printlogo


کد خبر: 216240تاریخ: 1398/11/20 00:00
بررسی پیش نیازهای قطع وابستگی اقتصاد ایران به نفت
عبور از خام‌فکری با جوانان

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای فرمانده کل قوا صبح روز گذشته در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش بار دیگر بر لزوم رفع وابستگی اقتصاد به نفت تاکید کردند. 3 دهه تاکید رهبر معظم انقلاب بر دل کندن دولت از درآمد نفت در بودجه در حالی است که آثار اقتصادی تحریم اخیر نشان می‌دهد رفع وابستگی از درآمد نفتی تقریبا هیچ‌گاه اولویت جدی مسؤولان کشور نبوده است. 
 این در حالی است که کارشناسان اقتصادی در تمام این سال‌ها، اصلاح ساختار مالیاتی و جایگزین کردن درآمدهای پایدار مالیاتی با درآمد نفت را لازمه اجرای این برنامه دانسته و بر اجرای آن تاکید می‌کردند. کارنامه مسؤولان کشور اما پر از بی‌توجهی به این الزام اقتصادی است. ساده بودن وصول درآمد نفتی از یک‌سو و نبود زیرساخت‌های قانونی، نهادی و اجرایی برای جایگزین کردن درآمد مالیاتی به جای درآمد نفتی که باعث سخت شدن اجرای اصلاحات اقتصادی می‌شود، از سوی دیگر باعث شده مدیران راحت‌طلب به روال همیشه، منابع بودجه را از محل درآمدهای نفتی تامین کنند. معافیت‌های گسترده و بی‌مورد مالیاتی، نبود پایه‌های مالیاتی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر سود سپرده‌ها از جمله مصادیق بی‌توجهی مدیران کشور به رفع وابستگی اقتصاد از درآمدهای نفتی است.
***

ارسلان ظاهری*: یکی از بیماری‌های اساسی اقتصاد ایران وابستگی به فروش نفت‌خام است. اگر بخواهیم نمونه‌ای کوچک از این بیماری را مثال بزنیم، باید به شهر مسجد سلیمان اشاره کنیم؛ اولین شهر نفتی ایران. این منطقه اولین راه‌آهن ایران را داشت اما امروز راه‌آهن ندارد، اولین بیمارستان ایران توسط انگلیسی‌ها در این منطقه ایجاد شد اما امروز این منطقه یک بیمارستان مجهز ندارد و... 86 عنوان اولین‌های دیگر در ایران و خاورمیانه در مسجد سلیمان به ثبت رسید اما امروز هیچ خبری از آن امکانات نیست و متاسفانه تبدیل به شهر آخرین‌ها شده است. اگر امروز به مسجد سلیمان بروید، دیگر هیچ خبری از شکوه و جلال زمانی که نفت داشت نمی‌بینید. مسجد‌سلیمان نمونه کوچک وابستگی به خام‌فروشی است. البته این خام‌فروشی آمیخته با خام‌فکری مسؤولان هم بوده است. در نتیجه اگر ایران تحریم نمی‌شد و همان روند فروش نفت و تامین منابع کشور ادامه پیدا می‌کرد، چند سال دیگر شاهد مسجد‌سلیمانی به وسعت ایران بودیم. ایران فردا، مسجد‌سلیمان امروز است اگر به فکر جدایی اقتصاد از نفت نباشیم. جالب اینجاست که انگلیسی‌ها یکی از شیرهای نفتی را که در این منطقه استفاده کرده‌اند، به شرکت بریتیش پترولیوم برده‌اند و زیر آن نوشته‌اند: «لطفا کلاه خود را به نشانه احترام به این شیر بردارید، این شیر چاه نفتی است که نه‌تنها اقتصاد انگلیس، بلکه اروپا را به حرکت درآورد». انگلیسی‌ها با استفاده از نفت ایران اقتصاد خودشان را ساختند اما ایران وابسته به خام‌فروشی باقیمانده است. زمانی که صحبت از قطع بندناف اقتصاد کشور از نفت می‌کنیم، اولین موضوعی که باید به آن اهتمام بورزیم، قطع بودجه دولت از خام‌فروشی است. این ظرفیت هیچ‌گاه ایجاد نمی‌شود مگر با استفاده از ظرفیت‌های تحریمی. مسلما ما از تحریم‌ها خوشحال نیستیم اما نباید از فرصت‌های این تهدید گذشت. برای گذر از اقتصاد نفتی باید به 3 نکته توجه کرد. 

اول- حالا که مسلم شده کشور در فروش نفت به مشکل می‌خورد، باید از رفتارهای اشتباه پرهیز شود. یعنی مانع این شد که از چاله دربیاییم و به چاه بیفتیم. برخورد دولت با تحریم نفتی و اینکه دست به آینده‌فروشی و فروش اوراق بزنیم، رفتار بسیار خطرناکی است که باید جلوی آن را گرفت. رشد نقدینگی که پس از این اقدام رخ می‌دهد بسیار مخرب‌تر از کسر بودجه است.
دوم- پس از اینکه جلوی خرابکاری‌های احتمالی دولت گرفته شد، باید کشور به سمت درآمدهای پایدار دیگری برود. تعریف پایه‌های مالیاتی جدید برای تحقق درآمدهای غیرمولد یکی از این راه‌هاست. اخذ مالیات از خانه‌ها و خودروهای لوکس از جمله این موارد است. دولت باید از راه‌حل‌های ساده دست بردارد و به دنبال اقدامات راهبردی باشد. دولت تا چه زمانی می‌خواهد تصمیم‌های ساده‌ای مانند گرانی بنزین بگیرد و هزینه‌های آن را کشور پرداخت کند؟ آیا واقعا راه دیگری برای درآمدزایی به جای گرانی بنزین وجود نداشت؟ اگر دولت اراده آن را داشت و مالیات بر ثروت‌های نامولد را اخذ می‌کرد، حداقل به درآمدی 50 هزار میلیاردی در سال می‌رسید. 
جالب اینجاست که با فشارهای بسیار این مالیات‌ها به بودجه افزوده شده‌اند اما به شکلی خنثی و بدون تاثیر. برای مثال مالیات از خانه‌های بیش از 10 میلیارد تومان می‌خواهد اخذ شود، این یعنی خانه‌های کپری و میلیاردی تهران(زیر 10 میلیارد) در این قانون به یک چشم دیده شده‌اند. نباید فراموش کرد پایه‌های مالیاتی جدید به زیرساخت‌هایی هم احتیاج دارد که به همین سادگی هم نیست. 
سوم- موضوع دیگر ممانعت از ریخت و پاش‌های دولتی است؛ در حال حاضر سه‌چهارم بودجه کشور در اختیار شرکت‌های دولتی است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید نورافکنی بر این بودجه بیندازند و مانع از اسراف منابع کشور شوند. علاوه بر اینها برای درمان بیماری اقتصاد کشورمان در مرحله تشخیص دچار ضعف هستیم، چرا که شفافیتی در اقتصاد ایران نیست. برای دریافت مالیات احتیاج به بانک‌های اطلاعاتی است. قانون بسیار مترقی هم در این موضوع وجود دارد؛ ماده 169 مکرر قانون مالیات‌های مستقیم که سازمان امور مالیاتی باید پایگاه‌های اقتصادی خود را تکمیل کند. متاسفانه وزارت اقتصاد قدرت خود را از دست داده است. در 2 دهه اخیر هم وزرایی بر سر کار آمدند که بنای کار بنیادی نداشته‌اند. اگر زیرساخت‌های فنی و قانونی درستی برای مالیات ایجاد نشود، منجر به بی‌عدالتی می‌شود. 
البته تمام موضوعات مطرح شده مادامی که نگاه به بیرون وجود دارد، محقق نخواهند شد. در این 6 سال مدیریت جهادی، عقلایی و انقلابی را در این دولت ندیده‌ایم و نباید انتظاری بیش از این داشت. چیزی که باید به آن باور داشته باشیم این است که اقتصاد ایران در بن‌بست نیست و راهکاری درونی برای تمام مشکلات آن وجود دارد. به لطف خدا رویکرد انقلابی در کشورمان در حال قدرت گرفتن است و گام اول خود را هم برداشته است. گام اول مبارزه با فساد بود که با اقدامات آیت‌الله رئیسی در قوه‌قضائیه برداشته شده، گام دوم مجلس آینده است و گام آخر دولت جوان و انقلابی که برداشته خواهد شد.
ما راهی نداریم جز اینکه به جوان‌های متخصص میدان بدهیم. جالب است بدانید آمریکایی‌ها که در جنگ اقتصادی، وزارت خزانه‌داری را به یک اتاق جنگ علیه اقتصاد ایران تبدیل کرده‌اند، زمام امور را در آنجا نوعا به دست جوان‌‌های‌شان داده‌اند. سلاح‌های مورد استفاده نیز نه پهپاد و موشک کروز، بلکه تحریم‌های اقتصادی است که با هدفی مشابه و به منظور ضربه زدن به منافع اقتصادی دشمنان آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرد. یعنی آنها اگر در جنگ اقتصادی توانسته‌اند ما را آزار بدهند (که در نتیجه برخی کوتاهی‌های درونی توانسته‌اند)، به کمک جوان‌های‌شان بوده است. البته من معتقدم در ایران جوان‌ها باید خودشان به میدان بیایند و منتظر این نباشند دیگران میدان و عرصه را برای آنها خالی کنند، چرا که تجربه خلاف این را ثابت کرده است. سخن پایانی اینکه برای جدا کردن بند ناف اقتصاد از نفت، قطعا باید به جوان‌ها میدان داد.
کارشناس اقتصاد*

Page Generated in 0/0065 sec