printlogo


کد خبر: 216289تاریخ: 1398/11/21 00:00
خونخواهی و امتداد تاریخی مفهوم ثار

یونس مولایی: شهادت سردار سلیمانی و موج پرشوری که در واکنش به خون آن شهید شکل گرفت، صحنه‌هایی تکرار‌ناشدنی و حتی می‌توان گفت بدون مشابه را در زمینه وداع با یک شخصیت ملی و نظامی خلق ‌کرد که از جهات متعددی می‌توان آن را به مثابه یک واقعیت اجتماعی و مصداقی از یک الگوی شیعی در مواجهه با شهادت تلقی کرد. تکرار چندباره این گزاره که «شهید سلیمانی برای دشمنان به مراتب از سردار سلیمانی هم خطرناک‌تر خواهد بود» و اصالت‌بخشی به نوع و کیفیت پایان مرگ دنیوی که در قامت یک شهید خود را جلوه‌گر می‌سازد، نشان از وجود یک باور مشترک نسبت به سرنوشت مقام شهید در منظومه فکری ایرانیان دارد. احیاگری خون و حق‌طلبی خفته در شهادت، انگاره‌ای تثبیت شده در باور جمعی مردمی است که از کهن الگوی «عاشورا» و جنگی نیم‌روزه، یک امتداد راه تاریخی را برای خود فرض و تثبیت کرده‌اند.بررسی پدیده شهادت سردار سلیمانی از منظر احیاگری خون او و تکثیر باورهایش در این چارچوب هر چند که بیش از هر چیز تفسیرهای عاطفی در واکنش به یک غم ملی را به اذهان متبادر می‌کند اما می‌تواند نشانی از بازخوانی مفهوم «ثار» در ادبیات شیعی باشد. اصالت داشتن این مفهوم و تعیین‌کنندگی‌اش در مناسبات تاریخی سرزمین‌مان جلوه‌ای کامل است از یک خوانش دینی که نماد اعلای خود را در کهن‌الگوی «عاشورا» یافته است. خوانش مشهور مرحوم شریعتی در سلسله جلسات حسینیه ارشاد و ذیل درس‌گفتارهای «حسین وارث آدم» از جهاتی می‌تواند جزو آشناترین تفسیرها نسبت به مقوله «ثار» و خونخواهی باشد، چنانکه او در بخشی از آن جلسه نیز در پی یافتن نسبت میان «ثار»، «ثوره» و انقلابی رهایی‌بخش می‌گشت و نوشته بود: «یک انقلاب بزرگ فرهنگی که پیغمبر اسلام کرده است که بسیار اتفاق افتاده، اینکه فرهنگ و سنت رایج جامعه‌اش را گرفته- که حتی جاهلی بوده- اما در آن، در درون این تعبیر، در درون این سنت، این فکر و فرهنگ، یک محتوای نو علمی انقلابی انسانی ریخته است و از آن جمله این است که ثار قبیله‌ای را به یک ثار ایدئولوژیک، یک ثار انسانی تبدیل کرد. همچنان که رابطه اخوت بین قبایل را به اخوت بین انسان‌های هم‌فکر(به جای همخون) تبدیل کرد؛ همانطور که پیوند بین افراد یک قبیله را، ولایت قبیله‌ای را، به یک ولایت سیاسی فکری انسانی تبدیل کرد... بنابراین آیا فکر نمی‌کنید در کلمه ثوره بیش از آنکه کلمه رولوسیون یا کلمه انقلاب که فقط زیر و رو شدن یک نظام اجتماعی را بیان می‌کند و هیچ محتوای دیگری ندارد، باشد، مفهوم ثار هم- که از این ریشه است- خفته باشد؟ و در این اینجا دیگر ثوره تنها یک شورش در یک برهه از زمان از طرف یک گروه در برابر یک نظام نیست، بلکه ثوره عبارت است از قیام افراد قبیله خدایی در هر نسل، برای انتقام گرفتن از آن قبیله طاغوتی که از آنها یک خون به گردن دارد و یک خون طلب دارد». شریعتی در بخش دیگری از تفسیر خود نسبت به مفهوم ثار و امتداد و جوشش اجتماعی این واژه می‌نویسد: «می‌بینیم در طول تاریخ اسلام، در فلسفه‌ تاریخ ما، ثار در تزاید است، ثار بر روی ثار، ثار بر روی ثار و در هر نسلی آن ضجه‌ها را که ثارهایش او را به خونخواهی و انتقام از دشمن فرامی‌خواند شدیدتر می‌شود، شدیدتر می‌شود، به طوری ‌که اگر غیرت و حمیت و آگاهی وجود داشته باشد تمام فضای تاریخ ما پر از ضجه و دعوت خونخواهی ثارهاست... می‌بینیم یک جبر تاریخی است که بر اساس دعوت از انسان به خونخواهی مبتنی است، می‌بینیم مفهوم ثار همراه با وراثت مجموعه‌ تاریخ انسان و فلسفه تاریخ انسان را در دید شیعی اسلامی تفسیر می‌کند با ثار شروع می‌شود و تداوم و تکامل و توسعه پیدا می‌کند». هر چند که توقف در تفسیر مرحوم شریعتی نسبت به مقوله «ثار» و خونخواهی نمی‌تواند رویکرد صحیحی تلقی شود اما می‌تواند آغازی بر خوانش صورت مسأله شهید سلیمانی و ظرفیت اجتماعی وی باشد، به گونه‌ای که تبدیل شدن خونخواهی، انتقام و ادامه دادن راه آن شهید به سمت یک مسیر مشترک و قراردادی برای مبارزه تاریخی باشد. در چنین فضایی هر تفسیری که «قاسم سلیمانی» را در کالبدی فردی تعریف کند و سعی بر محدود دانستن ظرفیت‌هایش برای خود او داشته باشد، هر چند ممکن است گامی به سوی خلق «اسطوره‌ای در بطن تاریخ» برداشته باشد اما او را در قالبی جدا از مفهوم «ثار» تفسیر کرده است، به گونه‌ای که الگوبخشی وی برای جهت دادن به مسیر انقلابی و مبارزاتی را خنثی کرده است. اختصارا می‌توان چنین نتیجه گرفت که احیای راه شهید سلیمانی در سایه تجلی‌بخشی به «ثار» او و ممانعت از جا گرفتنش در میان بخشی از عناصر تمام شده تاریخ است. شهید سلیمانی و «ثار» او تضمینی بر شکل دادن به یک الگوی مبارزاتی ممتد در دهه‌های آتی انقلاب اسلامی است.


Page Generated in 0/0056 sec