به دنبال شیوع ویروس کووید-19 یا همان کرونا در جهان و بسیج جهانی برای مقابله با این ویروس منحوس، روز گذشته نشستی با حضور این ویروسها و سایر بیماریهای موجود در کره زمین، برای اتخاذ تصمیمی مهم در محلی ناشناخته برگزار شد که با هم مشروح آن را میخوانیم.
سالن جلسات مملو از بیماریها و ویروسهای مختلف است. ویروسها با همه خدم و حشم و تمام علائم، خودشان را برای این جلسه سری و فوری به این مکان بشدت کثیف رساندهاند و باید درباره موضوع مهمی تصمیم بگیرند.
رئیس جلسه هنوز نیامده است. علائم بیماریها پشت درهای جلسه منتظر هستند و خود بیماریها در سالن جلسات مشغول گفتوگو با بغلدستیشان هستند.
میگرن درحالی که با دست شقیقههایش را ماساژ میدهد، به ویروس کناریاش میگوید: عه عه عه! دیدی چی شد؟ من به این سن که رسیدم یه بار هم دکتر نرفتم، من اصلا سابقه سردرد نداشتمها. نمیدونم چرا اینطوری شدم آخه؟
آبریزش بینی خودش را به بالای صندلی میکشد و میگوید: حتما باز رفتی حمام بعد اومدی لخت نشستی جلو کولر.
سرماخوردگی خودی نشان میدهد و میگوید: آره بابا یه آبجوش نبات بخوری خوب میشی.
میگرن با کلافگی میگوید: نه بابا! خودم میدونم از چیه. دیروز یه ساعت رفته بودم ایران سراغ یه پیرمرد، اونم داشت تلویزیون نگاه میکرد؛ یه ریز تلویزیونشون یا تبلیغ کفش بود، یا یه کچله هی میومد میگفت اینو بدم اونو بدم کدومو بدم؛ از همون موقع سرم درد گرفته لامصب خوبم نمیشه.
استفراغ از آنطرف میگوید: اوه اوه ایران بودی؟ من پارسال یه سر رفته بودم اونجا، یه سلبریتیهایی داره نگو، از رفتاراشون مدام عق میزدم.
از بیرون اتاق جلسات صدای همهمهای به گوش میرسد. تب بالا به عنوان یکی از نشانههای کرونا خودش را زودتر به میکروفن میرساند و میگوید: تا دقایقی دیگر جناب آقای دکتر کووید-19 ملقب به کروناوایرس وارد جلسه خواهد شد. لطفا به احترام ایشان بایستید.
همه دستپاچه از جا بلند میشوند.
کرونا وارد جلسه میشود و از همه حضار میخواهد که بنشینند.
سپس چند تقه به میکروفن میزند و میگوید: خب عزیزان! خیلی ممنونم که دعوت ما رو پذیرفتید و به این جلسه مهم و فوری شرفیاب شدید.
لبخندی روی صورت سایر ویروسها مینشیند.
کرونا ادامه میدهد: من و همه علائمم در این چند هفتهای که از آغاز حرکتمان گذشته است، تا میتوانستیم انسانها را درگیر کردیم و مطابق آنچه از آمار و نظرسنجیها به دست آمده است و طبق برنامه و اهداف از پیش تعیین شده، ظرف یکی دو ماه آینده تمام انسانها کره زمین را مورد عنایت قرار خواهیم داد.
همه ویروسها به نشانه تایید و رضایت سر تکان میدهند.
کرونا ادامه میدهد: اما در این روزهای حساس و پر مخاطره که هر لحظه ممکن است بشر واکسنی برای مقابله با ما بسازد، دوستان ما چیزهایی مشاهده کردهاند که ما را به تامل واداشته است. این مسأله به اندازهای مهم است که اگر به این نتیجه برسیم که دیگر حضور ما در زمین کافی نیست، همین حالا پایان ماموریت خودمان را اعلام خواهیم کرد!
همهمهای در سالن رخ میدهد. همه ویروسها با هم مشغول پچپچ میشوند.
فشار خون اجازه صحبت کردن میخواهد، میکروفنش را روشن میکند و میگوید: ببخشید جناب! یعنی این همه خودمون رو کشتیم و بهشون فشار آوردیم تهش هیچی؟
آبریزش بینی که مدام روی صندلی وا میرود، دوباره خودش را بالا میکشد و میگوید: آخه الان که نزدیک به نتیجهگیری هستیم قضیه رو ول کنیم بریم؟
کرونا با آرامش و طمانینه حرفها را گوش میکند.
چربی که کنار قند و اوره نشسته است تقهای به میکروفن میزند و میگوید: نه داش! نقل این صوبتا نیس! ما اینهمه ناپرهیزی نکردیم واس خاطر اینکه شوما تهش بیایی بگی نشد.
قند و اوره حرف چربی را تایید میکنند.
سرما خوردگی عادی خودش را با صدای سرفههای بلند وسط میاندازد و میگوید: آره بابا! ما که مسخره شما نیستیم.
ایدز که سمت راست کرونا نشسته است ناگهان از صحبت سرماخوردگی عصبانی میشود و میگوید: کی اینو اینجا راه داده؟ آخه تو که با یه حبه سیرتازه و دود عنبرنسارا میمیری، چطوری به خودت جرات میدی با دکتر کووید19 اینطوری صحبت کنی؟
کرونا روی شانه ایدز میزند و از او میخواهد آرام باشد.
همه صحبت کردهاند جز یک ویروس ناشناخته که گوشهای نشسته است.
ویروسی که صورت خود را پوشانده میگوید: شما چه باشید چه نباشید و از زمین انصراف بدید یا ندید، خودم یه تنه تا ته دنیا دشمن بشریت هستم.
ایدز میگوید: آقا کی باشن؟
ویروس روپوش را از صورتش برمیدارد و ناگهان همه درجا خشکشان میزند. اسهال و استفراغ که دوطرف ویروس ناشناخته نشسته بودند بلند میشوند و از او دور میشوند.
کرونا بلند میخندد و میگوید: آقایون! خانمها! نترسید. ایشون یکی از قدیمیترین و کارکشتهترین همکاران ما هستند. در واقع حرف ایشون درسته. با حضور ویروس وزین و کاربلدی مثل ایشون و با توجه به اینکه همین روزها واکسن من هم ساخته خواهد شد، من از همین حالا پایان رسمی فعالیتم رو اعلام میکنم و از اینکه این دوست عزیزمون در زمین حضور دارن خیلی خیلی خوشحالم. با حضور ایشون دیگه نیازی به ما نیست. به عبارتی من و همه علائمم همینجا و در اوج فعالیت به نفع ایشون انصراف میدیم. به شما هم پیشنهاد میکنم همین کار رو بکنید: پس این شما و این بیبیسی... .