printlogo


کد خبر: 222232تاریخ: 1399/5/2 00:00
سد مقاومت در برابر بازگشت پل برمرها!

نوید مؤمن: حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار «مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر عراق با اشاره به اینکه ایران قطعا با هر آنچه موجب تضعیف دولت عراق شود، مخالف است، فرمودند: «دیدگاه آمریکایی‌ها درباره عراق درست در نقطه مقابل ما است، زیرا آمریکا موافق عراق مستقل، قوی و دارای حکومتی با رأی اکثریت نیست. برای آمریکایی‌ها اینکه چه فردی نخست‌وزیر عراق باشد مهم نیست؛ آنها به ‌دنبال حکومتی همچون حکومت «پل برمر» حاکم آمریکایی عراق در اوایل سقوط صدام هستند». 
«پل برمر» که بود و چه اقداماتی انجام داد؟ چرا بنا بر فرموده رهبر معظم انقلاب، «برمر» نماد همان «حاکم مطلوب آمریکا» در بغداد محسوب می‌شود؟ 
ابتدای سال 2003 میلادی، زمانی که اتاق فکر متشکل از شورای 11 نفره نومحافظه‌کاران از جمله «ریچارد پرل»، «پل ولفویتس»، «جان بولتون» و... مشغول طرح‌ریزی مراحل نهایی و عملیاتی جنگ عراق بودند، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های آنها «ترسیم آینده بغداد» پس از اشغال توسط نیروهای آمریکایی بود. نومحافظه‌کاران که قصد داشتند «اشغال عراق» را به مثابه یک «الگوی تغییر حاکمیت مطلوب» نزد افکار عمومی دنیا جلوه دهند، به دنبال ایجاد «نقاط ثقل» در این کشور بودند. آنها معتقد بودند «حضور بلند‌مدت در عراق» مستلزم تعریف «منافع»، «منابع»، «شاه‌مهره‌های سیاسی»، «مهره‌های امنیتی- جاسوسی» و... در این کشور خواهد بود. اینجا بود که نگاه نومحافظه‌کاران متوجه یک چهره آشنا شد: پل برمر! 
پل برمر یکی از بازوان فکری و اجرایی «هنری کیسینجر» وزیر خارجه و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شد. برمر دهه ۱۹۷۰ میلادی دستیار کیسینجر و یکی از بانیان ایجاد و استمرار منازعات برون‌مرزی در حوزه سیاست خارجی آمریکا بود. خدمات خاص برمر به وزارت خارجه و سرویس خارجی سازمان جاسوسی آمریکا (که منجر به کشته و زخمی شدن هزاران انسان در سرتاسر دنیا شد) سبب شد او سال 1979 سمت معاونت اجرایی وزارت خارجه این کشور را بر عهده بگیرد. ۲ سال بعد، در سال 1981، پل برمر با ترفیع درجه، به سمت دستیار ویژه ‌«الکساندر هیگ» وزیر خارجه دولت ریگان منصوب شد. پل برمر سال 1989 بازنشسته و «ظاهرا» در بخش خصوصی مشغول فعالیت شد! 
«ایجاد پل‌های ارتباطی در کشورها پس از جنگ یا اشغال آنها» و فراتر از آنها «مهره‌سازی در دستگاه‌های مختلف سیاسی- امنیتی کشورهای هدف»، یکی از اصلی‌ترین مهارت‌های «پل برمر» بود. او از کیسینجر آموخته بود چگونه پس از «ایجاد بحران» در کشورها، می‌توان «شبکه‌سازی سیاسی- امنیتی- اقتصادی» را با هدف «زمینه‌سازی برای حضور طولانی‌مدت آمریکا» در آنها شکل داد. بی‌دلیل نبود که «جرج واکر بوش» پس از اشغال عراق از «پل برمر» خواست به نام «دموکراسی» و به کام «تروریسم آمریکایی» در بغداد حضور پیدا کند. حلقه محدود و 11 نفره نومحافظه‌کاران نیز معتقد بودند «پل برمر» همان گزینه مطلوبی است که آمریکا جهت «دولت‌سازی کاذب» در عراق به وی نیاز دارد؛ فردی که بتواند عراق را به پنجاه‌و‌یکمین ایالت آمریکا تبدیل کند، با آنکه در ظاهر عراقی‌ها در مسند قدرت حضور داشته باشند! 
کارشکنی‌ها در روند «بعثی‌زدایی»، «وارد کردن مهره‌های ناشناخته سیا در پست‌های کلیدی سیاسی- امنیتی»، «تقویت جریان‌های شیعه سکولار در عراق» از طریق پر و بال دادن به افرادی مانند «ایاد علاوی» و از همه فاجعه‌بارتر، زمینه‌سازی برای «طرح تجزیه عراق» از جمله اقدامات مخرب و وقیحانه‌ای بود که پل برمر در طول 14 ماه حضور خود در مسند «حاکم عراق» از اردیبهشت‌ماه ۸۲ تا تیرماه ۸۳ انجام داد. او از کیسینجر و دیگران آموخته بود «شبکه‌سازی اولیه»، باید به اندازه‌ای سریع و به نفع اشغالگران باشد که کمتر کسی بتواند ابعاد و مختصات این شبکه را در ذهن مجسم کند! همان‌گونه که اشاره شد، یکی از اهداف برمر، زمینه‌سازی برای «تجزیه عراق» بود. «تجزیه منطقه بر اساس تعلقات قومیتی و مذهبی» حکم ابرپروژه‌ای را داشت که قرار بود حداکثر تا قبل از سال 2008 میلادی (پایان دوران ریاست‌جمهوری بوش پسر) به عنوان نمونه در عراق اجرا شود. افرادی نظیر کاندولیزا رایس و رامسفلد اطمینان داشتند «عراق تجزیه‌شده» تا آن زمان به یکی از اجزای اصلی پازل آمریکایی «خاورمیانه جدید» تبدیل می‌شود. مطابق همین نگاه بود که افرادی نظیر جو بایدن، نامزد فعلی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نظریه «تجزیه عراق» به 3 منطقه شیعه‌نشین، سنی‌نشین و کرد‌نشین را مطرح کرده و روی آن متمرکز شدند. این تمرکز تا امروز هم ادامه دارد! 
امروز نه در میان نومحافظه‌کاران، نه در میان جمهوری‌خواهان سنتی و نه در میان دموکرات‌های آمریکا کسی پیدا نمی‌شود که آمریکا را پیروز معادله نبرد در عراق بخواند! آمریکایی که در دوران حاکمیت پل برمر سودای «عراق چند تکه‌شده» را در سر می‌پروراند، با کشوری رو به رو است که مردم آن 6 ماه قبل با حضور میلیونی و بی‌سابقه در خیابان‌های بغداد خواستار اخراج نظامیان باقیمانده آمریکایی از این کشور شدند! 
مقامات آمریکایی در چنین شرایطی شدیدا به دنبال «پل برمر»هایی هستند که شبکه در هم شکسته واشنگتن در بغداد را دوباره سامان دهند! بدون شک جریان‌های مقاومت به برکت خون شهدایی مانند «حاج‌قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس»، اجازه جلوس دوباره «پل برمر»‌ها را در بغداد نمی‌دهند؛ حتی اگر تابعیت آنها عراقی باشد!

Page Generated in 0/0066 sec