printlogo


کد خبر: 216408تاریخ: 1398/11/24 00:00
آقای رئیس‌جمهور! حفظ وحدت واجب است

[حسن رضایی*]
متلک‌پرانی و اتهام‌زنی‌های اخیر حسن روحانی به نهاد شورای نگهبان در نوع خود یک رکورد تاریخی محسوب می‌شود. ظاهرا رئیس ‌جمهوری که در نظرسنجی‌های متعدد مراکز معتبر محبوبیتی کمتر از 10 درصد در لایه‌های مختلف اجتماع ایرانی دارد، دوست دارد همچنان تا 1400 به جای کار کردن، با نیش زبان زدن به این و آن کارش را پیش ببرد. آقای روحانی به دلایلی ناگفتنی، عادت کرده به‌رغم این همه ناکارآمدی و بدعهدی نسبت به وعده‌های داده‌شده به مردم، همواره لوله تفنگش را به داخل کشور نشانه رفته، خنده‌هایش را برای غربی‌ها به سوغات برد. وقتی هم غربی‌ها جای وفای به عهد، زغال کف دست دولت گذاشتند، با اشتیاق تمام، زغال مذکور را برای سیاه‌نمایی منتقدان و نهادهای رسمی کشور استفاده کند. براستی! اگر حمله به نهاد شورای نگهبان و توئیت زدن با هشتگ #انتخابات- تشریفاتی از سوی کسی که 10 بار با همین ساختار از مردم رای گرفته و به صندلی مجالس شورای اسلامی، خبرگان و ریاست‌جمهوری رسیده، مصداق تشویش اذهان عمومی نیست، چه نام دارد؟
آقای روحانی حتی در سخنرانی مراسم 22 بهمن پایتخت نیز، بار دیگر ـ و البته این بار رقیق‌تر و تلویحی‌ـ به شیوه تأیید صلاحیت‌ها ـ که امری کاملا قانونی است ـ انتقاد کرد.
رئیس‌جمهور متوجه نیست که در کوران فشار حداکثری آمریکا و میوه دادن پیاپی باغ برجامش، حفظ وحدت و اعتماد مردم به نهادهای رسمی نظام، واجب مؤکد است؟ پس چرا در قامت رئیس‌‌ جمهوری اسلامی با کنایه زدن به سلامت انتخابات و حمایت رسمی و پیاپی از یک جریان سیاسی خاص، مکرر اصل بی‌طرفی دولت به عنوان مجری انتخابات را زیر سوال برده، به مصالح کلی کشور و نظام ضربه می‌زند؟ رئیس‌جمهور نمی‌داند نفس رای آوردن او در سال 92 با یک اختلاف رای ناپلئونی، مشتی محکم بر دهان دروغگویانی بود که سال 88 خائنانه نسبت به سلامت انتخابات تشکیک کرده بودند؟ 
 بگذارید البته اینقدر سوال نپرسم و به جای آن، برای فهم رفتار آقای روحانی بعضی واقعیات را کنار هم بگذاریم. روحانی رئیس دولتی است که وزیر نفت آن رسما به استخدام نمایندگان فعلی و سابق مجلس شورای اسلامی در وزارت متبوعش افتخار می‌کند. این را بگذارید کنار این واقعیت که سخنگوی شورای نگهبان درباره رد‌صلاحیت گسترده نمایندگان فعلی مجلس می‌گوید عمده آنها به دلیل فساد مالی ردصلاحیت شده‌اند. 
بخشی از سخنان آقای کدخدایی در همین زمینه: «فردی روسای آموزش‌وپرورش و ارشاد و مدیر چند مدرسه در یک شهر را از میان لیدر‌های انتخاباتی خویش منصوب کرده| فرد دیگری ۲۷۰ میلیارد تومان در یک پروژه ساختمانی سرمایه‌گذاری کرده؛ او امتیاز تأسیس یک کارخانه آب معدنی را برای برادر کوچکش گرفته| فردی در پوشش مؤسسه عام‌المنفعه با ارز دولتی گوشت وارد و با قیمت آزاد در بازار عرضه کرده| فرد دیگری هم برای قاچاق سیگار رشوه‌های کلان پرداخت کرده است!» 
با علم به اینکه تعداد نمایندگان ردصلاحیت شده در هر دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب تقریبا برابر بوده، چه نتیجه‌ای می‌گیرید؟
 آقای روحانی چه مدل مجلسی را دوست دارد که نگران تکرار نشدن آن شده، حاضر است بابت آن اینچنین در کوران فشار دشمن، به نهاد شورای نگهبان و اصل انتخابات حمله کند؟ سکوت در برابر این طلبکاری‌های بلاوجه و ضدملی آقای روحانی جایز است؟ دولت طی سال‌های گذشته تقریبا تمام برنامه‌های انتقادی صداوسیما را تعطیل یا ضبطی کرده، دوست دارد رسانه ملی فقط بوق تبلیغاتی خودش باشد. در این سو اما رئیس‌جمهور فریاد می‌زند: «نشکنیم قلم‌ها را، نبندیم دهان‌ها را!». چند سال قبل یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب به مناسبتی از اصطلاح «تدلیس سیستماتیک» سخن گفته بود. آیا روند کنونی تحریف افکار عمومی از مسائل اصلی کشور و کارنامه اجرایی دولت و مجلس، چیزی جز این است؟
 2 ماه پیش در همین جا طی مطلبی با عنوان «فصل دیوارکشی در پیاده‌روها!» از اوج گرفتن این تدلیس سیستماتیک با نزدیک شدن به انتخابات مجلس سخن گفتم. در آنجا حرفم این بود: «در فاصله چند ماه تا انتخابات مجلس یازدهم، فضای سیاسی کشور بیش از هر زمان دیگری شفاف است. در مقام مقایسه با اسفند 94، پاسخ به این سوال که «چه چیزی نمی‌خواهیم؟» امروز برای بخش اعظم جامعه رأی‌دهنده ایرانی، کاملا مشخص است» و هشدار دادم تلاش برای خلق دوگانه‌های تصنعی شب انتخاباتی، مطابق معمول، دستور کار اصلی جریان حامی دولت برای انحراف افکار عمومی از مسائل اقتصادی و سانسور کارنامه سیاه خود در زمینه معیشت خانوار ایرانی خواهد بود. 
در آن مقطع اما فکر نمی‌کردم آقای رئیس‌جمهور شخصا اینقدر تمایل به بازی دادن افکار عمومی آن هم با حربه حمله علنی به شورای نگهبان و اصل انتخابات داشته باشند. ظاهرا اما نتایج جلسه انتخاباتی کاخ سعدآباد ورای تصور من بوده و رئیس‌جمهور از شکل‌گیری رقابتی واقعی و به دور از حاشیه برای شکل‌گیری مجلس آینده بیش از حد نگران است. ریشه اصلی نگرانی هم همان مطلب چند ماه پیش است: «در مقام مقایسه با اسفند 94، پاسخ به این سوال که «چه چیزی نمی‌خواهیم؟» امروز برای بخش اعظم جامعه رأی‌دهنده ایرانی کاملا مشخص است». 
آقای روحانی دوست دارد مردم نه بر مبنای عملکرد او و مجلس همراهش که بر اساس سخنان شاذ و عجیب و غریبی که احتمالا باز هم تا روز انتخابات می‌گوید، رای بدهند. برآورد رفقای آقای روحانی اما این است که این بار با حربه تَکرار هم نمی‌توان به چنان هدفی رسید؛ ولو درباره سلبریتی‌ها که زود هم جور می‌شوند! به هر صورت، بهترین مواجهه با این رویکرد غیرقانونی آقای روحانی، می‌تواند همین باشد که به او بگوییم: «باشه ولی کار کن!».
* کارشناس سیاسی

Page Generated in 0/0066 sec