کد خبر: 215213تاریخ: 1398/10/25 00:00
محفل شعر «نگین سلیمانی» از محافل چهاردهمین جشنواره شعر فجر برگزار شد
سنگتمام شاعران در جوار مزار حاج قاسم
گروه فرهنگ و هنر: در مراسمی به مناسبت هفتمین روز شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، محفل «نگین سلیمانی» از محافل چهاردهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر با شعرخوانی شاعران مطرح کشور در جوار آرامگاه این شهید والامقام برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، در این محفل که در گلزار شهدای شهر کرمان برگزار شد، نادر بختیاری، سعید بیابانکی، حامد حسینخانی، سیدسکندر حسینی، احمد شهریار، حامد عسکری، سیداحمد علوی، محسن کاویانی، علیمحمد مودب، محمدحسن نعمتی و تعدادی از شاعران استان کرمان شعرخوانی کردند. در آغاز این محفل، پیام سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به محفل شعرخوانی «نگین سلیمانی» قرائت شد. در بخشی از این پیام آمده است: «این روزها شاهد شکوه حماسه ایرانی هستیم. ایران و ایرانی در سوگ سردار رشید خود میگرید و میخروشد. از ذرات خون پاک او، قطرات اشک است که بر گونهها میریزد و با نالههای آتشین، با اسطورههای مقاومت عهدهای تازه میبندد. براستی دوباره وطن جوان شده است. از دم مسیحایی او که ققنوسوار از خاکستر سوخته برخاست و همگان را بر خوان خونین خود نشاند، طعنهها و کینهها را زدود و مهر و همدلی را بر سفره ایرانی آورد. و اینک شاعران نکتهسنج در چهاردهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر گرد آمدهاند تا روایت مشتاقی کنند و با نوای طبع حزین، در خزان هجران گل بسرایند و عهد وفا را تغزل کنند». سعید بیابانکی، از شاعران کشورمان در بخشی از این مراسم با تقدیر از مردم کرمان، از این گفت که چهاردهمین جشنواره شعر فجر از گره خوردن نام خود با نام شهید سلیمانی بسیار خوشحال است. بیابانکی در ادامه گفت: «همانگونه که میدانید حاج قاسم خود به شعر علاقه بسیاری داشت. 2 سال پیش هم شاعران در دانشگاه تهران مراسمی برای نکوداشت ایشان داشتند و در مدح و ثنای ایشان شعر گفتند ولی حاج قاسم با تواضع در این مراسم شرکت نکردند و گفتند من اصلا چیزی نیستم که برای من شعر بخوانند». او سپس شعر خود را در مدح شهید سلیمانی قرائت کرد: «آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است/ گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است/ شانههای مرتضی لرزید از این داغ سترگ/ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟/ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر/ کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟/ چارسوی این کبوترهای پرپر را ببین/ آیههای روشن زیتون و تین افتاده است/ دست بر دامان شاه تشنهکامان یافتند/ دستهایش را که دور از آستین افتاده است/ زوزه کفتارها از هر طرف برخاسته است/ شک ندارم اینکه شیری در کمین افتاده است/ کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر/ ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است/ محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم/ در رگان شهر، شور اربعین افتاده است/ کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین/ لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است/ سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست/ خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است» محسن کاویانی دیگر شاعری بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت. در بخشی از سروده این شاعر کشورمان آمده است: «جای دمشق اینبار سمت عشق عازم شد/ اسمش که قاسم بود جسمش نیز قاسم شد/ در پیکرش دیدم گریز روضهخوانها را/ هم روضه قطعالیمین هم اربا اربا را/ افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی/ انگشتری با خاتم سرخ سلیمانی/ حالا همه لابیگری را خوب فهمیدیم/ تضمین امضای کَری را خوب فهمیدیم/ عباسها را میکشی ای شمر خودکامه/ زیرا که بیزارند آنها از اماننامه/ عباس ما رو کرد دست منحرفها را/ دیدیم آخر برکت افایتیافها را/ ای دشمن خونخوار بنشین و تماشا کن/ هنگام رزم ماست گورت را مهیا کن/ این خاک رهبر دارد و خاکی پر از رهروست/ آری! دگر پایان دوران بزن در روست/ ما را تو با این کار خود بیدارتر کردی/ سردار ما را شک نکن سردارتر کردی/ در هر نبردی او به نامردان فشار آورد/ با رفتنش هم نیز پیروزی به بار آورد/ او کاوه بود و رفت بالاتر درفش او / حتی سرت ارزش ندارد قدر کفش او/ ما با تو میجنگیم تا وقتی نفس داریم/ ما پشتمان عمریست توفان طبس داریم/ دنیای بیسردارمان هرچند تاریک است/ فردای روشن میرسد، خورشید نزدیک است...!»