبات به ژاپن، مسؤولان شهر، ساختمان «تالار ترویج صنعتی استانی» را که تنها ساختمان نیمهمخروبه بر جای مانده از بمباران بود به همان شکل حفظ کردند و امروز این ساختمان نیمهمخروبه ضمن نمایش ظلم و جنایتی که بر شهر رفته است به یکی از دیدنیهای شهر تبدیل شده است. متاسفانه این اتفاق در اغلب مواقع در تجربه جنگ ایران با رژیم بعثی نیفتاده است؛ چنانچه بعد از فتح خرمشهر، یکی از نخستین اماکنی که مورد بازسازی کامل قرار گرفت مسجد جامع این شهر بود؛ مسجدی که از آن به عنوان نماد مقاومت شهر یاد میشود و تصویرش در همان روزها بر اسکناسهای 2000 ریالی نقش بست. این مسجد با تغییرات گستردهای که تا امروز در آن اتفاق افتاده، نمایانگر زخمهای بیشماری که در مدت اشغال بر این شهر وارد شده نیست. به عنوان نمونه دیگر میتوان از شهر دزفول- که به آن شهر هزار موشک میگویند- نام برد. کمتر کسی است که با حضور در شهر دزفول دریابد در روزهای جنگ چه بر سر این شهر و مردمش رفته است. گویا هیچکس به فکر نبوده تا یکی از موشکهای غولپیکر و عملنکرده را بعد از خنثیسازی حفظ کند تا این روزها با نمایش آن در یکی از میادین اصلی شهر، در یک نگاه تاریخ را به تماشا بگذارد؛ تا از این طریق نیازی به ساخت و استفاده از ماکتهای بیروح و کاریکاتوری موشکها نباشد.
خوشبختانه در سالهای اخیر مسؤولان فرهنگی دست به کار شدهاند تا با احداث باغموزههایی، ضمن به نمایشگذاشتن آثار به جا مانده از دوران جنگ، آنها را چونان میراثی ارزشمند برای نسلهای بعدتر حفظ کنند.
با پایان گرفتن جنگ 8 ساله، عملاً راه مقاومت به پایان نرسید. از همینرو کسانی که از باغموزه دفاعمقدس در تهران دیدن میکنند در کنار ادوات جنگی دفاعمقدس 8 ساله، با تودهای از ماشینهای نظامی و سلاحهای مدرن مواجه میشوند که محصول شکست داعش است. بازدیدکنندگانی که گذرشان به این بخش افتاده باشد حتماً تصدیق خواهند کرد که مشاهده عینی ادوات بهجا مانده از داعش، درک روشنتری از رفتار وحشیانه تکفیریها و میزان قدرت تجهیزات نظامی آنها را به نمایش میگذارد و کم نیستند کسانی که بعد از دیدن آن ادوات، به خدمتی که مدافعان حرم در حفظ امنیت سرزمینشان به انجام رساندهاند پی بردهاند.
یکی از آخرین دستاوردهای نظامی که در باغموزه دفاعمقدس تهران به نمایش گذاشته شد مربوط میشود به سقوط پهپاد آمریکایی توسط پدافند هوایی در سیام خرداد سال جاری، توسط سیستم پدافندی «سومخرداد». این سیستم با هوشمندی مدیران باغموزه، بعد از هماهنگیهای لازم به موزه منتقل شد و مدتی در معرض دید همگان قرار گرفت. به موارد فوق میتوان ابزار تروریستهای اسرائیلی در ترور دانشمندان هستهای ایران را افزود.
شایسته است حالا که امکان حفظ اسناد تاریخی تا این حد فراهم شده است مسؤولان باغموزه همت کنند و تکههای متلاشیشده و سوخته تویوتایی که حاج قاسم سلیمانی و دیگر همراهانش در آن به شهادت رسیدهاند را به تهران منتقل کنند؛ پیش از آنکه آهنهای تکهتکه آن در فراموشخانههای تاریخ ذوب شوند. بیشک داغ ترور شهید سلیمانی تا همیشه تازه خواهد ماند اما مستندسازی این وجه از آن، امری است که در ثبت جفای دولتمردان آمریکایی موثر خواهد افتاد. بیگمان تکههای به جا مانده از این حادثه تروریستی تا همیشه مظلومیت حاجقاسم را فریاد خواهند کشید.