printlogo


کد خبر: 221412تاریخ: 1399/4/15 00:00
بررسی علل حمایت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان از نامه خوئینی‌ها
متهم می‌گریزد؟

یونس مولایی: حرکت گام به گام اصلاح‌طلبان برای عبور از هویت اعتدال‌گرایانه‌ای که از آغاز دهه90 برای خود ساخته بودند و بازگشت به جایگاه ضدحاکمیتی که در اواخر دهه80 به بالاترین سطح خود رسیده بود، بیش از همه در قالب واکنش‌های‌شان به مواضع موسوی‌خوئینی‌ها خود را نمایان می‌سازد. نامه چندی پیش موسوی‌خوئینی‌ها به رهبر حکیم انقلاب و تلاش وی برای مسؤولیت‌زدایی از دولت و اصلاح‌طلبان را می‌توان به‌مثابه آغاز یک گام عملی برای بازگشت به رادیکالیسم سیاسی و احیای رویکرد حاکمیت‌ستیز اصلاح‌طلبان دانست. در همین زمینه سعید حجاریان که ماه گذشته در مصاحبه‌ای با روزنامه همشهری به تمجید از تندروی اصلاح‌طلبان در دهه70 پرداخته بود و در بخشی از گفت‌وگوی خود به اصلاح‌طلبانی که نسبت به آن عملکرد نقد وارد می‌کنند تاخته و تهدید کرده بود که این نقد باعث بی‌اعتباری خودشان خواهد شد، روز گذشته در یادداشتی با دفاع تمام قد از نامه اخیر موسوی‌خوئینی‌ها، تهدید خود را عملی کرد و با توصیف اصلاح‌طلبانی که با این نامه همراهی نکرده بودند به «مشتی سفله»، مواضع آنان را فاقد اعتبار خواند. حجاریان در بخشی از این یادداشت با اشاره به مواضع مجید انصاری و محمد‌ هاشمی‌ نوشت: «نخست از نزدیک‌ترین آنها یعنی آقای مجید انصاری که عضو مجمع روحانیون مبارز و البته عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند. ایشان تشخیص داده‌اند تا پیش از تشکیل جلسه شورای مرکزی تشکل‌شان با خبرگزاری تسنیم گفت‌وگو کنند و سخن آقای خوئینی‌ها را شخصی و غیرتشکیلاتی بخوانند. ما نیز سخن آقای انصاری را سخن شخص ایشان می‌دانیم! دوم آقای محمد ‌هاشمی. ایشان با ادبیاتی زننده در مقام پاسخگویی ظاهر شدند که گمان دارم بنا داشتند جبران مافات کنند؛ آقای‌ هاشمی‌ چندی پیش به‌ عنوان وکیل میت ادعا کردند امام خمینی به مرحوم آیت‌الله رفسنجانی ‌پیشنهاد قائم‌‌مقامی ‌رهبری داده بودند و با این سخن بنای جبران داشتند. دیگرانی نیز بودند که از داخل و خارج، هر چه خواستند، گفتند و نوشتند و عقده‌گشایی کردند که اگر بخواهم به آنها نیز بپردازم، باعث تصدیع خوانندگان می‌شوم پس به‌ناچار به همین ۲ مورد اکتفا می‌کنم. فقط بد نیست بگویم آقای موسوی‌خوئینی‌ها شبیه به جدش شده است؛ یوم علی صدر‌المصطفی و یوم علی وجه الثری. اکنون، کار به جایی رسیده است که مشتی سفله هر چه می‌خواهند به زبان می‌آورند و هر چه کینه دارند نثار ایشان می‌کنند. به ‌قول خود آقای خوئینی‌ها، اف بر تو ای روزگار سفله‌پرور!»
حمایت‌های زنجیره‌ای از موضع اخیر موسوی‌خوئینی‌ها و تبدیل کردن آن به خطی برای پیگیری پروژه حاکمیت‌ستیزی و قرار دادن رهبر انقلاب در جایگاه عامل وضع موجود برای تبرئه خود از عملکرد اجرایی‌شان که باعث رقم خوردن وضعیت موجود شده است، محدود به حجاریان نماند و دیگر چهره‌های اصلاح‌طلب نیز به آن پرداختند. محسن آرمین با حمله به منتقدان مواضع مطرح‌شده در این نامه، نوشت: «در جمله جمله این نامه می‌توان منطق ناب اصلاحات را مشاهده کرد که نه تحمل سال‌ها مشقت و مرارت آن را از نفس انداخته و به تسلیم و استحاله و دریوزگی کشانده و نه گرفتار افراط و شعارزدگی بی‌حاصل کرده است». تاجزاده نیز که در سال‌های گذشته همواره در تلاش بوده است تا با مسؤولیت‌زدایی از دولت منتخب اصلاحات و بحران‌های گسترده‌ای که در سایه ایده‌های اجرایی این دولت به وجود آمده است، عاملیت این وضع را به رهبر انقلاب منتسب ‌کند، در توئیتی به حمایت از نامه موسوی‌خوئینی‌ها پرداخت. 
 
* اصلاحات اصیل نجفی!
تلاش هدفمند با نیت جدا کردن اصلاحات از عملکرد دولت و صدور حکم برائت برای این جریان، در شرایطی طی ماه‌های اخیر پیگیری می‌شود که اشخاصی همانند محمدرضا خاتمی ‌در جریان تبلیغات انتخاباتی سال96، اصلاح‌طلبان را «تضمین» روحانی خوانده بودند. در چنین شرایطی که با سقوط آشکار سرمایه اجتماعی، عدم اقبال عمومی ‌به گزینه‌های اصلاح‌طلب در جریان انتخابات تبدیل به امری انکارناپذیر شده است، احیای ادبیات حاکمیت‌ستیزی و عبور از وجهه اعتدال‌گرایانه، مهم‌ترین خطی است که توسط چهره‌های اصلاح‌طلب پیگیری می‌شود و آنها سعی می‌کنند با حمله به بخشی از این جریان همانند نیروهای نزدیک به حزب کارگزاران که کماکان از همراهی با دولت و مشی آن حمایت می‌کنند، وجهه اجتماعی خود را تمایز بخشیده و هزینه‌های ناشی از عملکرد دولت را به آنان حواله دهند. بر این مبنا عبدالله ناصری از مشاوران نزدیک محمد خاتمی ‌در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس، ضمن تکرار ایده عبور از حاکمیت در قالب «اصلاحات جامعه‌محور»، خط‌مشی جدید اصلاح‌طلبان را به عنوان نقشه راه اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی توصیف کرد. این فعال اصلاح‌طلب در بخشی از گفت‌وگوی خود علت ناکامی ‌نهادهایی را که در دستان اصلاح‌طلبان بوده است، عدم همراهی با چهره‌هایی همانند محمدعلی نجفی دانست و گفت: «هر جا اصلاح‌طلبی شکست ‌خورده، ضداصلاحات درون قدرت برای آن مانع ایجاد کرده است. یک مثال ساده، شما اقتدارگرایان ارزیابی‌تان این است که شورای شهر تهران که یکپارچه اصلاح‌طلب بود چندان موفق نبود. من از شما سوال می‌کنم علت چه بود؟ پاکدستی اعضای شورا برخلاف شوراهای قبلی (جز شورای اول) برای همه محرز بود. این شورای منتخب، مدیر منتخب خود را برای مدیریت پایتخت معرفی کرد، توان اجرایی و سلامت آقای نجفی بر همه روشن بود. اما کانون‌های قدرتمند ضد انتخابات و انتصاب‌گرا از اول در برابر او و شورای منتخب ایستادند. اگر ۱۰ درصد امکاناتی که برای آقایان قالیباف ‌و احمدی‌نژاد در ۱۴ سال فراهم بود، بسیاری از مشکلات پایتخت را آقای نجفی ‌با این شورا می‌توانست حل کند». ناصری در بخش دیگری از این گفت‌وگو به طرح ادعای عجیب‌تری پرداخت و حضور هم‌قطاران خود در انتخابات را مشروط به رفع تحریم‌ها دانست و گفت: «قبل از اینکه اصلاح‌طلبان معیارهایی را برای نامزد ۱۴۰۰ خود تعیین کنند، باید بتوانند با استدلال قوی و جامعه‌پسند شرکت در انتخابات را توجیه کنند. این هم زمانی امکان خواهد داشت که در ماه‌های آینده اتفاق مهمی ‌مثل رفع تحریم‌ها و رابطه دوستانه با دنیا یا تغییر موازنه معیشت مردم با مثلا تک‌رقمی‌ شدن تورم و... رخ دهد و چون چنین احتمالی را صفر می‌دانم، معتقدم اصلاح‌طلبان هیچ توجیهی برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ نخواهند داشت». این موضع عجیب در شرایطی است که تمام عوامل مذکور در سایه مدیریت چهره‌های اصلاح‌طلب به کشور تحمیل شده است و رفع آنها نمی‌تواند پیش‌شرطی برای حضور آنان محسوب شود. 
نهایتا با در کنار هم قرار دادن مواضع این روزهای چهره‌های شناخته‌شده اصلاحات، می‌توان از خط حاکمیت‌ستیزی برای فرار از پاسخگویی و مسؤولیت‌زدایی نسبت به ایده‌های شکست‌خورده مورد حمایت این جریان سیاسی پرده‌برداری کرد؛ پروژه‌ای که با نامه موسوی‌خوئینی‌ها به شکل جدی‌تری آغاز شده است و تلاش دارد با تغییر عنوان عاملان اصلی وضعیت موجود، فقدان اعتبار این روزهای اصلاح‌طلبان در سایه شکست طرح‌های اقتصادی و بویژه سیاست خارجی دولت روحانی را کمرنگ کند. 

Page Generated in 0/0073 sec