printlogo


کد خبر: 217949تاریخ: 1399/1/18 00:00
لزوم تغییر در نحوه سیاست‌گذاری تجاری کشور در سال جهش تولید
تصمیمات یک‌شبه را سال 99 فراموش کنید

محمد طالبی، کارشناس تجارت خارجی: همه ما برندهایی را می‌شناسیم که این روزها دیگر تعطیل شده‌اند. آزمایش، ارج، نساجی مازندران، کفش ملی و.... اکثر مردم تعطیلی آنها را نتیجه واردات بی‌رویه و قاچاق محصولات دارای مشابه تولید داخلی می‌دانند. بیراه هم نیست. در حقیقت اینها همه است اما همه این نیست! 
سوالی که مسؤولان باید از خود بپرسند این است که چرا در کشور ما از «شیر مرغ تا جان آدمیزاد» قاچاق می‌شود؟ آیا تمام کشورها با چنین وضعیتی مواجهند؟ این سوال را در سفری نماینده گمرک ایران از رئیس گمرک استرالیا پرسید؟! جواب این بود که قاچاق در استرالیا در انسان، اسلحه و موادمخدر خلاصه می‌شود. کم پیش می‌آید کالای دیگری قاچاق شود یا اصلا آن کالاها مسأله گمرک آن کشور نیست!
در ایران اما به جهت قوانین دست و پا گیری که چیزی جز رانت و فساد با خودشان به همراه ندارند، تقریبا در تمام کالاها کم‌اظهاری و قاچاق، مطلوبیت دارد. درباره بسیاری از کالاها می‌توان این نکته را تایید کرد که کسی نمی‌داند علت وجود تعرفه چیست!
در سال 91 به دنبال خرید یک دستگاه فیوژن فیبر نوری برای یک مجموعه کاری بودم. بعد از پیدا کردن مدل ژاپنی دلخواه که بعد از مشورت به آن رسیدیم، فروشنده‌ای را پیدا کردیم. از واردات دستگاه و مشکلات آن پرسیدم. بنده خدا گفت که دستگاه فیوژن را به عنوان دستگاه تستر به گمرک اظهار می‌کنند. علتش را پرسیدم. نقل به مضمون گفت این دستگاه‌ها به عنوان دستگاه جوش فیبر نوری باید ثبت شود و اگر چنین شود تعرفه بالاتری از آنها گرفته می‌شود، چرا؟ چون دستگاه جوش در کشور تولید می‌شود! اما دستگاه جوش کجا و دستگاه فیوژن کجا‎؛ هر چه هم می‌گوییم کسی برای حرف ما ارزشی قائل نیست.
حالا شما بگویید چرا برای کالایی که مشابه تولید داخلی ندارد و دولت برنامه‌ای هم برای تولید آن ندارد، چنین تعرفه‌ای اخذ می‌شود؟ این موضوع تنها از این یک مثال درک نمی‌شود که از این دست نمونه‌ها بسیار است.
کتاب مقررات صادرات و واردات را که هر ساله چاپ می‌شود، با آن همه تعرفه و ماخذ هر کس ببیند، گمان می‌کند گواه یک برنامه‌ریزی کامل برای تصرف بازارهای منطقه‌ای و بین‌المللی است و اما آنها که واقف به اوضاع تجارت خارجی ایران هستند، می‌دانند که این کتاب ناشی از یک بی‌برنامگی دولتی است. هیچ کس در دولت نمی‌داند که ما باید در 5‌سال آینده یا 10 سال آینده چه کالایی را تولید کنیم تا برای حمایت از آن برنامه‌ریزی کنیم؟ خلاصه آنکه نظام تعرفه‌ای موجود هیچ هدفی را جز ترویج رانت و فساد تامین نمی‌کند.
اگر هدف نظام تعرفه‌ای، حمایت از تولید داخلی است، سیاست‌گذار باید بداند حمایتی بهینه و مناسب است که 4 ویژگی داشته باشد؛ اول اینکه تبعیض‌آمیز باشد! حمایت از همه صنایع به معنی عدم حمایت است. دوم باید موقت باشد. صنعتی که برای رقابت در بازار بین‌المللی تا ابد نیاز به حمایت داشته باشد، شایسته حمایت نیست. سوم اینکه حمایت باید در طول زمان کاهش یابد، در غیر این صورت صنعت تلاشی جهت بهبود کیفیت محصول خود نخواهد کرد و چهارم اینکه باید پیش‌بینی‌پذیر باشد، چرا که سرمایه‌گذاری که آینده نامطمئنی در مقابل خود می‌بیند سرمایه‌گذاری نخواهد کرد.
بسیار شنیده‌اید که ما باید از صادرات تک‌محصولی جدا شویم. ما باید وابستگی خود را به صادرات نفت خام کاهش دهیم. باید تولید محصولات پایین‌دستی پتروشیمی را گسترش دهیم. اما به ندرت دیده‌اید و شاید هم ندیده باشید که از صنعتی بدرستی حمایت انجام شود و ما شاهد رشد صادرات محصول آن در یک روند 10 ساله و بیشتر شده باشیم. اینها همه یعنی استراتژی صنعتی که ما از آن بی‌بهره‌ایم. متاسفانه سیاست‌های ناشی از بدخوابی(!) جایگزین تصمیمات مبتنی بر استراتژی صنعتی شده است. سرمایه‌گذار نمی‌داند که طلوع فردا باید منتظر عواقب بدخوابی کدام سیاست‌گذار باشد. نتیجه آنکه نرخ تشکیل سرمایه ثابت در کشور منفی می‌شود.
اگر به واقع دولت آن طور که ادعا می‌کند یکی از راهکارهای برون‌رفت را جذب سرمایه‌گذاری خارجی می‌داند، باید بداند که با چنین وضعیتی سرمایه‌گذار خارجی جز با تضمین سود در این کشور سرمایه‌گذاری نخواهد کرد. دنیا با شما کار نخواهد کرد اگر شما ندانید چگونه در داخل کار کنید.
یک بار هم که شده اصولی کار کنید. مجوزهای زائد را که گریبان‌گیر تولیدکنندگان داخلی است حذف کنید. استراتژی صنعتی کشور را مشخص کنید. خودتان را پایبند به رعایت اصول آن بدانید. حمایت را بهینه کنید. گزارش کنید که پشت هر حمایت چه کارخانه‌هایی در حال تولید هستند. اگر هدف‌تان خودکفایی تولید در همه کالاها هم هست اولویت‌بندی و برنامه‌ریزی کنید. همه هندوانه‌ها را با یک دست برنمی‌دارند. به نوبت ولی همه کار می‌شود کرد. آن وقت تغییر را به چشم خواهید دید.

Page Generated in 0/0142 sec