printlogo


کد خبر: 220422تاریخ: 1399/3/20 00:00
چرا می‌گوییم ماجرای ارسال محموله بنزین به ونزوئلا یک الگوی هوشمند برای افزایش توان اقتصادی در شرایط تحریم است
تجارت در معادله قدرت
مدل اجرایی‌شده در تجارت بین ایران و ونزوئلا می‌تواند راهبردی برای بی‌اثر کردن تحریم‌ها باشد

مسعود براتی*: در مقابله با تحریم و اقدامات محدود‌کننده می‌توان 3 راهبرد را در پیش گرفت. در سال‌های گذشته جمهوری اسلامی این 3 راهبرد را تجربه کرد و اکنون حاکمیت با یک تجربه به بلوغی در مقابله با تحریم رسیده است که می‌تواند درست‌ترین آنها را انتخاب کند. راهبرد اول از نظر تاریخی، دور زدن تحریم‌ها بود. در این راهبرد ایران با طراحی سیستم‌هایی اقدام به فریب آمریکا و ابزارهای تحریمی آن می‌کرد و تا جای ممکن نیازهای اولیه خود در حوزه تجارت را تامین می‌کرد. این شیوه از اوایل انقلاب تا ابتدای دهه 90 راهبرد اصلی کشورمان در مقابله با تحریم‌های آمریکا بود. در دهه 90 تحریم‌ها ابعاد گسترده‌تری یافت و در عین حال پیچیدگی آنها هم بیشتر شد تا حدی که دیگر استفاده از سیستم‌های گذشته برای دور زدن تحریم جوابگو نبود. اگر بخواهیم درست‌تر بگوییم هزینه این راهبرد از منافع آن فزونی گرفته بود و با وجود اینکه می‌توانست باز هم برای کوتاه‌مدت عایدی برای کشور داشته باشد اما در بلندمدت هزینه آن بسیار زیاد بود. ایضا به غیر از هزینه می‌توانست در صورت مدیریت نشدن، بستری برای ایجاد فساد در داخل کشور هم باشد. 

در این موقعیت راهبرد دومی در کشور حاکم شد که به دنبال حل تحریم‌‎ها توسط مصالحه با تحریم‌کننده بود. البته این راهبرد از اول انقلاب هم مطرح شده بود و گاه و بی‌گاه در برهه‌های مختلف به سمت استفاده از آن حرکت کردیم اما در سال 92 و با روی کار آمدن دولت جدید این موضوع به یگانه راهبرد ایران در مقابل تحریم‌ها بدل شد. اساسا ادبیات اصلی به قدرت رسیدن این جریان فکری هم چنین راهبردی بود. پس از مدت کوتاهی مشخص شد این راهبرد ناکارآمد است. یکی از مهم‌ترین دلیل‌های ناکارآمدی این راهبرد، این بود که وقتی می‎پذیرید مذاکره کنید، به طرف مقابل این را علامت را می‌فرستید که تحریم‌ها و اقدامات گذشته موثر بوده است یا اگر بخواهیم شفاف و صریح بگوییم به طرف مقابل القا می‌کنیم شما به هدف‌تان رسیدید و مذاکره در راستای برنده شدن شما در یک نبرد تحریمی بوده است. از نظر ذاتی این رویکرد متناقض است و دشمن را در مسیری که گام برداشته مصمم‌تر می‌کند. با گذشت زمان این مسأله اثبات شد؛ نه‌تنها در برجام تحریم‌ها برداشته نشدند، بلکه شدیدتر از گذشته دوباره اعمال شدند. اکنون کشور ما 2 راهبرد دور زدن تحریم و مذاکره برای رفع تحریم را تجربه و نواقص هر دو رویکرد را بخوبی درک کرده است و بر همگان عیان شده این دو رویکرد به تمام نیازهای کشور پاسخ نمی‌دهد و باید به سمت راهبردی جدید رفت. 
از بعد نظری رویکرد سوم در گذشته هم مطرح می‌شد اما هیچگاه فرصت پیاده‌سازی پیدا نکرد. راهبرد سوم، بی‌اثرکردن تحریم‌هاست. این رویکرد را می‌توان اصولی‌ترین شیوه برای مقابله با تحریم دانست. هدف اصلی این رویکرد این است که با اتخاذ تصمیماتی و انجام اقداماتی، بستر اثرگذاری تحریم‌ها از بین برود. تحریم چه باشد و چه نباشد با هر شدت و کیفیتی اگر نتواند بر مناسبات مالی و تجاری کشور تاثیر‌گذار باشد ما به مقصود خود رسیده‌ایم. یکی از زیرشاخه‌های اصلی این رویکرد، طراحی شیوه‌های روابط با کشورهای مختلف است به طوری که نظام تحریمی آمریکا نتواند در این روابط خللی ایجاد کند. برای مثال اگر ایران با کشوری روابط اقتصادی را شکل دهد و آن کشور تحت تاثیر سیاست‌های آمریکا باشد، این رابطه یقینا متزلزل است. مثلا سیاست‌های کشور امارات تحت تاثیر و نفوذ آمریکاست، بنابراین روابط اقتصادی ایران و امارات روابط ناپایدار و متزلزلی خواهد بود. یا اگر با یک کشور همسو مانند عراق رابطه برقرار کنیم اما از ابزاری استفاده شود مثل روابط بانکی بین‌المللی که آمریکا بتواند روی آن تاثیرگذار باشد این درآمد هم ناپایدار می‌شود. درست مانند قضیه صادرات گاز و برق ایران به عراق که کشور هدف نمی‌تواند بهای آن را پرداخت کند. لذا یکی از زیرشاخه‌های بی‌اثر کردن تحریم‌ها که ذیل اقتصاد مقاومتی هم تحلیل می‌شود و با نگاه برون‌گرایی توسعه روابط تجاری- اقتصادی ما باید روابطی را در سطح راهبردی و فنی و تکنیکال آن طراحی کنیم که نسبت به تحریم‌های آمریکا مصون باشد. تصمیم‌سازان کشور به این نتیجه رسیدند که باید تحریم‌ها را به عنوان یک متغیر دائمی فرض کنند و راهکارهای آنها بر اساس همین اصل طراحی شود. تجارت بین ایران و ونزوئلا مصداق خروجی این راهبرد بود.
این تجارت از منظر فنی به صورتی رخ داد که ایالات‌متحده آمریکا هیچ خللی در آن نتوانست ایجاد کند. صادرات کالایی که در ایران قدرت تولید آن وجود داشت و حاصل درون‌زایی کشورمان بود، در کنار تقاضای آن توسط کشوری مانند ونزوئلا و تسویه آن به وسیله تهاتر، یک مدل فنی بسیار خوب برای کاهش تأثیر تحریم‌ها بود. 
در این نوع تجارت نه کشور ثالثی وجود داشت و نه از نظام‌های بانکی تحت سلطه آمریکا استفاده شده بود؛ راهکاری که ایران باید با تمام توان درباره کشورهای مستقل از آن استفاده کند. 
البته نباید فراموش کرد که راهبرد سوم احتیاج به یک پیوست امنیتی بسیار قدرتمند دارد. در همین موضوع نفتکش‌ها اصلی‌ترین تهدیدی که وجود داشت بروز رفتار نظامی از سوی آمریکا یا کشورهای متحد آن بود. 
در سال‌های اخیر این پیوست امنیتی به بهترین شکل خود به وجود آمده است‏، پیوستی ارزشمند که حاصل ایثار و فداکاری سربازان اسلام مانند شهادت سپهبد شهید سلیمانی است. بعد از حمله ایران به عین‌الاسد یک توازن وحشت و بازدارندگی نظامی به وجود آمد به طوری که حالا آمریکا تمایلی به افزایش تنش با ایران ندارد.  البته این روند در سال‌های اخیر همواره تقویت شده بود؛ برای مثال توقیف نفتکش انگلیسی که نشان داد ایران از حقوق خود کوتاه نمی‌آید. در اصل تجارت ایران و ونزوئلا حاصل سرمایه‌گذاری‌ای است که در عین‌الاسد انجام داده بودیم.  به قدری موضوع عین‌الاسد مهم است و تا حدی توانست باعث بازدارندگی شود که آمریکا با وجود هزینه‌های سنگین اعتباری و انسانی به خود اجازه پاسخ را نداد. 
 
* حقوق بین‌الملل یا مقاومت؟
یک تحلیل اشتباه که در موضوع ارسال نفتکش‌های ایرانی به ونزوئلا وجود دارد این است که عدم توقف آنها را ناشی از قوانین و حقوق بین‌المللی می‌دانند. باید توجه داشت با وجود همین قوانین، اروپایی‌ها به راحتی دستور توقیف نفتکش‌های ایرانی را صادر کردند و هیچ نهاد بین‌المللی به آنها خرده نگرفت. 
تجارت بین ایران و ونزوئلا بازی در معادله قدرت بود. مجموعه کشور به این نتیجه رسیده که راه صحیح مقابله با تحریم بی‌اثر کردن تحریم‌هاست. البته به معنای کنار گذاشتن روش‌های دیگر نیست، یک جاهایی ما از دور زدن تحریم استفاده می‌کنیم اما اصل نیازهای‌مان را باید از روش خنثی کردن و بی‌اثر کردن تحریم‌ها تامین کنیم. 
ذیل این نگاه باید طراحی مدل‌های رابطه ما با کشورهای همسو براساس الگوهای فنی خارج از نظامات تحت کنترل آمریکا گسترش یابد. 
باید به دنبال تعاملات پایدار با کشورهایی مانند ونزوئلا و از این دست کشورها باشیم. باید مشخص کنیم که چه کالاهایی می‌توانیم صادر کنیم و آنها چه بخشی از نیازهای ما را می‌توانند برطرف کنند؟ اینکه مادورو می‌خواهد به تهران بیاید، می‌تواند به افزایش روابط بین ایران و ونزوئلا کمک کند.
* کارشناس اقتصاد بین‌الملل
***
ونزوئلا؛ پنجره‌ای به تجارت ضدتحریم
اقدام اخیر ایران در ارسال 5 نفتکش حامل سوخت به مقصد ونزوئلا با پرچم برافراشته، ابعاد اقتصادی قابل توجهی در خود دارد. اهمیت این اقدام به حدی بود که حتی مقیاس کوچک این تجارت هم نمی‌تواند مانع درک اهمیت آن شود. اهمیت اقتصادی و سیاسی این موضوع هم بود که باعث شد مقام معظم رهبری به تقدیر از کارکنان این نفتکش‌ها پرداخته و این اقدام را «بزرگ» و کار آنها را «جهادی» خواندند.
مدل «تجارت کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا» به عنوان فرصتی بزرگ برای این کشورها و تهدیدی برای سلطه اقتصادی آمریکا به شمار می‌رود. در این میان، دلار مهم‌ترین قربانی «تجارت کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا» است. ارز ملی آمریکا طی سال‌های گذشته به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای جنگ اقتصادی آمریکا علیه دیگر کشورها ازجمله ایران به کار رفته است. حذف دلار از تجارت میان کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا، ضربه سنگینی به جایگاه دلار خواهد بود.
صادرات اخیر سوخت به ونزوئلا شاخص‌ترین مصداق تجارت ضدتحریم از سال 92 تاکنون است. مقامات کاخ سفید با وجود تهدیدهای مکرر درباره توقیف نفتکش‌های ایران، قادر به ایجاد هیچ خللی در تجارت ایران و ونزوئلا نبودند. همراستایی ایران و ونزوئلا در موضوع حفظ استقلال ملی و مقابله با دخالت خارجی موجب همداستانی دو کشور در برابر اقدامات تحریمی آمریکا شده است. 
ارسال 5 نفتکش حامل سوخت با پرچم ایران بدون هیچ مخفی‌کاری، نشان‌دهنده ضدتحریم بودن این نوع تجارت است. از آنجا که هر 2 کشور طرف تجارت، مشمول تحریم‌های آمریکا هستند، ابزار تحریم برای ترساندن طرفین از تجارت با یکدیگر بلاموضوع می‌شود. تجارت کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا حاوی چند دستاورد است که در صورت تداوم و توسعه این مدل از تجارت، می‌تواند موضوعیت تحریم را تا حدود زیادی از بین ببرد. 
اولین دستاورد تجارت کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا، شکل‌گیری باشگاه کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکاست. غیر از ایران و ونزوئلا، کشورهای دیگری هم تحت فشار سیاست‌های خصمانه ایالات ‌متحده آمریکا به شکل تحریم یا روش‌های دیگر هستند. 
چین در جنگ تجاری با این کشور است، روسیه، سوریه، کره‌شمالی، سودان، کوبا و لیبی هم به طور مستقیم توسط آمریکا تحریم شده‌اند. با بزرگ شدن هر چه بیشتر دایره این کشورها رویای ایجاد باشگاه تحریمی‌ها به واقعیت نزدیک‌تر می‌شود؛ کشورهایی که با دست به دست هم دادن می‌توانند از نظر نیروی انسانی، توان سیاسی و منابع طبیعی یک قطب قدرتی جدید در جهان تشکیل دهند. این کشورها می‌توانند سبد وارداتی یکدیگر را تامین کنند و در عوض با بهره‌گیری از فلزات گرانبها یا ارزهای مشترک و در نهایت پیمان‌های پولی دوجانبه مازاد صادراتی یکدیگر را تسویه کنند. 
صادرات بنزین ایران به ونزوئلا در ازای طلا یک مدل مناسب برای روش اجرایی باشگاه تحریمی‌هاست. «اتحاد کشورهای تحریم‌شده» سیاستی است که اجرای آن اکنون بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. کشورهای تحریم‌شده اکنون در شرایطی به سر می‌برند که بی‌سابقه‌ترین اتحاد میان هم‌پیمانان آمریکا برای اعمال فشار اقتصادی به آنها ایجاد شده است. در چنین شرایطی آنچه لازم است، اتحاد این کشورها برای شکستن حلقه محاصره اقتصادی است. 
از همین رو گسترش همکاری میان کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا تنها راهکار این کشورها برای کاهش اثر تحریم است. از همین منظر، گسترش و علنی‌شدن همکاری‌های اقتصادی میان ایران و ونزوئلا به دلیل ناگزیر بودن آن چندان جای شگفتی ندارد.
دیگر دستاورد تجارت کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا با یکدیگر، حذف دلار از مناسبات تجاری است. تسویه‌حساب محموله‌های بنزین با طلا در تجارت اخیر ایران و ونزوئلا یکی از پیش‌ پا افتاده‌ترین و البته جذاب‌ترین روش‌های تسویه بدون نیاز به دلار و روش‌های مالی مرسوم مانند سوئیفت بود. هرچند استفاده از طلا به دلیل مشکلات حمل‌و‌نقل و محدودیت ذخایر، امکان استفاده حداکثری ندارد اما به عنوان یکی از روش‌های تسویه در شرایط تحریم، کارساز است. علاوه بر این روش در چند سال گذشته اغلب کشورها برای فرار از وابستگی اقتصاد خود به دلار به سمت تبادل پایاپای یا تسویه با پول مشترک رو آورده‌اند.
 سردمداران این روش کره‌جنوبی و چین هستند. هم‌اکنون حتی پیشنهادی مبنی بر ایجاد رمزارز منطقه‌ای برای تجارت کشورهای درگیر با تحریم‌های مالی مطرح شده است که جدی‌ترین آن با سفر حسن روحانی به مالزی رخ داد که البته تاکنون به دلیل تعلل ایران به نتیجه نرسیده است. 
همچنین رو آوردن کشورهای تحریم‌شده به اجرای پیمان‌های چندجانبه ارزی می‌تواند راهکار مناسبی برای بی‌اثر کردن تحریم‌های بانکی باشد. با اشاعه این ادبیات دیگر نیازی به پذیرفتن لوایح استعماری مانند FATF نیست و اقتصاد کشورمان با استفاده از چنین روش‌هایی می‌تواند براحتی به مسیر خود ادامه دهد بدون اینکه بخواهد ضوابط و مقررات ایالات‌متحده آمریکا را در مسائل مالی بپذیرد. 
از دیگر دستاوردهای گسترش تجارت بین کشورهای طرف جنگ اقتصادی با آمریکا، کاهش وابستگی اقتصاد این کشورها به غرب است. از زمانی که زمزمه‌های برجام در کشورمان طنین‌انداز شد، مسؤولان وزارت نفت تمام ارتباط‌های نفتی حاصل‌شده با کشورهای همسو مانند بولیوی، ونزوئلا و عراق را بی‌حاصل و بی‌نتیجه خواندند و با امید واهی به غرب، قراردادهایی برای صادرات گاز به اروپا و کشورهای شرق آسیا منعقد کردند. نتیجه این تفکر این شد که سال 93 دفاتر نفتی ایران در بولیوی و ونزوئلا به کلی تعطیل شد. توسعه تجارت با کشورهای همسو با ایران، باعث کاهش مسائلی از این دست می‌شود.

Page Generated in 0/0065 sec