printlogo


کد خبر: 217966تاریخ: 1399/1/19 00:00
درباره نامه رئیس سازمان صدا و سیما پیرامون حواشی قسمت آخر پایتخت 6
اشکالات قبل از سکانس آخر

گروه فرهنگ و هنر: دستور ویژه عبدالعلی علی‌عسکری، ریاست سازمان صداوسیما به بررسی اتفاقات پیش آمده در قسمت آخر فصل ششم سریال پایتخت، از چند نظر قابل تامل بود و شرایط نقد این سریال را در وضعیت تازه‌ای قرار داد. در حالی که در حین پخش سریال و بلافاصله پس از اتمام پایتخت 6 نقدهای محتوایی و فنی بسیاری درباره این سریال نگاشته شد و موارد مهمی از جمله فیلمنامه، فضاسازی‌ها، شخصیت‌پردازی و روابط خانوادگی و مسائل اخلاقی مدنظر منتقدان قرار گرفت اما نامه رئیس سازمان صداوسیما با تاکید بر بخش‌هایی از قسمت پایانی پایتخت 6 و در واقع یکی دو سکانس، انگاره نفوذ ستون پنجم فرهنگی دشمن در این مشکلات فنی و محتوایی را تقویت کرده و ناخواسته با تخفیف سایر نقدهای متعددی که به مجموعه قسمت‌های این فصل وارد بود، سمت و سوی اعتراضات به پایتخت 6 را تغییر و اشکالات موجود را تقلیل داد. حال آنکه عمده نقدها به پیش از سکانس پایانی بازمی‌گردد؛ به شرایطی که در عدم حضور خشایار الوند برای این سریال محبوب و دوست‌داشتنی رقم خورد و پایتخت را که یکی از موثرترین تولیدات فرهنگی تلویزیون در 10سال گذشته بود، به ناکجاآباد برد؛ جایی که حالا نقدهای منتقدان از طیف‌های مختلف را به همراه داشته است. نامه‌نگاری ریاست صداوسیما با معاون سیما از این جهت سوال‌برانگیز تلقی می‌شود. آیا زیر سوال رفتن مناسبات خانوادگی و عبور از خط قرمزهایی که در ممیزی‌های مرسوم سازمان به عنوان اصول خدشه‌ناپذیر تلقی می‌شود و در موارد مشابه هیچ تسامحی درباره آنان نمی‌شود، به شکلی که گاه این نوع مواجهه برای مخاطبان نیز آزار‌دهنده می‌شود، جای آن نداشت واکنش رئیس سازمان کمی زودتر اتفاق بیفتد؟ در پایتخت 6 برخلاف پایتخت‌های پیشین روابط خانوادگی به شکل آزاردهنده‌ای غیرمعمولی جلوه کرد. با چند مثال می‌توان این گزاره را جدی‌تر مورد مداقه قرار داد. بهتاش فریبا، با بازی بهرام افشاری با همه رفتارهای زننده‌اش تا این جای کار موفق‌ترین عضو خانواده است و در حالی که شکل زننده‌ای از رابطه با دیگر اعضای خانواده را دارد، شخصیتش در ادامه داستان صورتی منفی و حتی خاکستری پیدا نمی‌کند. پایتختی که در فصل‌های قبل روابط داخل خانواده را مستحکم و خانواده را محل رجوع جلوه می‌داد، این بار به بهانه‌های مختلف ارجاعی به بیرون از خانواده دارد. بهتاش می‌خواهد از خانواده فرار کند. از طرفی ساختن قصه‌ای حول ازدواج رحمت و فهیمه و تبدیل کردن آن به گره اصلی ماجرا در قسمت‌های ابتدایی و تقویت ماجرا که در ادامه و حتی با بازگشت بهبود تا حدودی حل نشده باقی می‌ماند و نیز استفاده دم‌دستی از شوخی دختر محمود نقاش و سابقه عشق قدیمی نقی و حسادت هما، نشان از این دارد که نویسنده نتوانسته حول محوریت «خانواده» داستان‌پردازی کند.
و از همه مهم‌تر مبانی و ساختار اخلاقی و خانوادگی را منهدم کرده است.  از طرف دیگر شوخی‌های متعدد جنسی که در سیما سابقه نداشت و ارجاعاتی که دستمایه استفاده رسانه‌های زرد و بی‌اخلاق شد، چیزی نیست که از چشم مخاطبان جدی و هواداران این سریال مخفی بماند. بی‌تردید اساس عمده این اتفاقات، فیلمنامه است؛ فیلمنامه‌ای که هر موضوعی از اعتیاد گرفته تا مثلث عشقی و... را وارد آن کرده بودند تا به جای داستان‌محوری و رعایت وحدت داستانی، صرفا کلیپ‌های جذابی برای فضای مجازی ایجاد کنند؛ آن هم با وام گرفتن از فضای مجازی نه خلق و ابداع داستان‌های فرعی. در سری‌های قبلی پایتخت نویسنده توانسته بود به روابط علت و معلولی شکل درستی بدهد اما در فصل ششم پایتخت، عملا هیچ 2 قصه مرتبطی شکل نمی‌گرفت و شخصیت‌پردازی‌ها دارای اشکالات اساسی بود.
15 قسمت بدون قصه، 15 قسمت بدون یک خط داستانی مشخص، سکانس‌هایی بی‌ربط که به هم چسبیده‌اند، شخصیت‌هایی که هویتی ندارند، خانواده‌ای با روابط شکننده، قصه‌های نیمه‌تمام، پناه بردن از بی‌داستانی به اشاره‌های متعدد جنسی (که با ممیزی مواجه نشده  و در عوض 4 تا عبارت منتقدانه به نمایندگان مجلس از تیغ ممیزی جان سالم به در نبرده است)، دروغ‌های شاخدار فیلمنامه‌ای و قس علی هذا ایرادات متعدد پایتختی است که روزگاری با شخصیت‌پردازی و قصه‌های سرراست، پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیون بود اما حالا هم صداوسیما را گول زده است، هم مخاطب را. حتی اگر اشکالات اخلاقی شخصیت‌ها را اقتضائات داستان بدانیم(البته عملا داستانی وجود ندارد)، از منظر داستان‌پردازی در پایتخت 6 یک شخصیت درست هم وجود ندارد. مخاطب هم مجبور است به لوده‌بازی شخصیت‌ها بخندد، نه طنز موقعیتی که دستاورد پایتخت‌های قبلی بوده است. پیش‌تر هم البته گفتیم این سریال در مرحله طرح و فیلمنامه مورد نظارت درستی قرار نگرفته است و پایتخت 6 با ضعف‌های قصه‌ای و عدم کشش، دهن‌کجی‌های سیاسی و اجتماعی و شوخی‌های زننده جنسی روانه آنتن شده است. جالب آنکه ممیزی که می‌تواند مقابل نقد به نمایندگان مجلس را بگیرد، در مقابل اشکالات اخلاقی این همه اهل تسامح است! طی نمایش سریال پایتخت اگر چه نقدهای خرد و کلانی به این سریال شد اما آنچه بیش از همه به چشم می‌آمد و آزاردهنده بود، فدا کردن هویت این سریال پای به هر قیمت روی آنتن رفتنش بود. سیروس مقدم هم انگار سکوت کرده بود تا یک اثر ضعیف ساخته شود. 
دیروز در روزنامه این ماجرا را مرور کردیم که اگر در «پایتخت یک» مسأله مهاجرت از روستا به پایتخت و نشان دادن تضادها و تمایزات پایتخت را زیبا می‌کرد، اگر در «پایتخت 2» گنبد و گلدسته بهانه می‌شد تا ما از شمال به جنوب ایران برویم و یک سریال جاده‌ای خاص و خوب ببینیم، اگر در «پایتخت 3» پایتخت یک ژانر ورزشی نو در سریال‌ها ایجاد می‌کرد، اگر در «پایتخت 4» با عضویت هما در شورای شهر، طرح یک نقد اجتماعی را می‌دیدیم و اگر در «پایتخت 5» برای نخستین‌بار تلویزیون به مسأله حضور داعش و مجاهدت‌های جریان مقاومت اشاراتی داشت، «پایتخت 6» تقریبا هیچ چیز نداشت. با این همه رئیس صداوسیما به جای دستور برای رسیدگی به ماهیت داستان‌پردازی و مشکلات اساسی اخلاقی و خانواده‌ستیز که به پایتخت 6 منجر شد، به خاطر یک سکانس در قسمت آخر، از عملیات مرموز و فتنه‌انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن» سخن به میان آورده است. در حالی که نقد کلیدی و اساسی مربوط به قبل از قسمت آخر و شبیه‌سازی سکانس‌های فیلمفارسی‌های مبتذل است.

Page Generated in 0/0074 sec