printlogo


کد خبر: 216028تاریخ: 1398/11/15 00:00
غنیمت «روز صفر»

محمدرضا کردلو: حرکت فراستی عجیب و غریب بود. یکدفعه در نشست خبری، آمد و رفت روی سن و ‌پشت تریبون و شروع کرد به تعریف کردن از فیلم، از بازی‌ها و گفت بهترین فیلم جشنواره است. حتی از موسیقی فیلم که انتخابی بود و اورجینال نبود تعریف کرد. تعریف‌های فراستی از «روز صفر» سعید ملکان را می‌شود جدی گرفت، می‌شود جدی هم نگرفت. مثلا پارسال فراستی از «طلا»ی پرویز شهبازی هم تعریف کرده بود که اصلا به مرحله اکران نرسید. فارغ از تعریف‌های فراستی، «روز صفر» سعید ملکان به عنوان یک تریلر پلیسی که در تحسین و تمجید تلاش‌های وزارت اطلاعات ساخته شده، فیلمی قابل تامل بود. 
یکی از نکات مهم درباره سوژه‌هایی مانند سوژه «روز صفر»، «مضیقه واقعیت» است. چون ماجرا در واقعیت اتفاق افتاده، بازنمایی آن ولو با کمترین خطا با مورد واقعی‌اش مشابهت داده خواهد شد. وقتی هم که ژانر محوری فیلم پلیسی- جاسوسی انتخاب می‌شود، کار سخت‌تر می‌شود، چرا که هر تفسیر دراماتیک، در بازنمایی واقعیت می‌تواند کاریکاتوری شود یا حتی وجه کمدی پیدا کند. همه اینها کار را برای ملکان سخت می‌کند اما «روز صفر» ایده‌ای خاص را در پیش گرفته تا واقعیت را تبدیل به داستان کند. 
تبدیل یک ماجرای مهم امنیتی- پلیسی به یک رقابت و‌ تعقیب و گریز دو نفره عبدالمالک و نیروی امنیتی و تعریف داستان از این زاویه به معمایی شدن ماجرا کمک می‌کند و با تعلیق‌های پی‌درپی، فیلم به نقطه بحران می‌رسد.
«روز صفر» یکی از وفادارترین داستان‌ها به واقعیت و از مهم‌ترین فیلم‌های حوزه امنیتی در ژانر جاسوسی است که دستاوردهای فنی تازه‌ای نیز برای سینمای ایران به ارمغان آورده است‌. در برخی سکانس‌ها تشخیص فیلم از یک فیلم هالیوودی در همین ژانر کار ساده‌ای نیست، بویژه در سکانس‌های اکشن تعقیب و گریز در افغانستان که مثلی در سینمای ایران نداشته است.
نگاه ملی و انسانی فیلم که در داستانی موازی با تعقیب و گریز مامور امنیتی- عبدالمالک با آن مواجهیم هم باعث می‌شود دلیل تعقیب و گریز و درگیری‌ها و کشت و کشتارها عینی شود. ماجرای انتحاری نوجوان بلوچ که قرار است با فرمان عبدالمالک خودش را در تهران منفجر کند، برای مخاطب عام نمایانگر وجه اصلی دعوای 2 نفره عبدالمالک و نیروی امنیتی است. دعوا دعوای امنیت است؛ نعمت ناشناخته‌ای که سینمای ما حقش را ادا نکرده است و از این منظر «روز صفر» آن هم با این کیفیت را باید تقدیر و تحسین کرد.
البته نقص‌های فیلمنامه‌ای در فیلم کم نیستند. بهرام توکلی و‌ سعید ملکان در فیلم‌های قبلی‌شان هم کمتر به پلات اعتقاد داشتند. از این منظر فیلم تازه‌شان داستانی‌ترین کارشان است که باز هم با  مشکل پلات مواجه است و یک‌سوم ابتدایی فیلم با کمبود قصه مواجه است. البته این نقص هم دلیل مهمی دارد؛ سینمای ایران تجربه ساخت چنین آثاری را ندارد و کارگردان یا فیلمنامه‌نویس برای شخصیت‌پردازی هیچ راه دیگری جز الگو گرفتن از نمونه فیلم‌های جاسوسی معتبر سینمای جهان ندارد. برای همین است که ممکن است برخی نقدها به ویژگی‌های شخصیتی نیروی امنیتی قابل تامل باشد.
درباره پایان‌بندی هم می‌شود با نگاهی نقادانه فیلم را بررسی کرد اما احتمالا باز مضیقه واقعیت دلیل متوسط در آمدن سکانس پایانی شده است. مسأله فرود هواپیما و بازداشت کمی فاقد جزئیات است ولی می‌شود بی‌خیالش شد، چرا که برای امنیت فیلم کم ساخته‌اند و همین در سینمای ما غنیمت است.

Page Generated in 0/0124 sec