printlogo


کد خبر: 219752تاریخ: 1399/2/31 00:00
نگاهی به سریال «بچه مهندس3» که رمضان امسال روی آنتن شبکه دوم سیما رفته است
بچه مهندس بزرگ نشد!

احسان سالمی: ساخت سریال‌های چند فصلی حالا تبدیل به یک روال ثابت در تلویزیون شده است؛ سریال‌هایی که تجربه‌های موفق و ناموفق گوناگونی در میان آنها دیده می‌شود؛ از «پایتخت 6» که یک بدنامی تمام‌عیار برای سازندگان آن و تلویزیون بود تا فصل دوم «نون‌خ» که آبروی تلویزیون را پس از حواشی متعدد فصل ششم «پایتخت» خرید. این شب‌ها هم فصل سوم «بچه مهندس» از شبکه دوم سیما روی آنتن است؛ سریالی که بر اساس نظرسنجی‌های سازمان صداوسیما در رتبه دوم تعداد مخاطبان سریال‌های رمضانی امسال قرار دارد و به واسطه موضوعات مطرح شده در آن، بازتاب بسیاری هم در فضای مجازی داشته و واکنش‌های مختلفی از سوی کاربران در ارتباط با این سریال دیده می‌شود.
 
* بالاخره یک قصه از دانشجویی دانشجویان!
به جرأت می‌توان گفت بعد از پخش سریال «در پناه تو»، تقریبا هیچ سریالی در تلویزیون پخش نشد که به نمایش ارتباط دانشجویان در محیط دانشگاه بپردازد و البته چنین بازتاب گسترده‌ای هم در میان مخاطبان داشته باشد. هر چند سریال‌های دیگری در این بازه زمانی 25 ساله ساخته شد که به موضوع دانشگاه و فعالیت‌های دانشجویی می‌پرداخت ولی جز فصل سوم «بچه مهندس»، فقط «پدر» بود که کمی در میان مخاطبان دیده شد. البته فرمول این دو اثر برای جذب مخاطبان تفاوت‌های اساسی داشت؛ اگر «در پناه تو» یا سریالی همچون «پدر» بر روابط عاطفی میان دانشجویان متمرکز بود، تمرکز فصل سوم «بچه مهندس» بر فعالیت‌های علمی دانشجویان و رقابت‌های شکل گرفته در این زمینه در میان آنها بود. از این نظر نفس پرداختن به فعالیت‌های علمی دانشجویان و علاقه‌مندی آنها برای ورود به چالش‌های علمی به خودی خود اتفاقی ارزشمند و قابل توجه بود که بشدت جای آن در فضای آثار نمایشی تلویزیون خالی بود. حتی «معراجی‌ها»ی مسعود ده‌نمکی نیز بیشتر به جنبه فعالیت‌های سیاسی دانشجویان پرداخت و توجه چندانی به وجوه علمی فعالیت‌های دانشجویی که اتفاقا مهم‌ترین رکن فعالیت‌های آنهاست، نداشت.
 
* دانشگاه یا مدرسه مختلط؟!
اما با وجود توجه به این مسأله مهم، به نظر می‌رسد یکی از بزرگ‌ترین مشکلات فصل سوم «بچه مهندس» را باید عدم اشراف سازندگان آن بر محیط فعلی دانشگاه‌ها دانست. عموم افرادی که حداقل یک ترم تحصیلی در محیط دانشگاه درس خوانده باشند می‌دانند تصویر ارائه شده از محیط دانشگاه و روابط دانشجویان در این سریال اصلا تناسبی با آنچه واقعا در دانشگاه‌ها در جریان است، ندارد؛ دانشگاهی که بیشتر شبیه به مدرسه‌ای مختلط است و رفتارهای دانشجویان، مواجهه آنها با اساتید و... آنگونه که باید برای مخاطبان باورپذیر نیست.
به نظر می‌رسد علاقه سازندگان «بچه مهندس» برای روایت قصه‌ای مرتبط با فضای علمی دانشگاه‌ها و البته عدم استفاده از مشاورانی دانشجو در این زمینه، باعث کم‌توجهی آنها به باورپذیرتر نمایش دادن محیط دانشگاه شده است. حتی مسأله اعتراضات دانشجویی نیز به سطحی‌ترین شکل ممکن در این سریال به نمایش درآمد که نشان‌دهنده عدم شناخت سازندگان آن از محیط دانشجویی دوره فعلی است.
 
* قصه‌های فرعی، آفت جان قهرمان «بچه مهندس»
بچه مهندس در فصل سوم اما یک ایراد بزرگ دیگر هم دارد که باید آن را مربوط به فراوانی قصه‌های فرعی سریال دانست. هر چند طبیعی است برای روایت سریالی که قرار است حدود 30 قسمت روی آنتن برود، بالاخره در کنار قصه اصلی، قصه‌هایی موازی و فرعی نیز در نظر گرفته شود اما اینکه این قصه‌های فرعی گاهی آنقدر پررنگ شود که جای قصه اصلی را بگیرد، قطعا یک نقطه ضعف است، نه قوت. «بچه مهندس» قصه زندگی جواد جوادی است و از همان فصل اول تا اینجا نیز قصه اصلی آن روایت زندگی او بوده و باید باشد اما در این فصل قصه‌های فرعی متعددی از جمله فعالیت‌های تحقیقاتی دکتر توفیقی، ماجرای ترور او، فعالیت‌های شرکت وصال و برادری که ناصالح است، در کنار خواهری که عاشق دوست جواد جوادی شده، قصه سینا ماهر، ماجرای شخصیت سعید و اتفاقات پیش آمده برای او، قصه زندگی بی‌بی و. . . همه قصه‌های فرعی‌ای هستند که نمایش آنها قصه اصلی را که باید در ارتباط با زندگی جواد جوادی باشد، به حاشیه برده است. 
 
* معلق میان درام و جاسوسی
امنیتی شدن قصه بچه مهندس اتفاق جالبی بود که اگر به اندازه و درست در قصه استفاده می‌شد، باید از آن به عنوان یکی از نقاط قوت این فصل از سریال یاد می‌کردیم. مسأله مهم تولید ملی و تلاش بیگانگان خارجی و یا خائنان داخلی برای تخریب مسیر خودکفایی ملی در زمینه علمی، موضوعی است که جای خالی پرداختن به آن بشدت در آثار نمایشی تلویزیون دیده می‌شد. 
اما گذشته از اینکه پر رنگ شدن این قصه باعث به حاشیه رفتن قصه اصلی «بچه مهندس» شد، یکی از ایرادات آن را باید نقش‌آفرینی تیپیکال ماموران امنیتی در این قصه دانست. در کنار آن باید به ظرفیت‌های مهمی که برای تبدیل این اثر به اثری اکشن وجود داشت هم توجه کرد که چندان جدی گرفته نشد. به نظر می‌رسد سازندگان فصل سوم «بچه مهندس» خود نیز در میان ساخت یک درام یا اثری جاسوسی و اکشن معلق و بلاتکلیف باقی ماندند که همین موضوع باعث از دست رفتن موقعیت‌های نمایشی اکشن سریال شد. 
 
* یک عاشقانه عجیب!
ماجرای عشق و عاشقی جواد جوادی به دختری که از نوجوانی به او علاقه‌مند بوده نیز همچون سایر عشق‌های نمایش داده در سریال کمی باسمه‌ای و غیرقابل باور شده‌ است. هر چند ماجرای خواستگاری شخصیت «تینا وصال» از «مسعود تابش» به واسطه خرق‌عادتی که داشت، در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بازتاب بسیاری داشت اما واقعیت آن است که این عشق در ظاهر یک‌طرفه در نهایت بشدت اغراق‌آمیز و غیرقابل باور به تصویر کشیده شد. شخصیت تینا که در ابتدا بشدت عاشق و شیفته مسعود به تصویر کشیده شده بود، در ادامه قصه رفتارهایی را از خود بروز می‌دهد که اساساً هیچ تناسبی با رفتارهای یک عاشق ندارد. اصرار جواد به دوستش «مسعود» برای قبولاندن این مسأله که مسعود به تینا علاقه‌مند است هم به همان اندازه غیرقابل باور و اغراق‌آمیز به تصویر کشیده شده است. هر چند نمی‌توان از عاشق انتظار رفتارهای منطقی داشت اما کنش‌های نمایش داده شده در این قصه کمی بیش از اندازه غیرمنطقی است!
 
* لطفا کمی برای شخصیت‌های‌تان وقت بگذارید!
ضعف جدی در شخصیت‌پردازی را باید یکی دیگر از ضعف‌های اصلی «بچه مهندس3» دانست. انبوهی از شخصیت‌های جوان که به واسطه عدم معرفی قصه‌های مرتبط با زندگی آنها آنگونه باید در ذهن مخاطبان ماندگار نمی‌شوند. «بچه مهندس 3» نه فقط در مسیر معرفی قهرمان‌هایش، بلکه در پردازش شخصیت بدمن قصه نیز لنگ می‌زند. از «سینا ماهر» تا «الناز مافی» به سطحی‌ترین شکل ممکن به مخاطبان معرفی می‌شوند و همین موضوع نیز باعث می‌شود با وجود بازی قابل قبول «نسیم باقریان» بازیگر نقش «الناز مافی» اما باز هم شخصیتش به عنوان دختری از خانواده ثروتمند و صاحب‌نفوذ به قوام لازم دست پیدا نکند. 
***
[بازتاب «بچه مهندس 3» در مجازی]
اما بچه مهندس در فصل سومش با واکنش‌های متعددی در فضای مجازی نیز روبه‌رو شد؛ واکنش‌هایی که از یک سو نشان‌دهنده دیده شدن این سریال توسط مخاطبان بود و از سوی دیگر برخی ضعف‌ها یا نقاط قوت این سریال را به نمایش می‌گذاشت. یکی از واکنش‌های جالب نسبت به این سریال در فضای مجازی، توئیت انتقادی یکی از اهالی رسانه در ارتباط با تصویر ارائه شده از خبرنگاران در این سریال بود. در توئیت انتقادی این روزنامه‌نگار باسابقه آمده است: «در چند سریال به خبرنگار و حرفه خبرنگاری پرداخته شده که آخرینش بچه مهندس۳ بود. در اکثر این پرداخت‌ها، خبرنگارها آدم‌های فضول، مزاحم، مشکوک و خبرنگاری کاری پیش پا افتاده و باعث دردسر نشان داده شده. ای کاش در سریال‌سازی، مشاور رسانه‌ای را در سطحی بیش از ارسال خبر و تبلیغات به کار بگیرید». کاربر دیگری نیز با اشاره به تصویر منفی ارائه شده از دانشجویان شهرستانی در این سریال که شخصیت «قاسم همدم» نماد آن است، با انتقاد از سریال نوشت: «ضربه‌ای که بچه مهندس۳ با طراحی شخصیت تفلون و نچسب قاسم همدم به تصویر بچه شهرستانی‌ها تو ذهن مخاطب زد، نادر شاه افشار تو لشکرکشی‌اش به هند نزد! طرف هم بشدت آدم خودخواهیه، هم بی‌اعصاب و دعواییه، هم چیزی از رفاقت حالیش نیست، تازگی نشون داد که دروغگو هم هست!» کاربر دیگری نیز با اشاره به یکی از دیالوگ‌های خوب این سریال، با بازنشر این سریال به حمایت از این اثر پرداخت. این کاربر با استفاده از دیالوگی که جواد جوادی خطاب به یک کودک یتیم می‌گوید، نوشت: «هیچ وقت دنبال یه جای خوش و خرم نگرد، چون هیچ جا پیداش نمی‌کنی. سعی کن جایی که هستی رو خوش و خرم کنی». کاربر دیگری نیز با اشاره به قصه سریال در حمایت از آن نوشت: «سریال بچه مهندس به ما یاد داد که یتیم هم باشی و کسی رو نداشته باشی، حق خیانت به کشور رو نداری. . . مرسی جواد». 

Page Generated in 0/0157 sec