اسدالله خسروی*: چهره پایتخت با گذشت 6 روز از شهادت سرافرازانه حاج قاسم سلیمانی و همراهانش همچنان رنگ و بوی عاشورایی دارد؛ از استواری پرچمهای سیاه نصب شده بر در خیلی از خانهها و مغازهها گرفته تا شیشههای تزیین شده خودروها به عکسهای سردار و بیلبوردهای تبلیغاتی که این روزها جای خودشان را به عکسهای شهدای مقاومت دادهاند.
گزارش میدانی خبرنگار «وطن امروز» از سطح شهر گویای آن است که اگرچه سکوت غم از دست رفتن سردار سلیمانی همه جا را فرا گرفته اما خبر نابودی پایگاههای آمریکایی و انتقام خون این شهید بزرگوار و یارانش همه را خوشحال کرده است. به هر سمت که مینگری عکس حاج قاسم را میبینی و در هر محفلی که وارد میشوی صحبت از رشادتهای سردار سلیمانی و چگونگی انتقام وی به گوش میرسد. این سوال به ذهن خطور میکند که جذبه حاج قاسم چگونه بوده که اینگونه به دلها راه یافته است، همه دوستش دارند و میگویند سردار سلیمانی تضمینکننده امنیت ما بود. حاشیهای نداشت، بسیار متین، مردمی، متواضع و باوقار بود.
اماکن اداری، عمومی و خصوصی پس از گذشت چند روز از شهادت سردار سلیمانی هنوز عکس قاب گرفته شده حاج قاسم روی ترمه همراه با شمعهای روشن را در ورودی ادارهها، دفاتر کار و... برنداشتهاند. اکثر شهروندان همچنان سیاهپوشند و در اماکن پرتردد کودکانی دیده میشوند که عکس سردار سلیمانی روی لباسهایشان نقش بسته است. بیلبوردهای شهر نیز که محلی برای تبلیغات بود، طی این چند روز مزین به عکسهای نورانی سردار سلیمانی است. پرچمهای ریسهای نواری سیاه سیاه در خیلی جاها همچنان نصب است. مانیتورهای بزرگ میدانهای سطح شهر و داخل مترو و... به جای تبلیغ کالاها و عملکرد سازمانها این روزها کلیپهایی از سردار سلیمانی و خدمات ارزنده وی در طول 8 سال دفاعمقدس، جبهه مقاومت و نیز سرکشی و امداد به سیلزدگان خوزستان را به نمایش گذاشتهاند. پشت شیشه برخی خودروها که معمولا سرنشینان جوانی دارند دلنوشتههای پراحساس و معناداری چون «منتظر انتقامیم»، «سردار دلها شهادتت مبارک»، «انتقام ادامه دارد»، «حاج قاسم حسین زمان شد» و «رفت تا ایران بماند» به چشم میخورد.
در برخی محلهها هنوز حجلههای چراغانی با عکسهای سردار دلها پابرجاست، همچنین در خیلی از محلهها و خیابانها ایستگاههای صلواتی توسط جوانان به طور خودجوش برپا شده است که میان عزاداران چای، شیر و خرما پخش میکنند.
وارد مغازهای شدم که شیشههایش پر بود از عکس سردار سلیمانی. مردی با موهای جوگندمی پشت دخل نشسته بود. گفتم: حاج آقا چه ارادتی به حاج قاسم داری که اینقدر عکسهای نورانیش را به شیشه مغازه چسباندهای. باور کن نمیشود بیرون را دید. او برگشت و گفت: حاج قاسم رفت و همه ما را غمگین کرد. این مرد شریف با وجود برخورداری از بالاترین درجه نظامی، آنقدر خاکی و متواضع بود که خود را سرباز این مملکت میدانست، سمت و صندلی برایش اهمیت نداشت. خلوص نیت، شهامت و شهادتطلبی و حفاظت از میهن ویژگیهای حاج قاسم بود. او 40 سال در لباس رزم برای مبارزه با دشمن جنگید. مرد خستگیناپذیری بود که برایش فرق نداشت سردار باشد یا سرباز. سردار سلیمانی فقط مرد روز جنگ نبود، حضورش در میان سیلزدگان خوزستان نشان داد این ابرمرد دوستدار مردم بود و میهن. باور کن به خون آمریکاییها تشنهام که سردارمان را از ما گرفتند اما وقتی خبر انهدام پایگاههای آمریکایی توسط نیروهای سپاه پاسداران را شنیدم خیلی خوشحال شدم؛ تا آمریکا بداند قاسم سلیمانیهای زیادی در ایران هست و خون این بزرگ مرد پایمال نشدنی است. با او خداحافظی کردم و سوار تاکسی شدم تا به محل کار برسم. داخل تاکسی هم صحبت از شهادت و انتقام خون حاج قاسم از آمریکاییها بود. راننده تاکسی میگفت: درسته ما سردار سلیمانی را از دست دادیم و ایران عزادار او شده اما همرزمانش تقاص سردا را میگیرند. این حمله موشکی گوشهای از توانمندیهای سپاه است. مطمئن باشید آمریکا به غلط کردن میافته. آمریکا از سردار سلیمانی ترسید و اعتراف کردند حاج قاسم بهدنبال نابودی آنها بود. حیف شد. واقعا حیف شد، ببینید! ارادت مردم به او تا جایی بود که حدود 60 نفر در تشییع جنازه این شهید در کرمان در پی ازدحام جمعیت شدند.
خبرنگار*