printlogo


کد خبر: 215586تاریخ: 1398/11/3 00:00
مدعیان سینمای مستقل پیش از تلاش برای اکران عمومی فیلم‌هایشان در ایران آنها را به جشنواره‌های خاص میفرستند
به سفارش برلین؟

گروه فرهنگ و هنر: اگر روزی بشنوید ملاک انتخاب یک اثر برای حضور در یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین جشنواره‌های فیلم در جهان، چیزی غیر از کیفیت و شاخصه‌های فنی و تکنیکی آن اثر بوده، احتمالا تصور می‌کنید گوینده آن عبارت در حال شوخی کردن با شماست! اصلا مگر می‌شود یک «رویداد حرفه‌ای سینمایی» آبرو و اعتبار خود را کنار بگذارد و به چیزی غیر از شاخصه‌های فنی و کیفی یک اثر برای انتخاب توجه کند؟ اما ماجرای انتخاب فیلم سینمایی «یلدا» برای حضور در بخش فرعی «نسل» یا جنریشن (بالای ۱۴ سال) جشنواره برلین و رقابت این فیلم برای رسیدن به خرس کریستال این رویداد خود گواهی بر انتخاب‌های غیرسینمایی این رویداد است. اثری که تولید مشترک ایران، فرانسه، آلمان، سوییس، لوکزامبورگ و لبنان است و به نظر می‌رسد اصلی‌ترین دلیل انتخاب آن برای حضور در این رویداد، شاخصی غیر از ملاک‌های کیفی و سینمایی باشد، شاخصی که مخصوص انتخاب برخی از فیلم‌های سفارشی است، البته نه از آن سفارشی‌ها که جریان شبه‌روشنفکری سینمای ایران به کرات از آن برای تخریب برخی دیگر از آثار سینمای ایران استفاده می‌کنند!
 
* از آن سینمای سفارشی تا این سینمای سفارشی
«سینمای سفارشی» یا «حکومتی» تعبیری خودساخته از سوی جریان شبه‌روشنفکری سینمای ایران است که سال‌هاست برای سرکوب و تخریب تعدادی از آثار تولید شده در سینمای ایران از آن استفاده می‌شود. این عنوان به همه فیلم‌هایی اطلاق می‌شود که توسط نهادها و اشخاص وابسته به جمهوری اسلامی ایران ساخته یا تامین مالی شده‌اند و منتقدان فیلم‌های سفارشی به سازندگان اینگونه فیلم‌ها لقب فیلمسازان حکومتی داده‌اند. در واقع جرم اصلی فیلمسازانی که در تلاشند تا در سینمای ایران اثری در راستای دفاع از منافع ملی بسازند، از نظر منتقدانش آن است که چرا اثری را با حمایت و سرمایه‌گذاری نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی ساخته‌اند. 
این انتقادها در شرایطی مطرح شده که بسیاری از همین منتقدان طی سال‌های گذشته یا آثارشان را با حمایت نهادهای غیرایرانی یا سفارتخانه‌های خارجی تولید کرده‌اند یا اینکه از مواهب حمایت جشنواره‌های خارجی برای هر چی بیشتر دیده‌شدن این آثار بهره‌مند شده‌اند. برای مثال همین فیلم سینمایی «یلدا» براساس خبر اعلام شده از سوی روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، تولید مشترک ایران، فرانسه، آلمان، سوییس، لوکزامبورگ و لبنان است و حالا به عنوان یکی از آثار راه‌یافته به جشنواره برلین امسال انتخاب شده است. آن هم در حالی که «یلدا» به گواه نقدهای منتشر شده در زمان برگزاری سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر یکی از ضعیف‌ترین آثار حاضر در این رویداد بود و هیچ‌کس باور نمی‌کرد چنین اثری با این کیفیت پایین بتواند راهی جشنواره معتبری همچون جشنواره برلین شود. یا در نمونه‌ای دیگر فیلمی با عنوان «نامو» که با سرمایه‌گذاری نوید محمدزاده و پژمان بازغی تولید شده و جعفر پناهی تدوینگر آن است؛ راهی بخش فروم جشنواره برلین شده است و ما هم باید باور کنیم که در جریان این انتخاب اساسا حضور جعفر پناهی به عنوان تدوینگر این اثر بی‌تاثیر است، فیلمسازی که حتی در دوره ممنوع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی‌اش در ایران نیز گل‌ سرسبد جشنواره فیلم برلین بود!
 
* سفارش از مردم یا سفارتخانه‌های خارجی؛ مسأله این است
برچسب «سینمای سفارشی» در حالی از سوی برخی سینماگران جریان شبه‌روشنفکری به آثار تولید شده در راستای موضوعات استراتژیک الصاق می‌شود که اساسا ساخت این قبیل آثار که به موضوعات استراتژیک و ملی می‌پردازند، در سایر کشورهای جهان نیز همواره با حمایت نهادهای متصل به حاکمیت انجام می‌شود. برخلاف جوسازی‌های شکل گرفته از جانب جریان شبه‌روشنفکری و رسانه‌های حامی آنها، اتفاقا اکثر فیلمسازانی که به این موضوع متهم می‌شوند با دغدغه‌هایی بزرگ وارد این گود می‌شوند؛ آنچنان که ابراهیم حاتمی‌کیا در پاسخ به اعتراضات برخی از همین مدعیان می‌گوید: «من سفارش‌پذیر هستم ولی سفارش از قلبم می‌گیرم». او البته به نکات جالب‌تری هم از پشت پرده جریان مالی برخی از آن فیلمسازان در ظاهر منتقد هم اشاره می‌کند. حاتمی‌کیا در این زمینه‌ می‌گوید: «ترجیح می‌دهم منابع مالی فیلمم از بیت‌المال همین مردمی که با تأییدشان حالا اسم و رسمی گرفته‌ام، تامین شود و حاضر نیستم در هیچ سفارتخانه یا مرکز فرهنگی بیگانه را دق‌الباب کنم.» او همچنین با اشاره به یک تناقض جالب توجه در رفتار برخی از این مدعیان پرمدعا برای تخریب فیلم‌های مهمی که طی چند سال اخیر با برچسب «سینمای سفارشی» تخریب شدند، می‌گوید: «چرا تا وقتی با تلویزیون یا فارابی یا حوزه یا بنیاد مستضعفان یا کانون پرورش فکری، بزرگان سینمای ما کار می‌کردند، چنین بحث‌هایی مطرح نبود؟ چرا حالا که مؤسسه‌ای به نام «اوج» آمده، این بازی آغاز شده است؟» آقا ابراهیم که توانایی‌های کارگردانی‌اش در این سینما بر هیچ‌کس پوشیده نیست، در ادامه از دلیل پافشاری چهره‌های منتسب به جریان روشنفکری برای الصاق برچسب «سینمای سفارشی» به آثار مهم سینمای استراتژیک و ملی نیز صحبت کرده و می‌گوید: «آیا کسی به من سفارش ساخت فیلم «به وقت شام» را داده بود؟ بله! من سفارش‌پذیر هستم ولی سفارش از قلبم می‌گیرم. عافیت‌طلب نیستم؛ و الا به نصیحت‌های خیرخواهانه دوستانم که من را از ساخت فیلمی درباره سوریه برحذر می‌کردند، گوش می‌کردم. فیلم «به وقت شام»، «بادیگارد» یا «چ» را نمی‌توان در بخش خصوصی ساخت. چه کسی توانسته که من دومی باشم. من فیلم‌هایی را که امکان ساخت در بخش خصوصی داشته، ساخته‌ام. اصلا بخش خصوصی و دولتی که فضیلت ذاتی ندارند. متأسفانه این برچسب‌های مغرضانه و پر از حسادت، آدرس غلط به مخاطب می‌دهد».
 
* سفارشی پرمخاطب، سفارتی بی‌مخاطب
نکته مهم آن است که این گزاره‌ها در شرایطی از سوی برخی مدعیان مطرح شده که 12  فیلم از فیلم‌هایی که در جشنواره سی‌و‌هفتم فجر حضور پیدا کرده بودند، در 9 ماه اول امسال به اکران درنیامدند. با نگاهی به فهرست فیلم‌های اکران نشده، به اسامی‌ای برمی‌خوریم که هیچ تلاشی برای اکران شدن نکردند و گویا تهیه‌کنندگان‌شان اراده‌ای برای نمایش آنها نداشتند. با اعلام اسامی فیلم‌های پذیرفته شده در جشنواره برلین، نام یکی از این فیلم‌های اکران نشده که گویی تهیه‌کننده و عوامل آن، فیلم را برای مخاطب و مصرف داخلی مناسب ندانسته‌اند و آن را پیش از اکران عمومی در ایران برای نمایش به برلین فرستاده‌اند، در میان فیلم‌های این جشنواره دیده شد. فارغ از دلایلی که جشنواره برلین می‌تواند برای پذیرفتن «یلدا» داشته باشد، اینکه این اثر به چه موضوعی می‌پردازد و این موضوع در سینمای ایران چقدر طرفدار دارد، قابل تامل است. مسعود بخشی که پیش از این با کارگردانی «یک خانواده محترم» توانسته بود خود را به عنوان یکی «ضدایرانی‌ساز» معرفی کند، در حالی فیلمش را به برلین می‌فرستد که می‌داند فیلم‌هایی مشابه فیلم او، در سینمای ایران مخاطب نخواهند داشت، چرا که مردم برای تماشای تحقیر خود به سینما نخواهند رفت. در نقطه مقابل این سینمای سفارشی، عوامل و نزدیکان فکری به سینمای سفارتی تلاش می‌کنند با برجسته کردن مسأله‌ای انحرافی، فیلم‌های کمپانی‌ها و نهادهای داخلی را تخطئه و تخریب کنند. در حالی که فیلم ضدایرانی بخشی با بودجه سیمافیلم تولید شده بود، تلاش جریان روشنفکری برای نادیده گرفتن این مسأله و توهین و برچسب زدن به تولیدات سینمای ملی، قابل تامل است. سینمایی که توسط برخی گروه‌های روشنفکری با برچسب ارگانی مواجه می‌شود، در سال‌های اخیر ثابت کرده اتفاقا در گیشه با استقبال مخاطب همراه است و می‌فروشد و بیشتر مواقع می‌تواند سرمایه خود را بازگرداند. 

Page Generated in 0/0120 sec