سردار حاج میرزامحمد سلگی، جانباز و فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) به یاران شهیدش پیوست
سردار حاج میرزامحمد سلگی، جانباز و فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) و رئیس ستاد لشکر انصارالحسین(ع) در سالهای دفاع مقدس، صبح پنجشنبه 14 فروردین، در بیمارستان شهید بهشتی همدان به یاران شهیدش پیوست. به گزارش «وطنامروز»، سردار سلگی به دلیل عوارض ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در دوران دفاعمقدس و جراحات جانبازی در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود که صبح روز پنجشنبه گذشته به ملکوت اعلی پیوست. خانواده این سردار شهید، به منظور حفظ سلامت مردم، هیچ گونه مراسم تشییع و گردهمایی برگزار نکردند.
* خداحافظ پهلوان ابوالفضل مرام
حمید حسام، نویسنده کتاب «آب هرگز نمیمیرد» به روایت شهید سلگی در یادداشتی به پاسداشت مقام این شهید پرداخت. حسام در یادداشتی که «با نام خدای شهیدان و برای نفس مطمئنه حاج میرزا» آغاز شده است، نوشت: در روزهای خلوت خیابانها و سکوت دور از هیاهوی شهرها، عبور از نشئه دنیا و رسیدن به سرچشمه بقا، طعمی دارد از جنس طعم غریبی حضرت زهرا(س) که تو حاج میرزا، ای رفیق خوب خدا، دیشب آن را چشیدی. انگار که ۳۵ سال با 2 پای بریده و زخم پهلو و سرفههای شیمیایی مانده بودی که این نوع شهادت در سکوت را به ما نشان دهی. شهادت غریبانه، دفن شبانه و اصرار و تاکید برای نیامدن مردم یک شهر- که همواره متحدثان حسنت بودند- جگرم را در گلزار شهدای نهاوند سوزاند و ثانیههای خلوتم را پر از روضه کرد. دیشب، هر کس پیامی فرستاد، برایش نوشتم: نمیدانی چقدر سخت است، دفن شبانه و غریبانه مردی که آقا تمنای دیدنش را داشت. آقا هنوز تو را ندیده بود و فقط حدیث میانداری ابوالفضل گونهات را در «آب هرگز نمیمیرد» خوانده بود، فرمود: اگر برای من ممکن بود پا میشدم، میرفتم به همدان برای دیدن این مرد. این جمله را محسن مومنی، برایم تلفنی گفت و من برای تو نقلقول کردم، گفتی: با علی خوشلفظ بیا با هم برویم زیارت حاج حسین همدانی و از روح او استمداد بطلبیم. آن روز در گلزار شهدا، علی خوشلفظ، از شدت درد حتی نمیتوانست روی مزار خم شود و همانجا ایستاد همان نقطهای که یک سال بعد مزار خودش شد و تو با آن 2 پای مصنوعیات خم شدی و صورت چسباندی به سنگ مزار، ما 2 نفر با گریه تو، گریه میکردیم که میخواندی:
ما تشنه یک جرعه سخاوت هستیم
مشک تو هنوز آب دارد عباس
دیشب برای هزاران نفر که از خانه با اشک بدرقهات کردند، شب سختی بود و شب راحتی بود برای تو که ۳۵ سال پیش مخاطب ندای «ارجعی الی ربک» شدی و ماندی تا علمالهدی باشی در عصر دلتنگیها. خداحافظ پهلوان ابوالفضل مرام روزهای رزم شلمچه، مجنون، فاو و مرصاد. حال که به سرچشمه بقا رسیدی، سلام ما را به همه شهیدانی که خون قلبشان را نثار راه سیدالشهدا(ع) کردند، برسان. سلام همه تشنگان یک جرعه سخاوت را.
* ارادتمند همیشگی آقا میرزا
همچنین گلعلی بابایی، نویسنده در یادداشتی در توصیف شهید سلگی نوشت: راوی صادق «آب هرگز نمیمیرد»، فرمانده مقتدر گردان حضرت ابوالفضل(ع)، رفیق شفیق شهید حاج حسین همدانی، جانباز سرافراز میرزامحمد سلگی به یاران شهیدش ملحق شد. هم او که در دفاع 8 ساله ملت ما بارها تا مرز شهادت پیش رفت اما خداوند اینگونه تقدیرش را رقم زده تا در چنین ایامی مظلومانه عروس شهادت را در آغوش بگیرد و به رزمندگان شهید گردان حضرت عباس(ع) و لشکریان انصارالحسین ملحق شود. او که بهرغم جانبازی (قطع هر دو پا) اولین فرماندهای بود که نیروهایش را برای سد کردن مسیر پیشروی منافقین در عملیات مرصاد به تنگه چهارزبر فرستاد و آنجا را به گورستان «مجاهدین بعث» تبدیل کرد... و سرانجام فرمانده مخلصی که وقتی مقام معظم رهبری کتاب خاطراتش (آب هرگز نمیمیرد) را مطالعه کردند، در بخشی از تقریظ کتاب مرقوم فرمودند:
...ساعتهای خوش و باصفایی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم
لبی تر کرده زان صهبای جام پر فسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم...
روحش شاد که تجسم عینی تقوا، شجاعت، پایداری، صداقت، وفاداری و معرفت بود.
ارادتمند همیشگی آقا میرزا، گلعلی بابایی