حالا ببینیم چی میشه
[ب ش] خداحافظ برای همیشه./ دیگه پیام نده./ بعد از این جمله، هیچ اتفاقی نمیافته و منتظر موندن شما مساوی است با رویش علف زیر پاهای شما./ فراموشی عمدی. (مترادف با: حالا بهت خبر میدم./ بعدا هماهنگ میکنیم.)
حالا شام میموندی
خالی بودن روی اجاق گاز./ لطفا با یه خداحافظی، همه ما رو خوشحال کن./ مزاحمت شما مانع شام خوردنمونه./
نه بابا، خواهش میکنم
[نَ هِ کُ نَ] بسه دیگه./ خستمون کردی./ دِ بفرمایید.
چند لحظه صبر کنید، به کارتون رسیدگی میکنم
[چَ لَ ظِ صَ کُ بِ رِ رِ دِ ک نُ] اهمال کاری./ اجازه دهید که صفحه چت یا بازی را در دسکتاپ ببندم، بعدا به شما رسیدگی میکنم. (مترادف با: سیستم قَطعه!)
متوجهم
[مُ تِ وَ جْ جِ هَ] جهالت./ اصلا نفهمیدم چی گفتی./ دلم میخواد دوباره توضیح بدهی، اما رویم نمیشود.
یه دور بزنیم، برمیگردیم
[یِ بِ زَ بَ گَ] ناپدید شدن./ پایین آمدن با برف سال بعد.
عرض کردم خدمتتون که
[عَ کَ خِ مَ تِ کِ] یه بار گفتم دیگه، کری مگه؟
مسأله پولش نیست
[مَ ئَ لِ لِ] پول مهمترین مسأله و دغدغه است.