آیتالله کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با «وطن امروز» به شرح بایستههای لازم برای جریان تحولخواهی پرداخت. وی در این گفتوگو پشتوانه معرفتی را از لوازم ضروری فرآیند تحولخواهی عنوان کرد.
متن این گفتوگو که به صورت یادداشت تنظیم شده است در ادامه میآید.
انقلاب اسلامی در اندیشه امام خمینی و مقام معظم رهبری یک موجود زنده و یک جریان زنده و پویا و متحرک است. به همین علت است که مقام معظم رهبری در سخنان روز 14 خرداد خود سخن از «حرکت تحولی» گفتند، چرا که عنصر تحول شرط لازم برای ادامه حیات یک موجود زنده است. انقلاب اسلامی در دهه پنجم عمر خود نیاز به یک حرکت تحولی و جهادی دارد که بر اساس همین نیاز، رهبر معظم انقلاب تصمیم گرفتند سخنرانی خود در روز ارتحال امام را به بررسی بعد تحولآفرین امام خمینی اختصاص بدهند.
سخنرانی ایشان یک مجموعه جامع بود، چه از لحاظ اشاره به مبانی فکری، معرفتی و جهانبینی لازم برای تحول، چه از لحاظ تبیین راه و نقشه حرکت تحولی و چه ترسیم آفات و خطرات احتمالی که بیتوجهی به آنها تحول را از مسیر خود خارج کرده و در نهایت به استحاله میانجامد. تاکید ایشان بر نقش جوانان بهعنوان موتور محرک و پیشران تحول نیز راه اصلی تحقق این نقشه راه را بخوبی تکمیل کرد.
نکتهای که ما باید به آن دقت کنیم این است که محور ایجاد تحول برای نظام جمهوری اسلامی در همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در صورتی کارایی خواهد داشت و به نتیجه مطلوب خواهد رسید که در سایه نظام امت و امامت پیگیری شود.
طرح اندیشه تحولخواهی و تحولگرایی از سوی رهبر معظم انقلاب، پازل تکمیلکننده بیانیه گام دوم انقلاب بود. آرمانها و خطوط اصلی معین شده در بیانیه گام دوم انقلاب بدون یک حرکت تحولی امکان اجراییشدن ندارد. تحولخواهی یعنی گرایش مستمر به بهتر شدن و اکتفا نکردن به وضعیت موجود و دستاوردهای موجود؛ چیزی که در گام دوم انقلاب بشدت به آن نیازمندیم.
یکی از ابعاد مهم تحولخواهی، عدالتخواهی است به معنای مطالبه عدالت در چارچوبهای جمهوری اسلامی. این عدالتخواهی در واقع روی دیگر سکه تحولخواهی و مطالبهگری پیشرفت خواهد بود.
یکی دیگر از ابعاد مهمی که باید در تحولخواهی مدنظر قرار بگیرد که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید کردند، داشتن پشتوانههای معرفتی و علمی کافی برای پیگیری این جریان است. اگر تحول را یک جهش در حرکت و اجتناب از تحجر و ارتجاع بدانیم، باید گوش به زنگ باشیم که هرگونه اقدام عجولانه و غیرعلمی و بدون پشتوانه معرفتی به اسم تحول و تحولخواهی، دوباره به همان تحجر و ارتجاع به شکل دیگری خواهد انجامید. بینش عمیق و ایدئولوژی برخاسته از عمق معارف اسلامی و دینمداری و ایمان عمیق ضامن سلامت هرگونه حرکت اجتماعی خواهد بود؛ نکتهای که نمونه بارز آن را در شخصیت رهبر معظم انقلاب شاهد هستیم. ایشان صاحب یک ایمان زاینده است که ریشه گرفته از عمق باورهای اسلامی است و همین مطلب بود که باعث شد از قبل از انقلاب اسلامی تاکنون ایشان بر یک صراط مستقیم الهی و قرآنی حرکت کنند و مانند برخی دیگر از چهرههایی که در تاریخ انقلاب شاهد بودیم، دچار اعوجاج فکری و عملی نشوند. همین مزیت ایشان است که باعث شده تا بتوانند سکان هدایت کشتی انقلاب را در دریای مواج و توفانی حوادث و اتفاقات به دست گرفته و به سمت ساحل سلامت پیش برانند و پایههای تحقق تمدن اسلامی را با یک حرکت جهادی پیریزی کنند.
در نقطه مقابل این ویژگی رهبر معظم انقلاب، کسانی بودند که همراهی و دفاع آنها از انقلاب برمبنای یکسری هیجانات و تفکرهای سطحی بود. موتور محرک آنان در مبارزه با طاغوت و حمایت از امام راحل همین احساسات و هیجانات بود که اگرچه با فداکاریهایی هم همراه شد اما چون مبنای مستحکمی نداشت در فراز و فرودهای انقلاب، دچار چالش و آسیب شدند.
آسیبهایی که آنها را تبدیل به عناصری کرد که از نظر فکری و عملی تبدیل به همان اشخاصی شدند که تا چند سال قبل علیه آنها مبارزه میکردند در واقع همان مبانی فکری طاغوتی و رفتارهای عملی طاغوتی را در پیش گرفتند. این طیف از کسانی که همراه انقلاب بودند اما اینچنین به مرور استحاله شدند همان کسانی هستند که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 14 خرداد خود از آنان با تعبیر «فسیلهای کجرو» یاد کردند.
زمانی بسیاری از مبارزان علیه طاغوت، علیه جریان غربگرایی در رژیم شاه و سازش با نظام امپریالیست آمریکا سخنرانی میکردند و موضع میگرفتند و در این راه فداکاریها میکردند اما بعدها چنان دچار استحاله شدند که درست در نقطه مقابل مواضع قبلیشان، و درست شبیه همانهایی که علیه آنها مبارزه میکردند، معتقد شدند که نسخه پیشرفت کشور در غربگرایی و سازش با نظام سلطه است. کسانی که برای دفاع از استقلال و آزادی هزینه میدادند، این بار طرفدار تسلیم و بردگی در برابر ارزشهای غربی شدند. تمام اینها اعوجاجهایی است که از همان فقدان مبانی معرفتی مستحکم ناشی شده است.
براساس همین تجربه تاریخی باید بگوییم که خودسازی فردی در ابعاد سلوک علمی و عملی مهمترین و بایستهترین شرط لازم برای تحولخواهی است. شرطی که از تبدیل تحول به استحاله و انقلاب به ارتجاع جلوگیری میکند. همان مطلبی که امام در دوران جوانی خود نیز به آن اشاره کردند، قیام لله. قیام برای خدا که لازمه آن خودسازی در همه ابعاد حیات فردی، اجتماعی و سیاسی است.
اینگونه خودسازی که هم مبانی معرفتی و جهانبینی فرد را در بر گیرد و هم رفتارهای فرد در ابعاد گوناگون زیستن را شامل بشود، نهتنها پایه اصلی یک حرکت درست تحولخواهانه، بلکه پایه حرکتی خواهد بود که به تشکیل تمدن اسلامی منتهی خواهد شد.
زمانی که تحول از درون آغاز بشود و کمکم درون انسان متحول بشود، آهسته آهسته هم اثرگذاری انسان بر محیط اطراف هم شروع شده و این اثرگذاری عمیقتر و پایدارتر خواهد شد.