printlogo


کد خبر: 218033تاریخ: 1399/1/20 00:00
نگاه

درباره کتاب «چشمان یعقوب» سرگذشتنامه شهید مدافع حرم، رضا کارگر برزی
مرد استفاده از فرصت‌ها
مهدی خدادادی: «چشمان یعقوب» حکایتی از صبر پدر یک شهید است. حکایت صبر پدر در شنیدن روضه‌ مکشوفه‌ شهادت فرزند در نزدیکی مقتل او. لحظه لحظه روایت راوی‌ها، آقای برزی را با فصل آخر زندگی فرزندش آشنا می‌کند؛ فصلی که رضا هیچ‌گاه برای پدر کلامی از آن به میان نیاورده بود. اما کتاب «چشمان یعقوب» مخاطب را پای یک روایت مهم دیگر هم می‌نشاند. روایت استجابت دعای پدر و ادای یک نذر؛ روایتی که تمام راویان شهادت رضا کارگر برزی و مخاطبان کتاب را پای صحبت پدر این شهید می‌نشاند. 
«همه می‌گفتن: «هیچ کاری نمی‌شه کرد. بی‌حسی کم‌کم تمام بدن رضا رو درگیر خودش می‌کنه تا به قلب برسه» و من باید می‌موندم و آب شدن پسرم رو می‌دیدم... فشار بیماری رضا، حرف و حدیثا، دلسوزیای مردم، فشار اقتصادی و غربت، انگار همه دست به دست هم داده بود تا حسابی دل من بشکنه. با خودم گفتم: هرچقدرم من توی سختی باشم، به حال حضرت زینب(س) که نمی‌رسم. بی‌بی جانم از من سختی بیشتری کشیدن. حال مضطر ایشون به‌مراتب بیشتر از من بوده. برای همین، متوسل به ایشون شدم. از عمه سادات(س) خواستم شفای پسرم رو بده. یادمه که در اون لحظات، فقط به سختیای این بانوی بزرگ فکر می‌کردم و اشک می‌ریختم. از ایشون خواستم که دوباره رضای من روی پاهاش بایسته. نذر کردم رضا خوب بشه و بتونه روی پاهاش بایسته، خادم حرم اهل بیتش کنم». و چه زیبا پدر بر سر عهد و نذر خویش ماند و جوان برومند خویش را برای خدمت و پاسداری از حریم عمه سادات(س) تقدیم کرد و با قلبی مطمئن و با خیالی راحت در زیارتی که نصیبش شد، در مقابل ضریح حضرت زینب(س) خدای را برای ادای نذری که بر گردن داشت شکر کرد.
رضا کارگر برزی انسانی‌ بود با توانایی بالای مدیریت فرصت‌ها. رضا یک افسر متخصص سپاه اسلام بود که با استفاده و بهره‌گیری از امکانات و ظرفیت‌های اطراف خود در پیشبرد اهدافش در تخصص خود یعنی جنگ الکترونیک و تخریب گام برمی‌داشت؛ توانایی و استعدادی که به جرأت نقش مهم و کلیدی در مبارزات  علیه جریان تکفیری و داعش ایفا می‌کرد و نقشه‌های ایشان را نقش بر آب می‌کرد و تهدیدهای دشمن را تبدیل به فرصت می‌کرد. نویسنده با بهره‌گیری از ادبیات محاوره و عامیانه، بهره‌گیری از کلام راویان مختلف و خلق فضایی دراماتیک به نقل داستان زندگی شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی می‌پردازد و زوایای مختلف زندگی این شهید عزیز را در مقاطع مختلف زندگی کوتاه دنیوی‌اش به تصویر می‌کشد.
کتاب «چشمان یعقوب» به قلم شهلا پناهی سرگذشتنامه شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی در 152 صفحه توسط انتشارات روایت فتح چاپ و روانه بازار نشر شده و تاکنون با یک بار تجدید چاپ بیش از 4 هزار نسخه از آن در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
***
درباره کتاب «شاهرگی برای حریم» سرگذشتنامه شهید مدافع حرم، حمیدرضا اسداللهی
فرهنگی مجاهد
زندگی حمیدرضا اسداللهی زندگی پرفراز و نشیبی‌ است. این قاعده زندگی یک مجاهد است؛ آن هم یک مجاهد عرصه فرهنگ. جهان یک انسان مجاهد مدام در حال بزرگ و بسیط شدن است و جهان مادی ما با این  فراخی در وسعت نظر این انسان، پست و حقیر می‌شود چون دیدگانش رو به حقیقت و جهانی حقیقی گشوده شده است. 
حمیدرضا انسان مجاهدی ا‌ست که مدام در حال وسعت بخشیدن به میزان اثرگذاری‌اش در جامعه است و جامعه هدف آن حدها و مرزهای تعریفی و جغرافیایی را نادیده گرفته و با متر و معیار خویش آن حدود و مرزها را ترسیم می‌کند. معیاری که دین برای آن مشخص کرده و او پیرو و مطیع آن است. معیاری که پای مادر شهید جهاد لبنان، شهید عماد مغنیه را برای عرض تسلیت و سخن گفتن پیرامون شخصیت او  به مراسم ترحیمش باز می‌کند.
«شاهرگی برای حریم» کتابی‌ است پیراسته از زواید با ساختاری متفاوت از ساختار معمول روایت خاطرات. در این اثر سمانه خاکبازان با خوش‌سلیقگی تمام در برداشت مطلب از زبان راویان مختلف  و چینش مناسب آنها ما را بخوبی با داستان زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی آشنا می‌کند. اثر با وجود تعدد راویان از نظم و وحدت بیان خوبی در تمام فصول و جزء جزء زندگی این مرد مجاهد برخوردار است و مخاطب بخوبی با آن ارتباط برقرار می‌کند و از کودکی تا شهادت با گوش جان پای روایت نویسنده از زندگی این شهید می‌نشیند. 
مرور زندگی این شهید نگاه نویی به سبک زندگی اسلامی را در مقابل دیدگان مخاطب قرار می‌دهد. نگاه دلنشین به زندگی، نگاه یک انسان عاشق است. حمیدرضا اسداللهی با این نگاه به زندگی خویش نظم داد، رشد کرد و پا در عرصه جهاد نهاد، جهادی که در آخرین برهه از زندگی‌اش او را به سوریه کشاند و نثار خونش مهر محکمی شد بر صداقتش در عشق.
کتاب «شاهرگی برای حریم» سرگذشتنامه مجاهد عارف شهید مدافع حرم، حمیدرضا اسداللهی به قلم سمانه خاکبازان در 264 صفحه پاییز سال 1395 توسط  انتشارات روایت فتح راهی بازار کتاب شد و تاکنون 3 نوبت چاپ آن در اختیار مخاطبان و علاقه‌مندان مطالعه کتاب در حوزه ادبیات پایداری قرار گرفته است.

Page Generated in 0/0139 sec