نوید مؤمن: زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا 18 اردیبهشتماه 97 رسما از توافق هستهای با ایران خارج شد، مقامات اروپایی به کشورمان وعده دادند هزینههای ناشی از خروج یکجانبه واشنگتن از برجام را جبران خواهند کرد. کار به جایی رسید که «فدریکا موگرینی» مسؤول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در بیانیه موسوم به «بیانیه بروکسل»، 11 تعهد این مجموعه در قبال برجام از جمله عادیسازی روابط بانکی- اعتباری و تضمین خرید نفت ایران را مورد تاکید قرار داد. اگر چه در همان زمان قابل پیشبینی بود که «اروپا» یکی از اصلیترین مهرههای بازی کاخ سفید علیه ایران محسوب میشود اما دولتمردان و مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان کماکان با نگاهی خوشبینانه، انتقاد نرم مکرون و مرکل نسبت به کلیت خروج ترامپ از برجام را مورد رصد و تحلیل قرار میدادند.
امروز، در حالی که بیش از 2 سال از خروج آمریکا از برجام میگذرد، نهتنها اتحادیه اروپایی کمترین اقدامی در راستای جبران تبعات اقتصادی این مسأله انجام نمیدهد، بلکه به نیابت از کاخ سفید وظیفه صدور پیشنویس قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بر عهده میگیرد! تصویب قطعنامه پیشنهادی اخیر تروئیکای اروپا علیه ایران در آژانس، نقطه آشکارساز «همپیمانی استراتژیک و تاکتیکی» آمریکا و اروپا در تقابل مطلق با نظام و ملت ایران محسوب میشود. سوال اصلی اینجاست: هدف تروئیکای اروپا از آشکارسازی بازی خود در زمین کاخ سفید چیست؟ در این باره نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
1- «استراتژی فشار حداکثری بر ایران» تنها منبعث از دولت آمریکا و اتاقهای فکر وابسته به کاخ سفید نیست! بازیگران اروپایی نیز این استراتژی را با جدیت دنبال کرده و سیاست خارجی خود در قبال کشورمان را نیز بر مبنای همین چارچوب و راهبرد کلان استوار ساختهاند. همگان به یاد دارند حتی در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، زمانی که جان کری و جک لو، وزرای خارجه و خزانهداری آمریکا از بانکهای اروپایی خواستند مناسبات بانکی خود با ایران را (بر خلاف تعهدی که در برجام داده بودند) متوقف کنند، بازیگران اروپایی کمترین اعتراضی به نقض توافق هستهای و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل نکردند. در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز تروئیکای اروپا ابتدا بر سر «بسط برجام»، «گسترش دامنه تعهدات ایران» و «کاهش تعهدات غرب» با واشنگتن به مذاکره پرداخته و پس از خروج آمریکا از برجام نیز به بازی مستقیم خود در زمین کاخ سفید ادامه دادند.
2- استراتژی «فشار حداکثری غرب» معطوف به هدف «مهار همهجانبه ایران قدرتمند» تدوین و اجرایی شده است. بر این اساس، بازیگران اروپایی از هر گونه اقدامی (از جمله رفع یا حتی تعلیق تحریمهای تعیینکننده) که مغایر این مسیر و استراتژی باشد، خودداری میکنند. بر همگان مسجل است بازیگران اروپایی «تصویب قطعنامه ضدایرانی اخیر در آژانس» را ناظر بر «تلاش آمریکا در تمدید تحریم تسلیحاتی ایران» صورت دادند. در این معادله، قطعنامه آژانس حکم «وسیله» و تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران حکم «هدف» را دارند. صورتبندی بازی تروئیکای اروپا در این برهه زمانی، چندان دشوار نیست! آنها درصددند هزینههای لغو تحریم تسلیحاتی ایران را بالا نشان داده و از این طریق، مانع رفع این تحریمها شوند: یعنی دقیقا همان هدفی که آمریکا دنبال میکند!
3- نکته بعد، به بازی منفعلانه و متاسفانه ناباورانه وزارت امور خارجه کشورمان در قبال «تروئیکای اروپا» بازمیگردد. آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان پس از تصویب قطعنامه ضدایرانی پیشنهادی تروئیکای اروپا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پیامی توئیتری نوشت: «کشورهای اروپایی (E3) باید شهامت خود را به خرج دهند و از عوامفریبی دست بردارند و آنچه در جلسات خصوصی میگویند را به صورت علنی نیز بگویند. ناتوانی آنها در عمل به وظایف خود در قبال برجام، ناتوانی آنها در برابر زورگویی ایالات متحده است. 3 کشور اروپایی در پشت نقاب خود همدستان نتانیاهو و ترامپ هستند و در جایگاهی نیستند که به ایران توصیه کنند».
سوال اصلی اینجاست: مگر آقای ظریف و همراهان ایشان، در جریان لابیها و مذاکرات مستمر بوریس جانسون و امانوئل مکرون با ترامپ و پمپئو پس از خروج آمریکا از برجام نبودهاند؟ مگر خدای ناکرده وزیر امور خارجه کشورمان بتازگی متوجه پوشالی بودن و پوچ بودن مطلق وعدههای اتحادیه اروپایی درباره راهاندازی کانال اینستکس شده است؟! فراتر از آن، مقامات اروپایی دیگر باید با چه صراحتی عنوان میکردند که در تقابل استراتژیک با ایران و مهار حداکثری کشورمان، با واشنگتن اتفاق نظر کامل داشته و حتی اهرمهای فشار و مهرههای شطرنج واشنگتن در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند؟ اگرچه ما به وزارت امور خارجه حق میدهیم که پس از سالها مذاکره با آمریکا و اروپا جهت انعقاد برجام و متعاقبا 2 سال مذاکره رسمی و غیررسمی با تروئیکای اروپا پس از خروج ترامپ از توافق هستهای، انتظار صدور قطعنامه اخیر آژانس با محوریت و نقشآفرینی آلمان، انگلیس و فرانسه را نداشته باشد اما مگر منتقدان «سیاست خارجی تحریممحور» و به عبارت بهتر، منتقدان استراتژی «تبدیل دشمنان به دوستان» در این باره قبلا هشدار نداده بودند؟ در هر حال امیدواریم تاریخ مصرف و انقضای توئیت اخیر آقای ظریف معطوف به روزها یا حتی ماههای آینده نشود و به مبنایی برای «تغییر باور و نگاه وزارت خارجه» نسبت به ماهیت غرب تبدیل شود. امیدواریم ایشان، معاونان و همراهانشان این موضوع را درک کرده باشند که دیگر طاقت و صبری برای «راستیآزمایی وعدههای تروئیکای اروپا» و «اعتبارسنجی ماهیت اروپا» وجود ندارد! نتیجه این آزمون، از مدتها قبل برای افراد بصیر و آگاه مشخص بود.