printlogo


کد خبر: 215677تاریخ: 1398/11/5 00:00
تشییع میلیونی مقدمه‌ای بر خروج آمریکا از منطقه

هادی آجیلی*: برای تحلیل سخنان مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران پیرامون حضور تعیین‌کننده مردم در تشییع شهید سلیمانی، پیش از هر چیز نیازمند شناخت عواملی هستیم که باعث خطای محاسباتی ترامپ در مسأله ترور آن شهید شد و ما نیز قبل از هر چیز باید به شناسایی سرمنشأ‌های چنین خطایی بپردازیم. مجموعا 3 پیش‌فرض ترامپ را به این نتیجه‌گیری رساند که می‌تواند با شهادت سردار سلیمانی به موفقیت دست یابد.
نخستین مورد آنها حوادث چند ماه اخیر کشور عراق بود؛ در جریان اعتراضات مردم عراق که شعارهایی نیز از سوی عده‌ای علیه ایران سر داده شد، چنین پیامی به ترامپ رسید که مردم عراق نه‌تنها آماده جدایی از ایران هستند که حتی در سطحی فراتر، ایران را عامل مشکلات اقتصادی و داخلی خود به حساب می‌آورند، در چنین موردی برای آمریکایی‌ها شخص شهید سلیمانی به‌عنوان نماد حضور کشورمان در عراق شناخته می‌شد.
دومین مورد اما در ایران و با حوادث آبان‌ماه که بعد از گران شدن نرخ سوخت رخ داد، خود را نمایان کرد. گستره عظیم تخریب‌ها و اعتراضاتی که وجود داشت این ذهنیت را برای دولت آمریکا به وجود آورد که ایرانی‌ها بخشی از مشکلات خود را ناشی از سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی می‌دانند و باز هم در همین مورد شهید سلیمانی به‌عنوان نمادی از این سیاست شناخته می‌شد.
سومین مورد اما فراتر از اعتراضات بخشی از مردم در ایران و عراق بود، در این‌باره برداشت آمریکا این بود که فشار بالای تحریم‌های اقتصادی در چند سال گذشته توانایی مالی اداره یک جنگ را از جمهوری اسلامی گرفته است. در کنار هم قرار دادن این 3 پیش‌فرض ترامپ و دولت آمریکا را به این خطای محاسباتی رساند که با ترور سردار سلیمانی می‌تواند از موقعیت نامساعد خود در آمریکا که در آستانه استیضاح است دفاع کند و کارنامه بی‌دستاوردش در عرصه سیاست خارجی را قوت بخشد و بگوید پس از ترور ابوبکر بغدادی با ترور سردار سلیمانی توانسته سران تروریسم را در منطقه از بین برده، متقابلا نیز به مردم ایران و عراق این پیام را برساند که عامل مشکلات آنها را از میان برداشته است. این خطای محاسباتی زمانی برای ترامپ آشکار شد که درست بعد از ترور سردار سلیمانی و در حالی که منتظر خوشحالی مردم ایران و عراق بود، با تشییع میلیونی این شهید هم در عراق و هم در ایران مواجه شد. این استقبال از شهید سلیمانی و اعتراضی که نسبت به ترور او رخ داد، باعث شد تمام چیزهایی که ترامپ آورده‌های خود می‌دانست تبدیل به نقطه ضعف‌هایش شود.
توصیف جمعیت تشییع‌کننده شهید سلیمانی توسط رهبر معظم انقلاب به سوخت موشک‌های ایرانی و عاملی برای رسوایی آمریکایی‌ها، گویای تعیین‌کنندگی حضور خیابانی مردم در محاسبات جهانی است، آنچنان که حضور بخشی از مردم در یک فتنه سیاسی می‌تواند محاسبات آمریکا را به سمت ترور یکی از سرداران بزرگ کشورمان ببرد، متقابل آن نیز حضور چنین جمعیت میلیونی در تشییع این شهید می‌تواند مجددا محاسبات سیاسی آمریکا را به چالش بکشد. در این موقعیت و زمانی که ترامپ متوجه شد محاسباتش در منفوریت شهید سلیمانی اشتباه بوده است به دنبال رجزخوانی‌های نظامی و تهدیدآمیز رفت تا محاسبات کشورمان را تنظیم کند و ایران را به آن نتیجه برساند که اگر دنبال انتقام باشد هزینه‌های جبران‌ناپذیری روی دستش باقی می‌ماند. مواضعی همچون موضع «لیندسی گراهام» سناتور جمهوری‌خواه آمریکایی که تهدید به نابودی توانمندی‌های نفتی ما کرده بود همگی در پازل تنظیم محاسبات ایران قابل فهم است. در چنین موقعیتی زمانی که ایران با موشک‌باران پایگاه نظامی عین‌الاسد آمریکا واکنش نظامی خود را نشان داد باز هم شاهد اشتباه درآمدن محاسبات ترامپ بودیم و همین باعث عقب‌نشینی او مقابل ما شد.
واکنش نظامی ما در عین‌الاسد که از آن با عنوان سیلی یاد شد و انتقام نهایی خروج آمریکایی‌ها از منطقه اعلام شد، گویای حقیقتی دیگر بود. سردار سلیمانی یک فرمانده منطقه‌ای بود و زمانی که چنین فرماندهی ترور می‌شود واکنش‌ها محدود به ایران نمی‌ماند، چراکه ایران از جهت ایرانی بودن او یک اقدام انجام می‌دهد و سایر گروه‌های مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن و... هر کدام پاسخ خاص خود را نسبت به این ترور نشان می‌دهند، ضمن آنکه شهادت ابومهدی المهندس گویای به شهادت رساندن یک فرمانده عراقی بود و این دامنه واکنش‌ها را گسترده‌تر می‌کند. در چنین موقعیتی، زمانی که با گذشت زمان آمریکایی‌ها شاهد مجموعه‌ای از تهدیدها و واکنش‌های خسارت‌بار شوند هزینه حضورشان چه به صورت نظامی و چه به صورت نیروی انسانی در منطقه بشدت بالا خواهد رفت و این تداوم هزینه‌ها آنها را به سمت خروج هدایت می‌کند. آمریکایی‌ها همیشه حاضر بوده‌اند خسارات نظامی خود را اعلام کنند اما ابا داشتن آنها از اعلام تلفات نیروی انسانی‌شان دقیقا برای جلوگیری از همین فشار داخلی است. در مصداق خاص عین‌الاسد ما شاهد آن هستیم که همه تلاش‌های رسانه‌ای و امنیتی آمریکایی‌ها معطوف به آن است که تلفات انسانی را کتمان کنند تا از این طریق مانع از بالا رفتن فشارهای عمومی درون خود آمریکا شوند. حال اگر این واکنش‌ها و تلفات بتواند به طور پراکنده ادامه پیدا کند، فشارهای داخلی نیز نسبت به حضور در عراق بالاتر می‌رود.
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی*

Page Generated in 0/0292 sec