printlogo


کد خبر: 215913تاریخ: 1398/11/12 00:00
پایگاه آمریکا در منطقه رامشتاین آلمان مخزن اسرار و آمار تلفات نظامیان آمریکایی بر اثر حمله ایران به عین‌الاسد است
لشکر مردگان ترامپ
جدیدترین آمار پنتاگون: 50 نیروی نظامی آمریکایی در عین‌الاسد آسیب مغزی دیده‌اند

شروین طاهری: یکی از حفره‌های جغرافیای اروپای آزاد آنجاست که در غرب کشور اتوبان‌ها، شاهراه شماره 6 را که به سمت کشور باگت امتداد دهید به خاک آمریکا می‌رسید: رامشتاین. 3 هفته پیش، چهارشنبه هشتم ژانویه 2020، این حفره ژئوپلیتیک اروپایی به وسیله یک پرواز اضطراری به حفره ژئوپلیتیک جدید آمریکایی‌ها در خاورمیانه متصل شد: عین‌الاسد.
رامشتاین یکی از آن کلماتی است که اگر از آلمانی‌ها درباره‌اش سوال کنید، با واکنش‌های کاملا متفاوت و حتی گاه متناقضی مواجه می‌شوید. ژرمن‌زبان‌های کشورهای اطراف حتی بیش از خود آلمان‌ها با شنیدن نامی که معنایش معادل«قوچ تپه» است گیج خواهند شد: یک گروه موسیقی آلمانی آخرالزمانی و ضد آمریکایی مشهور که پیشرو ترویج سبک آمریکایی «هارد راک» در اروپاست؛ شهری خودمختار در 16 کیلومتری غرب کایزرسلاترن، نمایشگاه هوانوردی مرگبار 1988، مجموعه‌ای از تالاب‌ها و برکه‌های قدیمی در منتهی‌الیه شمالی رشته ارتفاعات جنوب غربی آلمان که حالا به‌ خاطر نشت آلاینده‌های نظامی و فرودگاهی غلظت سم «پی‌اف‌سی» در آب‌هایش به چند هزار برابر حد مجاز رسیده است و البته «بیفتک» گوشت گاوی که شهرتش از دوران تسلط رومی‌ها بر جنگل‌نشینان ژرمن در این منطقه تا امروز که یانکی‌ها بر کل آلمان سلطه دارند بیشتر هم شده است. 
همه اینها ما را به یک نقطه واحد جغرافیایی می‌رساند اما هر یک معرف نوعی دوگانگی است که مثل بختک روی اسم رامشتاین افتاده است. تناقض اصلی اینجاست که احتمال دارد یک مورد بسیار بزرگ و گلوگیر از قلم راهنمای آلمانی شما بیفتد؛ موردی که ظاهرا گفتنش غرور بسیاری از ژرمن‌ها را جریحه‌دار می‌کند و معمولا با خارجی‌ها درباره آن صحبت نمی‌کنند؛ ابرپایگاه پنتاگون که تقریبا یک‌سوم مساحت منطقه شهری ویژه رامشتاین- میزنباخ و تمام آسمان آن را اشغال کرده است. 
نخستین آثار تمدن در این شکارگاه سابقا باتلاقی ایالت «راینلند پالاتینات» به بقایای یک پایگاه رومی مربوط می‌شود. تحقیرآمیزتر برای ژرمن‌ها اینکه هنوز اینجا پایگاه بیگانگان است. رامشتاین نه‌تنها مقر «مجکام» مرکز فرماندهی کل اروپا و آفریقای پنتاگون و همچنین «ایرکام» مرکز فرماندهی هوایی ناتو، بلکه بزرگ‌ترین مجموعه نظامی آمریکایی‌ها در خارج از قلمرو ایالات‌متحده پس از تعطیلی پایگاه هوایی «راین ماین» در حوالی فرانکفورت به سال 2005 محسوب می‌شود. همچنین رامشتاین بزرگ‌ترین پایگاه هوایی، بزرگ‌ترین فرودگاه ترابری و بزرگ‌ترین انبار مایحتاج این ارتش ترور در فراسوی مرزهای آمریکاست. از سال آخر جنگ دوم جهانی که سرزمین نازی‌ها به اشغال متفقین درآمد تا به امروز- طی نزدیک به 75 سال- حدود 7 میلیون نیروی نظامی خارجی به این گلوگاه مواصلاتی شرقی- غربی مهم آلمان در نزدیکی مرزهای فرانسه، لوکزامبورگ، بلژیک و هلند رفت و آمد داشته‌اند. سهم یانکی‌ها از این لشکرکشی عظیم به خاک یک کشور به اصطلاح مستقل(!) اروپایی بیش از 5 میلیون نفر بوده است. 
این شهر نظامی با عنوان رسمی «کی‌ام‌سی»  (KMC، مخفف جامعه نظامی کایزرسلاترن) که از سال 1951 ابتدا توسط فرانسوی‌ها مورد بهره‌برداری قرار گرفته بود، حالا با حدود 53 هزار نیروی نظامی، پرسنل خدماتی و خانواده‌ها و وابستگان‌شان، بزرگ‌ترین جامعه آمریکایی‌نشین در خارج از ایالات متحده محسوب می‌شود. تازه این بدون در نظر گرفتن سمباخ، دیگر پایگاه هوایی آمریکایی‌ها در همان نزدیکی است. بی‌دلیل نبود تیم ملی ایالات متحده در جام‌جهانی 2006 آلمان، اردویش را در این پایگاه هوایی برپا کرد، چراکه رسانه‌ها و مردم محلی عنوان  «آمریکای کوچک» را به آن داده‌اند اگر چه ساکنانش آن را «کی تاون» صدا می‌زنند.
جمعیت 53 هزار نفری آن شامل 8 هزار پرسنل نیروی هوایی ایالات‌متحده و 15 هزار نفر از اعضای خانواده‌های‌شان را مقایسه کنید با جمعیت 7800 نفری مناطق غیرنظامی شهر که تازه خیلی از آنها در مشاغلی در رابطه با پایگاه و ساکنانش مشغولند. کی تاون، مجموعه‌ای عظیم از باندها و برج‌های فرودگاهی، تاسیسات راداری و پدافند موشکی، آشیانه‌های صدها هواپیما و بالگرد جنگی و لجستیکی، انبارها و زاغه‌های تسلیحات متعارف یا هسته‌ای، ساختمان‌های فرماندهی و اداری، پناهگاه‌ها، اقامتگاه‌ها و آسایشگاه‌ها، کلینیک‌ها و مراکز درمانی، کلیساها و کنیسه‌ها، سینماها و سالن‌های نمایش، ورزشگاه‌ها و باشگاه‌ها، کافه‌ها و رستوران‌ها بویژه برندهای مک دونالد و پیتزا هات و انواع و اقسام اماکن تفریحی به سبک زندگی آمریکایی است، از جمله زمین‌های گلف بزرگ بارباروسا  و وولاون که طبیعتا دونالد ترامپ در جریان بازدیدش در آخرین روزهای سال 2018 نمی‌توانست قید بازی در آنها را بزند. شعار سبک زندگی آمریکایی در رامشتاین در مقدمه کتابچه معرفینامه این پایگاه به نقل از فرمانده ارشدش هم آمده است.  جالب اینکه محدوده شهری ویژه رامشتاین- میزنباخ در تمام دوران پساهیتلری به لحاظ تقسیمات کشوری آلمان (غربی و متحد) و مدیریت، زیر نفوذ ساختار فدرالی حکومت برلین نبوده و نیست. این کاخ سفید است که تعیین می‌کند در این شهر و محدوده‌اش چه چیز ساخته یا خراب شود و چه تدابیر امنیتی و نظامی در آن و پیرامونش انجام شود. اقتصاد منطقه هم کاملا وابسته به بودجه نظامی نجومی واشنگتن است که 20 درصد کل تولید ناخالص داخلی 67/3 تریلیون دلاری آلمان به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا را بالغ می‌شود.
تاسیسات شنود کروی شکل بر فراز سفارتخانه ایالات متحده در برلین در چند قدمی رایشتاگ (پارلمان آلمان) و مقر عظیم فرماندهی آمریکا بر ناتو در بروکسل را فراموش کنید، پایتخت حقیقی امپریالیسم آمریکایی در اروپا، رامشتاین است. 
 
* مرده‌ها می‌زایند
تنها راز بقای لویاتان، هیولای قدرت بشری این است: «از من اطاعت کن!» به همین دلیل در سیاست خارجی آمریکا، کلیدی‌ترین اصل، قدرت قهری و زور است. از نگاه سران واشنگتن بقای صلح منوط به تداوم جنگ است و چندان عجیب نیست اگر نماد پایگاه هوایی رامشتاین «کبوترهای عضلانی جنگنده» باشد اما این چیزی نیست که مردم کشور میزبان بسادگی هضمش کنند. در داخل شهر مجاور، شعارها و نمادهایی علیه جنگ‌افروزی آمریکایی‌ها دیده می‌شود. حتی روی دیواره دروازه ورودی سنتی بخش آلمانی‌نشین رامشتاین، دیوارنگاره‌ای از دای لینک (حزب چپ رایشتاگ) دیده می‌شود که تناقض فلسفه وجودی این کبوترهای آمریکایی منقش به نشان صلح اما مسلح به بمب‌های مرگبار را با این پرسش به سخره می‌گیرد: «تا کی می‌خواهید با بمباران به صلح دست یابید؟»
در دوران جنگ سرد این پایگاه نه‌تنها قلب فعالیت‌های نظامی متحدان آمریکایی و اروپایی پیمان ناتو علیه بلوک شرق بود، بلکه واشنگتن بودجه‌های سنگینی برای توسعه و تجهیز آن  صرف می‌کرد. به نظر می‌رسید پس از فروپاشی شوروی و با شکل‌گیری جهان تک‌قطبی مورد ادعای آمریکایی‌ها، پایگاه‌های نظامی پنتاگون و ناتو در اروپا جمع و جورتر شود. رامشتاین اما مثال نقض است. جدا از هزینه سالانه جاری 2 میلیارد دلاری این مجموعه عظیم، آمریکایی‌ها در حال سرمایه‌گذاری چندده میلیارد دلاری برای توسعه بخش‌های مختلف آن و همچنین دیگر پایگاه‌های‌شان در آلمان  هستند. 
به گفته آینا فایفر، شهردار آلمانی وایر براخ، همین حالا پروژه‌ای 999 میلیون دلاری برای ساخت بزرگ‌ترین بیمارستان آمریکایی در خارج از خاک این کشور در فاصله چند کیلومتری لندستول در حال اجراست.  رامشتاین در حقیقت مرکز عظیم پشتیبانی جنگ سوم جهانی است؛ جنگی تحمیلی به دست کم 104 کشور جهان از روسیه در مرزهای شرقی ناتو گرفته تا چاد در قاره سیاه.   نه فقط اروپا و آفریقا، بلکه بخش مهمی از فعالیت‌های این پایگاه از سال 2001 به این سو در رابطه با خاورمیانه و حملات هوایی با هواپیماهای با سرنشین یا بدون سرنشین در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه و یمن بوده است. 
مامورانی که در مرکز ناوبری پهپادی فلوریدا نشسته و با خلق مکرر صحنه‌هایی چون به خاک و خون کشیدن مراسم عروسی و عزا و تعقیب و هدف قرار دادن مقامات رسمی دیگر کشور‌ها و حتی خبرنگاران، جنایاتی بی‌سابقه در خاورمیانه و شمال آفریقا مرتکب شده‌اند، از طریق رادارهای رامشتاین ارتباط‌شان را با پرنده‌های بدون سرنشین مرگ رله می‌کنند. سال 2014 در اوج جنگ سوریه نیز یک روزنامه صربستانی فاش کرد هواپیماهای سی130 ارتش ایالات متحده، محموله‌های نظامی بزرگی را از رامشتاین برای تروریست‌های جبهه النصره به ترکیه منتقل کرده‌اند تا در شمال و شرق سوریه با همتایان داعشی‌شان تقسیم کنند.
اگر رامشتاین را بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکایی‌ها در جهان بدانیم، عین‌الاسد در عمق خاورمیانه عملیاتی‌ترینش بود بویژه که از 5 سال پیش به بهانه جنگ با داعش، توسعه و تجهیز یافته بود. همچنین به دنبال اعلام بیرون کشیدن نیروهای آمریکایی از سوریه و ناامن شدن دیگر پایگاه‌های آنها در عراق بویژه متعاقب ترور سردار شهیر ایرانی، عین‌الاسد در عمق واحه الانبار در غرب عراق جایی بود که خیلی از واحدهای ویژه پنتاگون به آن پناه برده بودند.
این پایگاه به «پایتخت آمریکا» در عراق مشهور بود و علاوه بر کاربری مهمش به عنوان چشم پهپادی واشنگتن در جریان جنگ تروریستی در عراق و شام، مهم‌ترین پایگاه هوایی لجستیکی پنتاگون شامل یک شهر نظامی کامل با 3 هزار سکنه در حد فاصل مجکام (مرکز فرماندهی ارتش ایالات متحده در اروپا، مدیترانه و آفریقا) و سنتکام (مرکز فرماندهی ارتش ایالات متحده در غرب آسیا) محسوب می‌شد. به عبارت دیگر از وقتی که عراق سال 2003 به اشغال کامل یانکی‌ها در آمد، پایگاه رامشتاین همواره منشا اخبار خوب برای نظامیان خارجی در عین‌الاسد بود؛ اعزام نیرو، ارسال خوار‌و‌بار، محموله‌های پستی و  تجهیزات جدید و همچنین بازدید مقامات در مناسبت‌های خاص. در مقابل عین‌الاسد همواره حامل پیام‌های شومی برای آمریکایی‌های حاضر در پایگاه‌های محوری‌شان در آلمان بویژه رامشتاین و سردخانه‌های مشهورش با دمای منفی 8 درجه بوده است که هم به شکل متمرکز داخل ساختمان بیمارستان و هم به شکل واحدهای پرتابل در محوطه باز لندستول تعبیه شده‌اند تا در مواردی مثل جولای 2008 پرتلفات اشغالگران در افغانستان، ظرفیت نگهداری بیش از 100 جنازه را در آن واحد داشته باشد.
با توجه به آغاز عمده مراسم بازگرداندن هوایی اجساد نظامیان آمریکایی از مبدا آلمان، به نظر می‌رسد سردخانه‌های لندستول طی 2 دهه گذشته پذیرای ارتش منجمد حدودا 1500 نفره‌ای از پرسنل نظامی و خدماتی پنتاگون بوده است، بویژه آنها که در افغانستان و عراق کشته شده‌اند.
دلایل نگهداری جنازه نظامیان آمریکایی در اینجا متفاوت است اما درباره عین‌الاسد نیز همانند تلفات سنگین پیشین آمریکایی‌ها در خاورمیانه، مهم‌ترین دلیل، اطلاع‌رسانی قطره‌چکانی است. این سیاست همیشگی پنتاگون بوده که فهرست تلفات جنگی‌شان را با تاخیر و تدریجا به خانواده‌های‌شان و سپس افکار عمومی اعلام می‌کنند. 
در این مورد خاص، جدا از پروتکل‌های محرمانگی تلفات و خسارات جنگی برای حفظ اعتبار هژمونی جهانی واشنگتن، ادعای دروغ ترامپ نیز مزید بر علت شد. 
در همان ساعات نخست، روزنامه‌های یومیوری شیمبون ژاپن و نیوزویک آمریکا به ترتیب توئیت‌هایی فوری منتشر کردند؛ اولی حاکی از 4 کشته و 20 زخمی بود و دومی از بیش از 130 کشته و صدها زخمی. این پیام‌ها بلافاصله حذف شدند.
اما نخستین واکنش توئیتری ترامپ این بود که «همه چیز روبه‌راه است» و همه سالم هستند. طی یک هفته اول او و پمپئو، وزیر خارجه‌اش به همراه سخنگویان‌شان و مقامات نظامی مدعی سلامت همه نیروهای داخل پایگاه بودند اما بتدریج با فاصله گرفتن از شب حادثه، پنتاگون مجبور شد به صورت قطره‌چکانی آمار مجروحان بویژه ضربه مغزی شده‌ها را بالا ببرد، در حالی که شخص ترامپ و مایک اسپر حداکثر حاضر بودند به «سر درد» آنها اشاره کنند. اعلام آمار رسمی مجروحان از 2 هفته پیش و با 11 صدمه دیده مغزی بر اثر موج انفجار آغاز شد که برای درمان به کویت و آلمان (رامشتاین) اعزام شده بودند. سپس در 3 مرحله این آمار رسمی به 16، 34 و دست آخر 64 نفر بالغ شد. مشخص است این روند قطره‌چکانی ادامه خواهد یافت و رفته‌رفته با گذر ترامپ از گردنه استیضاح کنگره، کشتگان را هم در بر خواهد  گرفت، چرا که خانواده‌های آنها بیش از این ساکت نخواهند نشست.  اما چرا حتی رقبای سیاسی و منتقدان ترامپ نیز همانند انبوه رسانه‌ها هیچ تلاشی برای استخراج آماری مستند و مستقل از افتضاح عین‌الاسد نکردند؟
برهان این سکوت کاملا قاطع و ساده است: قانون زور یا مصوبه شورای امنیت ملی ایالات متحده.
این همان مصوبه‌ای است که شب حمله موشکی ایران (به وقت آمریکا) به عین‌الاسد اعلام شد و حتی آن شب حکم به لغو نطق تلویزیونی ترامپ داد و آن را یک روز به عقب انداخت. بر اساس این حکم، رژیم ایالات‌متحده با آن حمله وارد وضعیت اضطراری زمان جنگ شده و هر گونه اطلاع‌رسانی در این مورد جنبه نظامی و امنیتی داشته و در صورت عدم هماهنگی در انتشار اطلاعات با دپارتمان دفاعی، اقدام علیه امنیت ملی آمریکا تلقی خواهد شد.
 
* رازهای عین‌الاسد
نخستین ساعات بامداد هشتم ژانویه 2020/ 18 دی‌ماه 1398، تنها 5 روز پس از ترور جنایتکارانه سردار بزرگ ایران و جهان، شهید قاسم سلیمانی به فرمان ترامپ، 13 موشک نقطه‌زن بالستیک و کروز از غرب ایران، 500 کیلومتری خاک عراق، یعنی مشهورترین پایگاه هوایی- زمینی پنتاگون را هدف قرار دادند.  طبق اعتراف درجه‌داران آمریکایی حاضر در پایگاه که زنده مانده بودند، موشک‌ها در فواصل 15 دقیقه‌ای به اهداف کاملا مشخصی شامل تاسیسات رادار، برج مراقبت، آشیانه پهپاد و بالگرد، مرکز کنترل پهپادی و مقر فرماندهی برخورد کرده و انفجارهای مهیبی ایجاد کردند. تصاویر ماهواره‌ای که طی روزهای بعد توسط  خود آمریکایی‌ها منتشر شد و همچنین عکس‌ها و فیلم‌های رسانه‌های‌شان، حاکی از دقت موشک‌ها و میزان تخریب عین‌الاسد بود. 
نکته اینجاست که هم تصاویر هوایی و هم رسانه‌ای تنها محل برخورد نیمی از موشک‌ها را نشان می‌دهند و محوطه‌ای از عین‌الاسد که 6 موشک به آن اصابت کرد، شامل مقر فرماندهی و مرکز راداری، در جهت حفظ اطلاعات محرمانه، هرگز به خبرنگاران و افکار عمومی نشان داده نشد؛ واقعیتی که با هدف اصلی ایران از این سیلی محکم به صورت دشمنش مطابقت دارد، یعنی نمایش قدرت حداکثری و تلفات حداقلی. طبق گفته‌های سربازان آمریکایی، آنها در پناهگاه‌های سیمانی ساخته شده توسط صدام، موج و لرزش انفجارها را کاملا حس می‌کردند و بعد کاشف به عمل آمد این جان‌پناه‌ها برای بمباران‌های هوایی 3 دهه پیش ایران در زمان جنگ تحمیلی ساخته شده بودند، نه برای مقابله با موشک‌های پیشرفته با کلاهک‌های بارشی یا رخنه کننده در سازه‌های بتنی.
همچنین تازه پس از یک هفته بود که در گزارش نیوزویک ادعا شد در شب حمله یک سرهنگ، ارشد‌ترین فرمانده مهم‌ترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه بوده، نه یک سپهبد یا ژنرال! ادعایی کذب که می‌تواند از پنهان کردن وقوع یک فاجعه در سطح فرماندهی ارشد پایگاه حکایت کند. روزنامه «وطن‌امروز» در اینجا قصد اثبات تعداد تلفات آن شب عین‌الاسد را نداریم، با این همه شواهدی هست که نشان می‌دهد دقیق‌ترین آمار در این باره اخیرا توسط وزیر پیشین دفاع ایران ذکر شده، یعنی ۷۰ کشته و ۲۰۰ زخمی. در اصول رزمی رسم بر این است که از هر 3 مجروح هر عملیات، یک نفر را کشته برآورد می‌کنند. 
قطعا تاریخ در آینده‌ای نزدیک رازهای بزرگ‌ترین ضربه نظامی به هژمونی آمریکا پس از ابرقدرت شدنش در پایان جنگ دوم جهانی را روایت خواهد کرد، تا آن زمان، می‌توان گفت پرواز یک فروند آمبولانس هوایی ارتش ایالات متحده، مستقیما از عین‌الاسد به رامشتاین یکی از مهم‌ترین سرنخ‌های تعداد هلاک‌شدگان این واقعه محسوب می‌شود. طبق داده‌های پروازی تارنمای آلمانی DFS این هواپیمای سی ۱۷ گلوب‌‌مستر که می‌تواند دست کم 100 نیروی عمودی یا تعداد کمتری نیروی افقی را حمل کند، در همان روز هشتم ژانویه ساعاتی متعاقب حمله موشکی ایران و در اوج ترافیک بالگردها و هواپیماهای باری ارتش آمریکا برای تخلیه مجروحان، عین‌الاسد را به مقصد آلمان ترک کرده است.
این تارنمای اختصاصی مسیرهای هوایی قبلا هم سابقه گرفتن مچ «سی 130‌»های آمریکایی را داشته که برای تروریست‌های سوریه سلاح می‌بردند و به همین خاطر ناتو پارسال از دولت آلمان خواهان تعطیلی این سایت مشهور شده بود. امروز مقامات پنتاگون  از ادعای تلفات صفر به بیش از 60 مجروح موجی رسیده‌اند که طبق گفته کمیته پزشکی سنا، عمدتا تحت تاثیر ضربات مغزی شدید بوده‌اند و ممکن است به کوری، فلج یا مرگ منجر شود. با افشای پرواز آمبولانس هوایی به رامشتاین، جای این سوال وجود دارد که چرا دستگاه جنگی آمریکا، همه سربازانش را از غرب عراق به بیمارستان‌های نظامی مجهزی که در فواصل نزدیک‌تر در بغداد، اردن، کویت، قطر و حتی سرزمین‌های اشغالی وجود داشتند منتقل نکرد؟ آیا این گلوب مستر حامل محموله‌ای بسیار محرمانه بوده که باید فورا از انظار پنهان می‌شده است؛ مثلا در سردخانه‌های لندستول؟
 
* ترامپ و وایت‌واکرهایش
این سربازان منجمد ترامپ هر جا که باشند-‌‌ به احتمال زیاد دور از چشم افکار عمومی آمریکا در سردخانه‌های بزرگ رامشتاین یا به احتمال کمتر پراکنده شده در بیمارستان‌های نظامی آمریکا در اروپا و آسیا- ترامپ هنوز به آنها نیاز دارد و فعلا قصد برملا کردن خبر مرگ‌شان و خاک کردن‌شان را ندارد؛ مردگانی منجمد و سرگردان مثل لشکر وایت واکرها که ترامپ به آنها مباهات می‌کند. در نخستین سال ورودش به کاخ سفید بود که او در یکی از احمقانه‌ترین توئیت‌هایش این ارتش شرور از مردگان یخ‌زده در سریال بازی تاج و تخت را که از سمت شمال یورش می‌آوردند، «مردمانی خیلی خوب» توصیف کرد.
اگر در جهان واقع پایگاهی برای نیروی شر «وایت واکرها» متصور باشیم، جایی نیست جز رامشتاین؛ محل تلاقی نیروی شیطان بزرگ آمریکا با مکان جغرافیای عمومی افسانه تاریک و ظاهرا تخیلی اما در اصل بشدت آنگلوساکسونی نوشته «جرج پی آر مارتین». «‌آهنگی از یخ و آتش» که امروز آن را تحت عنوان«بازی تاج و تخت» می‌شناسیم، در حقیقت کلکسیونی است برگرفته از اساطیر شمال اروپا، داستانی از شرارت وایکینگی و خباثت انگلیسی. هر دو خویی که ترامپ مدعی به ارث بردن‌شان است. با پدربزرگی آلمانی و مادربزرگی اسکاتلندی، او زمانی مدعی شده بود خون روریک یا وایکینگی در رگ‌هایش جریان دارد. GOT (عنوان مصطلح سریال بازی تاج و تخت) که ساختش با وسواس کامل زیر نظر باراک اوباما آغاز شد، جزو معدود میراث رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در کنار داعش‌پروری، جنگ برای ترور، توسعه دیوانه‌وار زرادخانه هسته‌ای پنتاگون و تحریم کشورهای مستقل محسوب می‌شود که ترامپ نه‌تنها اصراری برای پاک کردن آنها ندارد، بلکه پربارترشان هم کرده، بویژه از حیث افزایش اجساد نظامیان آمریکایی.
***
[فرانکشتاین‌های رامشتاین]
قرار نیست دوگانگی ذاتی رامشتاین، رهایش کند. در بازگشت از مجتمع نظامی کایزرسلاترن در نزدیکی مرز فرانسه به سمت فرانکفورت، قلب ترانزیت آلمان، کافی است یک ساعت و ربع به سمت شمال شرقی برانید تا حوالی دارمشتاد با کلیسای قرون وسطایی فرانکشتاین مواجه شوید. ایده شخصیت ترسناک فرانکشتاین، یکی از نخستین و بهترین نمادهای انسان مدرن بی‌هویت و سرگردان یا همان مرده/ زنده در همین جا بود که به ذهن مری شلی، نویسنده انگلیسی قرن نوزدهم رسید.
فرانکشتاین هیولایی است سفاک اما بیچاره که پیکرش توسط یک دانشمند از اجزای بدن مردگان سرهم‌بندی شده و به لطف انرژی مدرنیته یعنی الکتریسیته جان می‌گیرد تا جان انسان‌ها را بگیرد. بهترین تعبیر امروزی فرانکشتاین، هیولای نظامی پنتاگون است. این قیاس را گروه «هارد راک» آلمانی رامشتاین به عرصه هنر پاپ کشانده است؛ یک گروه برجسته مرگ‌گرا و بنیانگذار سبک «هارد نوین آلمانی» که به نوعی پیشرو موسیقی سبک متال است و نوای خشن اما عمیقش در تلفیق با فرم نمایشی، نور‌پردازی و صحنه‌پردازی وحشت، حال و هوایی فرانکشتاینی را در دوران معاصر  القا می‌کند. آنها در اغلب کارهای‌شان به امپریالیسم آمریکایی و فرهنگ و محصولات خاص آن می‌تازند. رامشتاین در یکی از مشهور‌ترین ترانه‌های خود به همین موضوع اشاره دارد: «ما داریم در آمریکا زندگی می‌کنیم، آمریکا زیباست، کوکاکولا و گاهی جنگ... حتی اگر می‌خواهید تنها چرخ بزنید، بگذارید کمی کنترل‌تان کنیم... ما داریم در آمریکا زندگی می‌کنیم».
نام رامشتاین اتفاقی نیست. ریچارد کروسپه و تیل لیندمان 2 موسس این گروه 6 نفری در بدو شکل‌گیری در سال 1988، عنوان گروه را به مناسبت فاجعه همان سال در نمایشگاه هوایی در محل پایگاه رامشتاین انتخاب کرده بودند، فاجعه‌ای که 67 کشته و 346 مجروح به جا گذاشت. بدین ترتیب آنها خود را به نوعی پیام‌آور پایان دنیای آمریکایی می‌دانستند. ترانه  «آمریکا» که وصفش رفت نه‌تنها به طور عمومی بر سلطه فرهنگی و سیاسی آمریکا بر اروپا  صحه می‌گذارد، بلکه به طور خاص نشان می‌دهد پنتاگون در حال کنترل جهان از رامشتاین است. اصلا به همین دلیل کلمه «Amerika» با غلط عامدانه با حرف K هجی شده که عنوان عامیانه پایگاه در میان نظامیان است.
بدین ترتیب کی تاون، این مجموعه‌«ترین»‌های دستگاه جنگی پنتاگون، واجد ‌«ترین»‌هایی از نوع دیگر نیز هست که ما را با وجه محتوم جنگ یعنی مرگ مواجه می‌کند؛ واقعیاتی که بویژه در هفته‌های اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مایک پمپئو و مارک اسپر، وزرای خارجه و دفاع او بشدت مراقبند تا از نگاه افکار عمومی دور بماند. بزرگ‌ترین و تنها بیمارستان نظامی و مجموعه درمانی اختصاصی پنتاگون خارج از خاک آمریکا در لندستول، بخش جنوبی رامشتاین واقع شده است. چند کلینیک تخصصی، مرکز بازپروری و سردخانه نیز در این محوطه نظامی زیر نظر مرکز درمانی لندستول هستند. بنای عریض و طویل آن مربوط به دهه 1950 است اما پس از جنگ سرد در چند مرحله نوسازی و ارتقا یافته است. از سال 2005 این بیمارستان به درمان پیشرفته سربازان آمریکایی درگیر جنگ‌های افغانستان و عراق اختصاص داده شد و نخستین بار همان زمان بود که اخباری درباره قرنطینه‌ها و سردخانه‌های اموات این مجموعه به رسانه‌ها درز کرد. معروف است که در این مرکز اجزای بدن سربازان آمریکایی که در جنایت علیه بشریت در سرزمین‌های مزبور هلاک شده‌اند، اهدا می‌شود تا احیانا فرانکشتاین‌های دیگری زیر نظر عمو سام سر و شکل بگیرند. در قرن جدید بارها و بارها نام این بیمارستان به عنوان محل بستری شدن یا نگهداری جنازه سربازان مجروح یا کشته شده پنتاگون در عراق و افغانستان در خبرها ذکر شده و حتی در 2 قسمت از سریال هوم لند، به سفارش سازمان سیا، دوربین‌ها وارد  لندستول می‌شوند. حتی در جریان آتش‌سوزی 3 سال پیش مغازه پیتزا هات در داخل پایگاه نیز نام این بیمارستان بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده بود اما تازه‌ترین خبرسازی بیمارستان لندستول تا پیش از وقایع نخستین روزهای سال 2020 به پاییز گذشته مربوط می‌شود که تابوت خلبان کشته شده یک اف-16 سقوط کرده در حوالی پایگاه هوایی، در مراسمی رسمی از سردخانه لندستول به ایالات‌متحده برده شد.
******
سرگیجه ملایم!
گروه سیاسی: مقامات و رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند آمار تلفات نیروهای نظامی آمریکا در نتیجه حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد به 64 نفر افزایش یافته است. به گزارش «وطن امروز»، مقامات آمریکایی در تازه‌ترین اعترافات خود درباره شمار نظامیان آسیب‌دیده آمریکایی در حمله انتقام‌جویانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق، اذعان کردند 64‌نظامی این کشور دچار آسیب مغزی شده‌اند. سی‌ان‌ان این خبر را به نقل از 2 مقام رسمی آمریکا منتشر کرده است. اذعان سی‌ان‌ان به آسیب دیدن 64 نظامی آمریکایی در حالی است که «توماس کمپبل» سخنگوی پنتاگون بامداد چهارشنبه گذشته در بیانیه‌ای اعلام کرده بود تا امروز آسیب مغزی در 50 نیروی نظامی آمریکایی تشخیص داده شده است. پس از انتشار این آمار، مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا روز پنجشنبه در یک نشست خبری اذعان کرد احتمالاً آمار نظامیان آمریکایی مجروح‌شده در جریان حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد باز هم افزایش خواهد یافت.
وزیر دفاع آمریکا در پاسخ به سؤال خبرنگاران مبنی بر اینکه چرا در ابتدا مقامات آمریکایی آمار تلفات نظامیان این کشور در عین‌الاسد را صفر اعلام کرده بودند، مدعی شد: «من فکر می‌کنم آن گزارش هم درست بود، زیرا زمانی که ما آن گزارش را منتشر کردیم، هیچ تلفاتی وجود نداشت. به مرور زمان ما گزارش‌های تازه‌ای دریافت می‌کنیم و از موارد جدیدی باخبر می‌شویم. ما قبلاً هم پیش‌بینی کرده بودیم احتمال افزایش آمار مجروحان وجود دارد. آسیب‌های مغزی تروماتیک (TBI) به مرور زمان خود را نشان خواهد داد».
اذعان مقامات رسمی آمریکا به آسیب دیدن 64 نظامی آمریکایی در حالی است که رئیس‌جمهور آمریکا ساعتی پس از حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد در جمع خبرنگاران حاضر و مدعی شد هیچ نیروی نظامی آمریکا کشته یا حتی زخمی نشده است: 
«به اطلاع مردم آمریکا می‌رسانم که هیچ آمریکایی‌ای در حمله شب گذشته آسیب ندید. همه سربازان ما سلامت هستند و تنها آسیب‌های جزئی به تجهیزات وارد شده است. به نظر می‌رسد ایران قصد دارد دست از رفتارهای خود دست بردارد. ما با استفاده از یک سامانه هشدار که خیلی خوب جواب داد توانستیم سربازان خود را بموقع نجات دهیم».
البته سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه که فرمانده عملیات نظامی علیه آمریکا بود در اظهاراتی پس از حمله به پایگاه عین‌الاسد گفت: ما در این عملیات دنبال کشتن کسی نبودیم، اگرچه حتما ده‌ها نفر کشته و زخمی شده‌اند، می‌توانستیم طوری عملیات را طراحی کنیم که در گام اول ۵۰۰ کشته داشته باشند و اگر جواب می‌دادند، در گام‌های دوم و سوم، ۴ تا ۵ هزار کشته می‌دادند. ما درصدد ضربه زدن به ماشین جنگی و مرکز فرماندهی و کنترل آنها بودیم.
نکته حائز اهمیت اظهارات سردار حاجی‌زاده تاکید وی بر انهدام مرکز فرماندهی و کنترل آمریکا در پایگاه عین‌الاسد بود. 
پس از ترور سردار سلیمانی، مقامات آمریکایی گمان می‌کردند حمله ایران به پایگاه التاجی در شمال بغداد خواهد بود. پایگاه التاجی، پایگاه اصلی و عملیاتی ارتش آمریکا برای ترور سردار سلیمانی بود. به‌رغم گمان مقامات نظامی آمریکایی مبنی بر حمله ایران به پایگاه التاجی، ارتش آمریکا به تمام نظامیان مستقر در عراق آماده‌باش داده بود و البته مرکز عملیات خود را برای «کنترل و فرماندهی» به یکی از مقرهای سری در پایگاه عین‌الاسد منتقل کرد. درواقع پایگاه عین‌الاسد نیز در آماده‌باش قرار داشت، با این حال فرماندهان در مرکز عملیات و کنترل این پایگاه مستقر شدند. نکته حائز اهمیت آنکه سپاه پاسداران در حمله خود به این پایگاه، مرکز «فرماندهی و کنترل» را نیز مورد هدف قرار داد؛ موضوعی که هم در اظهارات سردار حاجی‌زاده به آن اشاره شد و هم برخی رسانه‌های غربی به صورت سربسته به آن اشاره کردند. به عنوان مثال، نشریه اکونومیست 29 دی‌ماه با اشاره به دقت بالای موشک‌های ایرانی نوشته بود: ایران به «قلب» یک پایگاه وسیع نظامی آمریکایی زده است.
بنا بر رصدهای انجام‌شده و گزارشات  منابع امنیتی ایران در عراق، میزان کشته‌ها و زخمی‌های نظامیان آمریکا مجموعا به 300 نفر می‌رسد. منابع آگاه نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کردند طی حملات ایران 80 نظامی آمریکایی جان باختند و حدود 200 نظامی این کشور مجروح شدند. 
سردار حاجی‌زاده در این‌باره گفت: بعد از عملیات موشکی سپاه علیه پایگاه متجاوزان آمریکایی حداقل ۹ سورتی پرواز مجروح به اردن و سرزمین‌های اشغالی منتقل شد و تعدادی بالگرد شینوک مجروحان را به بیمارستان آمریکا در بغداد منتقل کردند. علاوه بر این، برخی رسانه‌ها با اشاره به آمار منتشر شده در سایت اطلاعات پرواز گزارش دادند که یکی از هواپیماهای ترابری نظامی آمریکا (BANDGE 53) 10ساعت پس از حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد، فرودگاه بغداد را به مقصد آلمان ترک کرده است. 
در روزهای ابتدایی حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکا، مقامات آمریکایی ترجیح دادند خبر آمار تلفات این حمله را سانسور کنند، با این حال با پخش اظهارات برخی خانواده‌های نظامیان آمریکایی مبنی بر عدم امکان برقراری تماس با اعضای خانواده‌شان که در پایگاه عین‌الاسد بوده‌اند، مشخص شد ارتش آمریکا در نتیجه این حمله دچار «تلفات انسانی» شده است. بیل اربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا  «CENTCOM» 9 روز پس از حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، در بیانیه‌ای اعلام کرد: «در حالی که هیچ نیروی نظامی ایالات متحده در حمله 8 ژانویه ایران به پایگاه آمریکا در عین‌الاسد کشته نشد، 11 نظامی به دلیل علائم آسیب مغزی ناشی از انفجار، تحت مداوا قرار گرفته‌اند و ارزیابی وضعیت آنها ادامه دارد». وی در ادامه افزود: «8 نیروی نظامی در راستای اقدامات احتیاطی از عین‌الاسد به مرکز درمانی لاندستول آلمان منتقل و 3 نظامی دیگر نیز به «کمپ عریفجان» در کویت فرستاده شدند تا تحت معاینه بیشتر قرار گیرند».
با اعلام رسمی آمار تلفات نظامیان آمریکایی، توجهات به سوی ترامپ رفت؛ اولین فردی که در آمریکا مدعی شده بود حتی یک نظامی آمریکایی مجروح نشده است.
«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا دوم بهمن‌ماه در تلاش مجدد برای اندک جلوه دادن حجم خسارات سیلی موشکی ایران و حمله به پایگاه «عین‌الاسد»، مدعی شد زخمی شدن نظامیان آمریکایی چندان جدی نبود. ترامپ در نشست خبری پایانی خود در اجلاس «مجمع جهانی اقتصاد» در داووس، در پاسخ به سوالی درباره گزارش‌ها از زخمی شدن نظامیان آمریکایی در حمله موشکی به عین‌الاسد مدعی شد: «شنیدم آنها سردرد گرفتند(!) و یک‌سری چیزهای دیگر که می‌توانم بگویم خیلی جدی نبود». وی بعد از مواجه شدن با اصرار خبرنگار مبنی بر اینکه شما در اولین واکنش به عملیات موشکی ایران گفتید هیچ نظامی آمریکایی آسیب ندیده اما اکنون گفته می‌شود حداقل ۱۱ نفر مجروح شده‌اند، گفت: «آنها این را به من گفتند... شما باید از وزارت دفاع سوال کنید! از نظر من خیلی جدی نیست، مخصوصا در مقایسه با جراحت‌های دیگری که دیده‌ام». 
به‌تدریج اما مقامات پنتاگون به 34، 50 و اکنون 64 نظامی آسیب‌دیده در پی این حمله موشکی اذعان کرده‌اند و به نظر می‌رسد آمار اعلام شده توسط پنتاگون بیشتر می‌شود. 
دروغگویی مقامات آمریکایی در میزان تلفات عین‌الاسد اما با واکنش افکار عمومی آمریکا مواجه شده است. در آخرین این واکنش‌ها، صفحه اختصاصی مجروحان جنگی آمریکایی پس از ارائه آمار جدید از تلفات نیروهای نظامی آمریکا در عین‌الاسد نوشت: ترامپ باز هم دروغ گفت. تعداد مجروحان ما بعد از اینکه ایران پایگاه آمریکا را نابود کرد بیش از آن چیزی است که اعلام شد. 
 
***
چرا ترامپ آمار تلفات را سانسور کرد؟
آنچه مشخص است مقامات آمریکایی در همان ساعات اولیه پس از حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد از میزان تلفات وارد شده به نیروهای نظامی این کشور خبردار شدند اما چرا ترامپ در کنفرانس خبری خود پس از حمله موشکی ایران مدعی شد هیچ نظامی آمریکایی مجروح نشده است. برای پاسخ به این سوال باید به 3 نکته توجه کرد.  
1- ترامپ با سانسور تلفات آمریکایی‌ها در نظر داشت حمله رخ داده به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را کوچک و بی‌اهمیت جلوه دهد. در حالی که رسانه‌ها منتظر واکنش آمریکا به اقدام نظامی ایران علیه پایگاه نظامی این کشور در عراق بودند و چشم همه به اولین موضع‌گیری رئیس‌جمهور آمریکا دوخته شده بود، ترامپ مدعی شد حتی یک نظامی آمریکایی در این حملات مجروح هم نشده است. این تصویرسازی از حمله ایران در اولین واکنش از جهت عملیات روانی، همان نتیجه‌ای را که مقامات آمریکایی دنبال آن بودند به بار آورد. هرچند رسانه‌های غربی منتظر شنیدن خبر جنگ علیه ایران بودند اما وقتی ترامپ گفت یک نظامی آمریکا نیز مجروح نشده و به دنبال توافق با ایران است، رسانه‌ها و افکار عمومی را به این جهت رهنمون کرد که به دلیل آنکه خسارتی به آمریکا وارد نشده پس دلیلی برای پاسخ به ایران وجود ندارد، حتی اگر ایران به پایگاه نظامی آمریکا که حکم خاک این کشور را دارد حمله کرده باشد. 
2- اما چرا ترامپ دنبال اقناع‌سازی و توجیه عدم حمله به ایران بود. ترامپ پس از ترور سردار شهید سپهبد سلیمانی و پیش از حمله ایران به پایگاه عین‌الاسد گفته بود در صورت پاسخ نظامی ایران به ترور سردار سلیمانی، 52 نقطه فرهنگی ایران را مورد هدف قرار می‌دهد. رئیس‌جمهور آمریکا حتی تهدید کرده بود پیشرفته‌ترین وسایل و تسلیحات نظامی را در پاسخ به واکنش نظامی ایران به کار می‌گیرد. حتی وزیر خارجه آمریکا به مقامات ایرانی هشدار داده بود در صورتی که ایران بخواهد در انتقام کشته شدن  سردار سلیمانی به آمریکایی‌ها یا منافع آنها حمله کند، امکان دارد ارتش آمریکا تعداد بیشتری از مقامات این کشور را هدف قرار دهد. اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ ایران برای نخستین‌بار پس از جنگ دوم جهانی به مقر نظامی آمریکا همانگونه که گفته شد در حکم خاک این کشور به حساب می‌آید، حمله می‌کند. حتی رهبر معظم انقلاب برخلاف رویه معمول در جمع مردم قم، در اظهاراتی که به صورت زنده از تلویزیون پخش شد، حاضر می‌شوند تا نشان دهند آمریکایی‌ها توانایی عملی کردن تهدیدات خود را ندارند. حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد این پیام را به آمریکایی‌ها فرستاده بود که در صورت حمله، با واکنش گسترده‌تر مواجه خواهند شد؛ واکنشی که عمر ریاست‌جمهوری ترامپ را 4 ساله خواهد کرد. ترامپ ترجیح داد با تحریف واقعیت درباره آمار تلفات عین‌الاسد، از جنگ با ایران فرار کند. تخفیف حمله ایران و کوچک کردن آن درواقع راه فرار آمریکا از جنگ با ایران بود؛ جنگی که بیش از همه برای ترامپ هزینه به بار می‌آورد. 
3- اما مهم‌تر از تلفات و خسارات مادی که به آمریکا در نتیجه این حمله وارد شد، خسارت حیثیتی به آمریکا بوده است. حیثیت آمریکا آن هم در بعد «نظامی» که قوی‌ترین بعد ابرقدرتی آمریکا به حساب می‌آید توسط یک کشور که در رده‌بندی‌های منتشر شده درباره قدرت نظامی، به ظاهر به‌مراتب در رتبه پایین‌تری از آمریکا قرار دارد، لکه‌دار می‌شود اما آمریکا «قدرت» پاسخگویی به آن را ندارد. هر چند آمریکا با به کار بستن استراتژی اعلام قطره‌چکانی تلفات عین‌الاسد، در تلاش است از فشار افکار عمومی خلاص شود یا آن را کم بکند اما ضربه به اعتبارش را نمی‌تواند. ترس از آمریکایی‌ها هر چند برای تعداد زیادی از ما ایرانی‌ها که تجربه گلاویز شدن با آمریکا در طول 40 سال گذشته را داریم جایی در دستگاه محاسباتی‌مان ندارد اما برای مردم کشورهای جهان اینگونه نیست. فرو ریختن ابهت آمریکا نزد مردم منطقه و جهان نقطه آغاز فروپاشی آمریکاست.

Page Generated in 0/0137 sec