حجتالاسلام محمد مهدی ماندگاری*: مکتب غدیر، در واقع تداوم مکتب بعثت و مقدمه مکتب ظهور است، مکتب حکومت جهانی و عدالتگستر. اساس مکتب غدیر، پذیرش ولایت الهیه است. برای درک بهتر این موضوع مثالی میزنم که مطلب راحتتر فهم شود. وقتی برای جمعی از ورزشکاران، از طرف یک سازمان دارای صلاحیت، یک مربی خوب انتخاب میشود، ورزشکاران این مربی را میپذیرند و سعی میکنند با اطاعت از دستورها و نسخههای او به پیروزی برسند. یا وقتی یک مرجع ذیصلاح برای یک عده از بازیگران یک کارگردان انتخاب میکند، بازیگران تلاش میکنند تحت مدیریت و هدایت و اطاعت از این کارگردان به نتیجهای که مدنظر دارند برسند.
خدای تبارک و تعالی برای اینکه انسان به نتیجه خود برسد- که نتیجه انسان رسیدن به مقام خلیفهاللهی است- راهنماهایی را معین و انتخاب کرده است. توجه داشته باشید که همه هستی برای انسان خلق شده است و انسان برای بندگی. در قرآن داریم «خلق لکم، متاعا لکم»؛ تمام سرمایههای هستی برای انسان خلق شده است و انسان برای پرواز در آسمان بندگی و رسیدن به قله خلافت الهی.
خدا برای رسیدن به این قله، برای انسان راهنمایانی را مشخص کرده است. سلسله انبیا برای بندگی است. برای آزاد کردن انسان از بردگی دیگران و رساندن انسان به قلههای بندگی خدا. بعد از سلسله انبیا و رسیدن دور نبوت به پیغمبر خاتم، شیاطین عالم فکر کردند این سلسله راهنمایان به پایان رسیده است و دیگر مربیای برای انسانها نخواهد بود اما همه این خیالات در غدیر نقش بر آب شد. پیامبر در غدیر خم سلسله نبوت را به سلسله امامت پیوند داد. در حقیقت، غدیر پیوند ولایت اهلبیت به ولایت انبیا و خداست و به همین خاطر خدا درباره روز غدیر میفرماید «یئسالذین کفروا»؛ کافران مأیوس شدند، گیج شدند. پیامبر در روز غدیر سلسله امامت را معرفی کرد نه تنها امیرالمومنین علی علیهالسلام را. پیامبر سلسله امامت را از امیرمومنان تا امام زمان به مردم معرفی کردند. اهلبیت علیهمالسلام هم برای دوران غیبت، نوابشان و فقها را به عنوان ادامهدهندگان ولایت الهیه منصوب کردند و به این طریق ولایت فقیه به ولایت اهلبیت پیوند خورد. انقلاب اسلامی، غدیر دیگری است که ولایت فقیه در آن فرصت تجلی و بروز یافت. انسانهایی که در طول تاریخ ولایت خدا را پذیرفتند، تبدیل به همانهایی شدند که ما میگوییم خدایا ما را هدایت کن به صراط مستقیم، صراط همانهایی که انعمت علیهم. این «انعمت علیهم» کسانی هستند که تحت ولایت الهیه هستند. انبیا تحت ولایت الهیه هستند و هرکس تحت ولایت انبیا باشد هم در امتداد ولایت الهیه قرار دارد. در برخورد با ولایت الهی در طول تاریخ انسانها به 3 دسته تقسیم شدند: انسانهایی که این ولایت را پذیرفتند شدند انعمت علیهم، کسانی که خدا به آنها نعمت داد؛ کسانی که در برابر ولایت ایستادند تبدیل شدند به کسانی که مغضوب علیهم، کسانی که خدا بر آنها غضب کرد و عدهای شدند ضالین، کسانی که سرگردانند و نتوانستند حق را بفهمند و به آن دست پیدا کنند. در طول تاریخ، افرادی مانند علما، شهدا و مجاهدان بزرگی مانند حاجقاسم سلیمانی، کسانی بودند که ولایت الهیه را با تمام جان و دل پذیرفتند. حاجقاسم سلیمانی فهمیده بود که ولایت فقیه در راستای ولایت خداست و با شوق این ولایت را پذیرفت. با تعبدی که حاجقاسم سلیمانی به ولایت فقیه داشت، به ولایت اهلبیت گره خورده بود، از این رو است که باید حاجقاسم سلیمانی را یار بعثت پیامبران، یار غدیر و غدیریان و یار امام زمان بنامیم.
اما حالا این سوال مطرح میشود: حاجقاسم سلیمانی چگونه ولایتمداری کرد که توانست از طریق ولایت به این درجات عظیم برسد؟ نهتنها حاجقاسم سلیمانی، بلکه همه شهدا نسبت به ولایت 3 چیز را رعایت کردند و از این طریق به آثار عظیم تبعیت از ولایت که رسیدن به همان قله بندگی خداست، رسیدند. نخستین مورد از این 3 مورد، ولایتمداری فکری است. ولایتمداری فکری به این معناست که شهدا و حاجقاسم سلیمانی بر اساس تشخیص و فکر ولی حرکت میکردند. تشخیص ولی برایشان ملاک بود نه تشخیص خودشان. اگر حضرتآقا میفرمایند راهحل مشکلات کشور تکیه بر توان داخلی است نه عقبنشینی در برابر آمریکا، این را میپذیرفتند، نه اینکه به خارج فکر کنند و چشم امید به بیگانه بدوزند. دومین مورد، ولایتمداری قلبی است، یعنی قلب آنها حالت اطاعت و پذیرش نسبت به ولی داشت. حب و بغض آنها بر مدار ولایت بود. حاجقاسم کسانی را دوست داشت که ولی آنها را دوست داشت و کسانی را مورد بغض خود قرار میداد که ولی نسبت به آنها بغض داشت. این ولایتمداری قلبی است. سومین مورد، ولایتمداری جوارحی و عملی است. یعنی اطاعت خود را از ولی نهتنها از منظر قلبی و فکری، بلکه در عمل هم نشان میدادند. عمل آنها همان امری بود که ولی میخواست. این است که میگوییم حاجقاسم سلیمانی تبلور غدیر بود، چرا که فکر و قلب و عمل او در خدمت ولی بود، در خدمت ولایت بود؛ ولایت فقیهی که امتداد ولایت اهلبیت است.
* کارشناس مسائل مذهبی