printlogo


کد خبر: 220187تاریخ: 1399/3/12 00:00
پرونده «وطن‌امروز» درباره تأثیرات متقابل سیاه‌پوستان و فضای هنری آمریکا
حداقل به سیاهان کتاب سبز بدهید

محمدرضا کردلو: توجه ویژه اسکار به «کتاب سبز» که برای تبلیغ دموکرات‌ها ساخته شده بود، عجیب نبود؛ فیلمی که خیلی بی‌ربط تلاش کرده بود زلف برادران کندی را با حل مشکل سیاهان در آمریکا گره بزند. کتاب سبز اگرچه نمایشی ضدترامپ داشت اما خواسته یا ناخواسته نشان می‌داد چه روزگار سیاهی بر سیاهان آمریکا رفته است. توهین‌هایی که به «دان شرلی» پیانیست مطرح آمریکایی در طول فیلم می‌شود، مربوط به دوران پیش از قانون الغای بردگی نیست، بلکه برای همین50- 40 سال قبل است. یعنی هرچقدر هم که «کلینت ایستوود» تلاش کند در «نابخشوده» یک وسترن سیاه‌پوست قرن نوزدهمی را نشان دهد، آن هم در شمایلی شبیه سفیدهای وسترن و قهرمان‌هایش- که البته همه می‌دانیم دروغی بیش نیست- باز روزگار سیاهان سیاه است. وقتی آرتیست درجه یک «سیاه‌پوست» تا 50 سال پیش و بر اساس آنچه خود هالیوود در «گرین‌بوک (کتاب سبز)» نشان داده، از کمترین حقوق محروم بوده، چطور می‌توان یک وسترن قرن نوزدهمی را باور کرد؟
تا سال‌ها بعد از تصویب قانون الغای بردگی، یکی از مهم‌ترین سوالات در آمریکا و حتی جامعه بین‌الملل این بود که این قانون، در اوج جنگ‌های داخلی آمریکا چطور به تصویب رسید؛ اسپیلبرگ در لینکلن (2012)، تلاش کرده جنبه‌ای انسانی به این ماجرا بدهد و همه چیز را به یک ارتباط عاطفی بازگردانده است. اسپیلبرگ در این فیلم سیاسی، یک رابطه انسانی را پررنگ می‌کند تا الغای قانون بردگی را با مفهوم عشق گره بزند. به نظرم خودش هم می‌دانسته که در غیر این صورت هیچ راه دیگری برای توجیه دراماتیک ماجرای لغو بردگی ندارد. چرا ساختارهای خشن 2 گروه که نزدیک به دو قرن است اجازه حضور هیچ طرف سومی را در رقابت‌های سیاسی نمی‌دهند، نمی‌تواند منشا قانونی شود که هرچند تبلیغاتی، به نفع سیاهان باشد. در لینکلن «عشق» یک دموکرات مخالف الغای بردگی به خدمتکار سیاه‌پوستش، باعث می‌شود او به خواسته جناح رقیبش تن بدهد و برای تصویب قانون لغو بردگی تلاش کند. این فیلم نشان می‌دهد چطور یک زن، تاثیرگذارترین نقش را در یکی از مهم‌ترین تغییرات سیاسی و اجتماعی قرن 19 ایفا می‌کند و باعث تصویب یک قانون مهم در ایالات‌متحده می‌شود. البته قانونی که برای سال‌ها نادیده گرفته شده است. 
در واقع فارغ از نتیجه‌گیری‌های به نفع سیستم که سینمای آمریکا و هالیوود به دنبال آن است و در این سال‌ها تلاش کرده برای «سیاهان» بیشتر فیلم بسازد اما کمتر به مسائل اساسی درمورد آنها پرداخته و آن تبعیض دامنه‌داری است که حتی با رئیس‌جمهور شدن یک سیاه‌پوست، تغییر وضعیتی درباره آن شکل نگرفته است. «حتی با رئیس جمهور شدن اوباما» بخشی از دیالوگ دن آرمیتیج و کریس واشینگتن در Get Out است؛ فیلمی متفاوت درباره سیاهان که به شکلی نمادین مزرعه سفیدپوست‌ها را محل قتل سازمان‌یافته سیاهان قلمداد می‌کند. به عبارت دیگر، همه تلاش‌های دموکراتیک برای تولید فیلم درباره سیاهان، با هر نتیجه‌ای به نفع هر یک از 2 گروه سیاسی، نمایشی تبعیض‌آمیز از تبعیض است. آنچنان که اسپایک لی، کارگردان سیاه‌پوست آمریکایی در یک سخنرانی مطرح کرد؛ اسپایک لی کارگردان سرشناس آمریکایی و سازنده فیلم‌های «مالکوم ایکس» و «کار درست را انجام بده» در یک سخنرانی در لندن بشدت از رویه تاریخی هالیوود در نمایش اقلیت‌ها انتقاد کرد. او درباره فیلم «Bamboozled» گفت: «این فیلم درباره شیطانی نشان دادن سیاه‌پوستان و خفیف کردن آنهاست. این کاری است که هالیوود می‌کند... وقتی این فیلم را ساختم، سینما در آمریکا حدود ۱۰۰ سال عمر داشت و حداقل ۵۰ سال از ورود تلویزیون می‌گذشت. این فیلم درباره چگونگی رفتار با مردم سیاه‌پوست است». اسپایک لی در سخنرانی اکتبر 2018 آنقدر از سیر تاریخی نمایش بومیان آمریکایی در هالیوود عصبانی بود که بشدت به جان وین و جان فورد تاخت و گفت: سینما همان افرادی ا‌ست که قصه می‌گویند. این افراد خسارت زیادی به بار آورده‌اند. هیچ وقت طرفدار جان وین و جان فورد و آن مزخرفات گاوچرانی نبودم. از آنها متنفرم. بومیان آمریکا به شکل وحشی و حیوان نمایش داده می‌شدند. لعنت به جان وین و جان فورد. ایالات‌متحده بر اساس نسل‌کشی، دزدیدن زمین و دزدیدن آفریقایی‌ها از سرزمین‌شان برای کار روی آن زمین‌های دزدیده‌شده بنا شد. مردم سیاه‌پوست آمریکا را ساختند. روایت واقعی دزدیده شده. سیاه‌پوستان حتی وقتی اجازه رای نداشتند و آزاد نبودند، برای این کشور جنگیدند. 
تصویر غیرواقعی‌ای که کلینت ایستوود در «نابخشوده» تصویر کرد، محصول سال‌ها سانسور سیاهان در جریان اصلی و نقش‌های اصلی بود. سیاه‌پوستان طی دهه‌ها، در نقش‌هایی غیرواقعی در سینمای آمریکا مورد استفاده قرار می‌گرفتند. طی دو- سه دهه اخیر، ماجرا کمی متفاوت‌تر شد اما حتی در همین سال‌ها نیز از میان سیاهان، این کمدین‌های سیاه بودند که بیشتر دیده شدند و برای بازی در فیلم‌های سینمایی از آنها استفاده شد. البته در سینمای جریان اصلی آمریکا تا دهه 60، نقش‌های غیرجدی به سیاهان تعلق می‌گرفت ولی در ادامه و با هر کنش اجتماعی از سوی سیاهان راهی برای حضور بیشتر آنها در فضای فرهنگی گشوده می‌شد، اما قصه همیشگی سیاهان در آمریکا تبعیض بود. سهم سیاهان این سال‌ها بیشتر نیز شده است. با این همه سیاه‌پوستان هنوز شمایل قهرمان ندارند؛ آنها تحقیر شده و تحت ظلم هستند و سینمای مربوط به سیاهان روایت ظلم به آنهاست. سیاهان حق قهرمان شدن ندارند. خنثی و بدون عزت نفس هستند و در این فیلم‌های آخری حتی برای رسیدن به آزادی‌های بیشتر مبارزه نیز نمی‌کنند. خود این ایده را می‌شود در چند فیلم که طی سال‌های اخیر ساخته‌شده بیشتر دید. یعنی شاید بشود این فرض را مطرح کرد که هالیوود تلاش می‌کند با ارائه تصویری خنثی از حضور سیاهان در خیابان جلوگیری کند و آنان را به مبارزه‌هایی نرم‌تر توصیه کند. اما آنچه در روزهای اخیر شاهد آن هستیم چیزی متفاوت از تصویر سینمای هالیوود از سیاهان است. شاید سیاهان امروز در آمریکا نه شبیه تصویر آمریکایی‌اند و نه شبیه نقش‌های بسیار دموکراتیکی که ارائه می‌شود. آنها به خشم آمده‌اند، اگرچه به نظر می‌رسد خواسته‌های زیادی نداشته باشند. تبعیض‌های گسترده موجب شده آنها به این فکر کنند که کاش کتاب سبزی داشتند تا بدانند کجا تحت ظلم هیأت حاکمه آمریکا هستند و کجا نه!

***

سیاهان سینمایی، سیاهان واقعی!

احسان سالمی: ماجرای رفتارهای تبعیض‌آمیز و همراه با خشونت پلیس و دولت آمریکا با سیاه‌پوستان مساله‌ای است که هر چند وقت یک بار به واسطه اتفاقی مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد و طبیعتا یکی از اولین واکنش‌ها نسبت به این موضوع بازخوانی مهم‌ترین فیلم‌های ساخته‌شده درباره ظلم به سیاه‌پوستان است؛ فیلم‌هایی که شاید در ظاهر از سوی سینماگران هالیوودی با انواع و اقسام جوایز سینمایی تحویل گرفته شوند اما در ذات خود نمایش‌دهنده سال‌ها ظلم و تبعیض علیه رنگین‌پوستان بویژه سیاه‌پوستان در ینگه دنیا هستند. 

* کتاب سبز: برنده اسکار بهترین فیلم دوره 91

اگر بخواهیم از نمونه‌های متاخر آثاری با محور ظلم به سیاه‌پوستان که اتفاقا از سوی جوایز سینمایی هالیوودی هم به‌شدت مورد توجه قرار گرفت یاد کنیم، باید سراغ «کتاب سبز» برویم؛ اثری که در نود‌و‌یکمین دوره جوایز اسکار بعد از ۵ نامزدی، برنده 3 جایزه اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. داستان این فیلم روایتگر یکی از ظلم‌های عجیب و غریب قانونی در آمریکاست که مطابق با آن حضور سیاه‌پوستان در برخی ایالت‌های آمریکا ممنوع بود. 

 

* پلنگ سیاه: پرفروش‌ترین فیلم سال 2018

پلنگ سیاه یا «Black Panther» را باید مهم‌ترین تلاش سینمای هالیوود برای به تصویر کشیدن سیاه‌پوستان در قامت ابرقهرمان‌ها دانست؛ تلاشی که اتفاقا با استقبال گسترده‌ای از سوی جامعه سیاه‌پوستان مواجه شد. فروش این فیلم حتی از تصورات مدیران مارول نیز بسیار بالاتر بود. پلنگ سیاه در سراسر جهان ١/۳۴۶ میلیارد دلار فروخته است در حالی که بودجه ساختش ۲۱۰ میلیون دلار بوده ‌است. پلنگ سیاه توانست به چهارمین فیلم پرفروش تاریخ ایالات‌متحده تبدیل شود. داستان این فیلم در سرزمینی خیالی در آفریقا به نام «واکاندا» می‌گذرد که فناوری‌های بشدت پیشرفته‌ای دارد. 
 
* ۱۲ سال بردگی: اولین اسکار بهترین فیلم برای یک سیاه‌پوست
«12 سال بردگی» ساخته استیو مک‌کوئین، فیلمساز سیاه‌پوست آمریکایی درامی تاریخی بر اساس زندگینامه خودنوشت «12 سال بردگی» اثر «سالومون نورثاپ» است که یک سیاه آزاد بود ولی ربوده شد و به‌عنوان برده فروخته شد. «12 سال بردگی» اولین فیلم تاریخ سینماست که در آن یک سیاه‌پوست اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرده است. این فیلم که سال 2013 پخش شد، با نمایش صریح بخشی از خشونت‌‎های وحشیانه آمریکایی‌ها نسبت به سیاه‌پوستان، تا حدودی توانسته بخشی از تاریخ پر از جنایت و نژادپرستی آمریکا را به تصویر بکشد. 
 
* تاریخ مجهول آمریکا: در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما
«تاریخ مجهول آمریکا» یکی از خشن‌ترین ساخته‌های تاریخ سینماست که هر چند به واسطه صحنه‌های به‌شدت خشن و غیراخلاقی موجود در اثر بشدت مورد نقد قرار گرفت اما توانست بخشی از خشونت عریان و خوی وحشیانه گروهی از سفیدپوستان آمریکایی را نسبت به سیاه‌پوستان و سایر رنگین‌پوستان در این کشور به تصویر بکشد. داستان این فیلم که در سال 1998 پخش شد، درباره مردی است که پس از کشته شدن غیرعمد پدرش در محله سیاه‌پوستان، تبدیل به یک نژادپرست تمام‌عیار می‌شود. این فیلم در رتبه 35 از ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب کاربران «IMDB» قرار دارد. 
 
* مالکوم ایکس: نقطه عطف فیلم‌های مرتبط با نژادپرستی
«مالکوم ایکس» که اسپایک لی، کارگردان سرشناس سیاه‌پوست آمریکایی آن را در سال 1992 ساخت، به نقطه عطفی در فیلم‌های مرتبط با نژادپرستی تبدیل شد. دنزل واشنگتن ستاره اصلی این فیلم که نقش «مالکوم ایکس» مبارز مسلمان سیاه‌پوست آمریکایی را بازی می‌کرد، پس از بازی در فیلم «افتخار» در سال 1989 که آن هم قصه‌ای در ارتباط با نژادپرستی داشت، در کنار «مورگان فریمن» تبدیل به ستاره‌های منحصر به فرد سیاه‌پوست سینمای آمریکا شدند. البته تصویر همدلانه فیلم از شخصیت مالکوم ایکس به مذاق برخی مخاطبان آمریکایی خوش نیامد! 
 
* کشتن مرغ مقلد: ثبت‌شده در فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا
«کشتن مرغ مقلد» فیلمی به کارگردانی رابرت مالیگن است که سال 1962 ساخته شد. این فیلم یکی از مشهورترین فیلم‌هایی است که به مسأله نژادپرستی می‌پردازد. داستان این فیلم روایت دادگاه پسر سیاه‌پوستی است که متهم به تجاوز به یک دختر سفید‌پوست است. وکیلی به نام آتیکاس فینچ (با بازی گریگوری پک) وکالت این پسر جوان را می‌پذیرد. این فیلم سال ۱۹۹۵ در فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا قرار گرفت. «کشتن مرغ مقلد» توانست 3 جایزه اسکار بهترین بازیگر برای گریگوری پک، اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و اسکار بهترین طراحی صحنه را به دست آورد. 
 
* از «لینکلن» تا «جانگوی آزاد شده» در یک سال سرنوشت‌ساز
تجربه نشان داده آمریکایی‌ها هر وقت به رأی سیاه‌پوستان احتیاج داشتند، در هالیوود هم علاقه بیشتری نسبت به مسأله ظلم به سیاه‌پوستان بروز کرده است! سال 2012 همزمان با پنجاه‌و‌هفتمین انتخابات ریاست‌جمهوری در این کشور، اکران 3 فیلم مهم «لینکلن» (استیون اسپیلبرگ)، «جانگوی آزاد شده» (کوئنتین تارانتینو) و «جانوران حیات وحش جنوب» (بن زایتلین) و توجه ویژه به هر 3 این آثار در فصل جوایز اسکار، تبدیل به نقطه عطفی در زمینه نمایش مسائل سیاه‌پوستان در سینمای آمریکا شد. البته مهم‌ترین این آثار «لینکلن» بود که در کنار اسطوره‌سازی از «لینکلن» رئیس‌جمهور سابق آمریکا، به بازخوانی تاریخ برده‌داری در این کشور می‌پرداخت؛ در نهایت نیز 2 اسکار مهم بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد به این فیلم اعطا شد. هر چند نباید از «جانگوی آزاد شده» اثر ستایش‌شده کوئنتین تارانتینو نیز غافل شد؛ فیلمی وسترن در ارتباط با ظلم جامعه سفیدپوستان به سیاه‌پوستان و نابرابری شدید نژادی در آمریکا. این فیلم نیز برنده 2 اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و همچنین بهترین فیلمنامه برای کوئنتین تارانتینو شد. فیلم «جانوران حیات وحش جنوب» نیز قصه دخترکی ۶‌ساله و سیاه‌پوست است که قدرت‌هایی خارق‌العاده دارد. 
 
* نادیده گرفته شده‌‌های مهم
«دیترویت» اثری از «کاترین بیگلو» بود که برخلاف برخی دیگر از آثار او چندان از سوی منتقدان و جوایز سینمایی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت. اما این فیلم اتفاقا قصه مهمی دارد که با وقایع و اتفاقات این روزهای آمریکا نیز بشدت مرتبط است. قصه این فیلم که سال 2017 ساخته شد، در واقع شرح ناآرامی‌های مدنی 5 روزه شهر دیترویت در تابستان 1967 است که به واسطه خشونت‌های پلیس علیه سیاه‌پوستان رخ داد و 43 کشته و تعداد زیادی زخمی و میلیون‌ها دلار ضرر مالی در پی داشت. فیلم اتفاقا سیستم ناکارآمد قضایی آمریکا را هم مورد نقد قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه نیروهای پلیس پس از کشتن چند سیاه‌پوست تبرئه می‌شوند. «سلما» نیز درامی تاریخی به کارگردانی «ایوا دوورنی» است که سال ۲۰۱۴ منتشر شد و با وجود آنکه نامزد دریافت جایزه‌های مختلفی شد اما در نهایت دست پری در گرفتن جوایز نداشت. این فیلم روایتی از سال‌ها مبارزه «مارتین لوترکینگ» رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، برای کسب حقوق شهروندی و از جمله حق رای برای سیاه‌پوستان آمریکا بود. 
***
نگاهی به نقش رپرها در هدایت جریان اعتراضی مردم آمریکا
عمو سام لعنتی
عباس اسماعیل‌گل: سیاه‌پوستان آمریکایی دهه 70 میلادی در نیویورک، زمانی که تبعیض نژادی و ظلم و ستم سفیدپوستان آنها را به ستوه آورده بود به خیابان‌ها ریختند و برای بیان اعتراضات‌، حرف‌های‌شان را به ‌صورت ریتمیک و ترانه خواندند. دقیقا از همین‌جا بود که سبک جدیدی از موسیقی پا به عرصه‌ ظهور گذاشت و «رپ» نام گرفت که ابتدا و به‌ دلیل پدیدآورندگان آن، به «سی‌ان‌ان» سیاه‌پوستان آمریکا شهرت یافت، در واقع «رپ» سبک جدیدی از موسیقی غربی، برای بیان اعتراضات عمومی و ابراز خشونت‌های سیاسی- اجتماعی محسوب می‌شود. اما در گذر زمان با ورود مافیای سرمایه‌داری غرب به این سبک نوظهور موسیقی، رپ به 3 گونه مختلف تقسیم شد که رپرها با زیرشاخه‌های ‌«هیپ- هاپ»، «رپ عاشقانه» و «دیس لاو» به کار خود ادامه می‌دادند. در کنار اینها چند سالی است که گروه‌های خشن و معترض را «رپ‌خوان‌های خیابانی» می‌دانند. به‌رغم آنکه طی سال‌های اخیر جریان اصلی موسیقی رپ از خاستگاه اصلی اعتراض خود فاصله گرفته است و از سویی با نفوذ مضامین جنسی و ترویج اعتیاد و همچنین خارج شدن موسیقی رپ از انحصار سیاه‌‌پوستان، هنوز هنرمندان سیاه‌پوستی هستند که در آمریکا علیه تبعیض نژادی حاکم در ایالت‌های این کشور فعالیت می‌کنند. نکته قابل توجه آنکه برخی هنرمندان موسیقی هیپ- هاپ به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های متولدشده موسیقی رپ با بهره‌گیری از هنر دیوارنگاری همچنان به اصالت اعتراض سیاهان آمریکایی پایبند هستند. اما طی روزهای اخیر که در پی به قتل رسیدن یک شهروند سیاه‌پوست آمریکایی توسط پلیس ایالات متحده، اعتراضات مردمی به 22 ایالت آمریکا رسیده است، نگاه بسیاری از مردم معترض آمریکا به خوانندگان موسیقی هیپ- ‌هاپ معطوف شده است؛ همان کسانی که زمانی نقشی عمده در برانگیزی و حتی جهت‌دهی به اعتراض‌های اینچنینی داشتند، امروز انتظار می‌رود بی‌تفاوت نباشند و در کنار مردم معترض حضور داشته باشند. برخی خوانندگان رپ طی سال‌های اخیر همچنان اصالت اعتراضی خود را حفظ کرده‌اند و حتی برخی‌ها پا را فراتر از انتظار گذاشته و خارج از مرزهای کشور آمریکا صدای اعتراضی خود را نسبت به دولتمردان آمریکایی به گوش مردمان جهان رسانده‌اند که از این میان می‌توان به حضور 3 خواننده رپ آمریکایی در پیاده‌روی اربعین چند سال پیش اشاره کرد که این اتفاق با بازخورد بالای رسانه‌ای رقم خورد؛ ایناک محمد، فنامن و  دیمن جونز محمد خوانندگانی با گرایش رپ و هیپ- ‌هاپ هستند که معتقدند باید از موسیقی رپ و پاپ، سم‌زدایی شود. اینان در هنر موسیقی خود مضامینی چون معنویت و عدالت‌خواهی و مقابله با فساد اخلاقی و خشونت را در آمریکا دنبال می‌کنند. این هنرمندان که میهمان کنفرانس افق نو بودند، به ابتکار نادر طالب‌زاده در راهپیمایی اربعین در میان عزاداران کشورهای مختلف حضور یافتند و با فرهنگ حسینی آشنا شدند، حتی این 3 هنرمند در آن ایام با حضور در میان عزاداران حسینی لحظاتی به اجرای برنامه‌ای با مضمون احترام و محبت غیرمسلمانان به امام حسین(ع) پرداختند که فیلم این اجرا بازخورد فراوانی در فضای مجازی داشت. نادر طالب‌زاده، دبیر کنفرانس افق نو درباره بازخوردهای حضور رپرهای آمریکایی در این کنفرانس گفته است: «در میان میهمانان، چند رپر را هم دعوت کرده‌ایم که در کار خود برجسته هستند، کسانی که اجرای رپ‌های آگاهی‌دهنده را برعهده دارند و برای چندین هزار نفر اجرا می‌کنند و اتفاقا آن گروه سیاه‌پوستی که پیش از این میهمان ما در کشور بودند وقتی به کشورشان بازگشتند به این رپرها گفتند اگر از طرف ما دعوت شدند حتما این دعوت را بپذیرند و به ایران بیایند». اما حضور این رپرهای آمریکایی در کنفرانس افق نو و همچنین پیاده‌روی اربعین، برای‌شان دردسرهایی هم در پی داشته است که  نادر طالب‌زاده، اینچنین روایت می‌کند: تمام میهمانان ما در راه بازگشت به آمریکا لب مرز ۳ تا ۱۸ ساعت مورد بازجویی قرار گرفتند. در یکی از کنفرانس‌های «افق نو» ۲۵ میهمان داشتیم و همه آنها مورد بازجویی قرار گرفتند و حتی بعضی از آنها را تهدید و تحقیر کرده‌اند. من با سانسور می‌گویم اما یکی از میهمانان ما را با تحقیر به گونه‌ای که به دنبال یک فیوز اتمی می‌گردند، بازرسی کرده‌اند و به او گفته‌اند اگر باز هم به ایران برود همین برخورد با او تکرار خواهد شد و او جواب داده است باز هم به ایران می‌آید. در پایان ناگفته نماند، «برادر علی» از خوانندگان رپ مشهور آمریکا هم در یکی از دوره‌های کنفرانس افق نو در ایران حضور یافت و در این کنفرانس به رپ‌خوانی اعتراضی خود بر ضد نگاه تبعیض‌آمیز  سیاستمداران آمریکایی پرداخت که در پایان از نظرتان می‌گذرد: عمو سام لعنتی
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه برده‌ها
گارد امپراتوری بزرگ، جایی که دلار مقدسه
خونریزی، نسل‌کشی، تجاوز به عنف، کلاه‌برداری
به نام قانون، قانونی که نوشته شد
سرزمین پادشاهی توحش، نیروی کار وارداتی، نیروی کار وارداتی شکنجه شده
آلامی که هرگز التیام پیدا نکرد، زخم‌هایی که هرگز خوب نشد
هیچ چیز نمی‌تونه شما رو نجات بده
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه برده‌ها
گارد امپراتوری بزرگ، جایی که دلار مقدسه
سرزمین‌های دیگه هم مورد تجاوز قرار گرفتند
بچه‌ها رنج کشیدند، بچه‌ها کشته شدند، بچه‌ها با نفرت به دنیا آمدند
به ایالات مارها خوش آمدی، سرزمین دزدها، خونه برده‌ها

Page Generated in 0/0070 sec