printlogo


کد خبر: 223233تاریخ: 1399/5/28 00:00
صعود سیاسی، سقوط اقتصادی
ریشه‌های اقتصادی کودتای 28 مرداد

بهنام علی‌پور: با تصویب لایحه «ملی شدن صنعت نفت» در تاریخ 29 /12/1329 در مجلس سنا، نهضت ملی شدن صنعت نفت، افقی جدید را تجربه کرد. استقلال و توسعه ایران در گرو تامین بودجه از طریق صدور نفت بود و این مساله بدون علم و آگاهی در حوزه صنعت نفت امری محال به نظر می‌رسید. وابستگی صنعت نفت ایران به ابزارآلات و مهندس‌های خارجی در زمینه استخراج، به‌کارگیری تاسیسات نفتی، تعمیر دستگاه‌ها و صدور نفت از طریق نفتکش‌های اجاره‌ای انکار‌ناپذیر است. این مساله بیانگر عدم تجربه ایرانیان در استفاده از ظرفیت‌های داخلی است. پس از خروج انگلیس از صنعت نفت، مشکلات بسیاری متحمل ایران و کابینه مصدق شد. کاهش نقدینگی کشور ناشی از عدم فروش نفت، تحریم کالایی و عدم بهره‌برداری از تاسیسات نفتی که موجب فرسایش کارکنان و ابزارآلات می‌شد، نمونه‌ای از این مشکلات است. 
«6 هفته پس از اهتزاز پرچم ایران بر دفاتر نفت انگلیس 2094 کارمند و تکنیسین اروپایی، تمام کارکنان انگلیسی و 1653 پرسنل پاکستانی و هندی از ایران خارج شدند. علاوه بر آن 25 میلیون پوند از دارایی‌های ایران توسط دولت بریتانیا توقیف شد. تهدید انگلیس مبنی بر مصادره و ضبط محموله نفتکش‌های خارجی که نفت ایران را حمل کنند، یارای کمک‌رسانی به ایران را محدودتر کرد».1 
 افزون بر این مشکلات، شکایت انگلیس از ایران در لاهه تمرکز دولت را معطوف به مسائل بین‌المللی کرده و موجب کاهش رسیدگی به مسائل داخلی شد. نخست ‌وزیری مصدق در ابتدا با اقبال عمومی همراه و این موضوع موجب استواری در تصمیم‌‌گیری‌های وی شد. فعالیت مصدق در کمیسیون ملی نفت مجلس پیش از تشکیل کابینه موجب شهرت و محبوبیت وی شد. او حتی قبل از نخست‌وزیری مورد ستایش و حمایت مردم بود؛ اعتصاب بازاریان در اسفند‌ماه سال 1323 در تایید عملکرد مصدق و ابراز حمایت از او بود. 
«مصدق در سخنرانی‌اش نمایندگان مجلس را فاسد و مجلس شورای ملی را خانه دزدان خطاب کرد. مردم در حمایت از او بازار را بسته و دست به اعتصاب زدند».2 
 حمایت همه‌جانبه مردم از مصدق و کابینه او به حدی بود که شهربانی در گزارش خود در تاریخ 6/7/1330 می‌نویسد: «باید بدانید برکناری دکتر مصدق یک انقلاب خونینی در دنیا به وجود خواهد آورد. در روز یکشنبه 7 ماه جاری بازرگانان و اصناف تهران بازار را تعطیل و به میدان بهارستان می‌آیند»3 تا از او و کابینه‌ وی حمایت کنند. 
قیام 30 تیر 1331 نمونه‌ای دیگر از این حمایت مردمی است که میزان محبوبیت وی را نشان می‌دهد. با گذشت زمان و قوت گرفتن تحریم‌های انگلیس، شرایط معیشت مردم دگرگون شد؛ این مساله معادلات سیاسی - اقتصادی جامعه را تحت‌الشعاع قرار داد. درآمد نفتی سهم قابل توجهی در تامین بودجه کشور داشت و صدور نفت ایران بدون رضایت انگلیس مشکل می‌نمود. 
دولت مصدق در مواجهه با مساله کاهش صادرات نفت دست به اقدامات خنثی‌کننده زد؛ بدین منظور نظریه «اقتصاد بدون نفت» مطرح و مورد اتکا قرار گرفت. تکیه دولت بر صادرات دیگر کالاها از جمله فرش، تامین‌کننده‌ ارز لازم برای رفع محدودیت‌ها نبود، لذا دولت با کاهش 25 درصدی واردات درصدد جبران این نقص برآمد. 
فشار تحریم‌ها و کمبود نقدینگی موجب شد «دولت برای مقابله با کسری بودجه و ساماندهی شرایط اقتصادی کشور طی یک اقدام مخفیانه دست به چاپ اسکناس، بدون پشتوانه لازم بزند». 4
این اقدام با هدف جلوگیری از شورش‌های احتمالی و کاهش نارضایتی عمومی انجام شد. اگر چه این تدبیر به صورت موقت تعادل جامعه را در نظر داشت اما پاسخ مناسب و علمی به شرایط موجود نبود. وجود بحران‌های سیاسی - اقتصادی پس از کودتا تا پذیرش کنسرسیوم، مبین همین دیدگاه است. همچنین افزایش اعتصابات صنفی در دوره مصدق ناشی از معضلات اقتصادی، بیانگر همین واقعیت غیرقابل‌انکار است. 
جان فوران در این باره می‌نویسد: «آمار‌ها نشان می‌دهد اعتصاب‌ها از 4 الی 5 مورد در سال‌های 1327 تا 1329 به 42 مورد در 1330 و 55 مورد در 1331 افزایش یافته است. 71 مورد اعتصاب نیز در 8 ماه اول 1332 ثبت گردیده».5 
با اختلاف مصدق و آیت‌الله کاشانی حمایت طیف عظیمی از مردم نسبت به مصدق دستخوش تغییر شد. اقتدارگرایی مصدق پس از قیام 30 تیر موجب بروز عملکردهای کم‌سابقه از جانب وی شد. این افعال بهانه لازم برای عدم حمایت مردمی را در پی داشت. او با انحلال مجلس و افزایش اختیارات خود موجب کاهش محبوبیت خویش شد. علاوه بر این، بحران اقتصادی رمق و میلی برای حمایت از او باقی نگذاشت. تطمیع ناراضیانی که از شرایط بد معیشتی رنج می‌بردند در دستور کار قرار گرفت. تبدیل حامیان دیروز مصدق به مخالفان امروز مصدق یکی از طرح‌های دولت‌های بیگانه بود. این طرح بر مبنای ضعف اقتصادی مردم ایران بنا شد. آنها با تکیه بر همین اصل از ضعف جامعه ایران سوءاستفاده کرده و کودتای «آژاکس» را پی‌ریزی کردند. 
«از جماعت زاغه‌نشین شهر هم در بلوا حضور داشتند. معلوم نیست اینان بابت نمایش هواخواهی خود از شاه پاداشی گرفته‌اند یا نه اما این روشن است که تهیدست‌ترین تهید‌ستان شهر پیوند اندکی با جنبش رادیکال معترضان داشتند که ناشی از بالا رفتن هزینه‌های زندگی و رشد بیکاری بوده است. 
از همین رو دستمایه مناسبی برای چاقوکشان سلطنت‌طلب بودند».6  
به زعم این قلم، شرایط اقتصادی ناگوار، دلسردی جامعه از اقدامات دولت را در پی داشت. عملکرد نسنجیده در مسائل سیاسی از جمله انحلال مجلس تاثیر بسزایی در کاهش محبوبیت مصدق داشت. شکاف میان او و آیت‌الله کاشانی نیز پایگاه اجتماعی وی را متزلزل کرد. این مسائل امکان موفقیت کودتا را افزایش و سرنوشت نفت ایران را تغییر داد. صعود در جایگاه سیاسی ناشی از محبوبیت مصدق بود. شخصیت وی موجب شد رزم‌آرا نیز قبل از ترور خود وی را به عنوان نخست‌وزیر به شاه پیشنهاد دهد. از سویی بررسی سقوط وی بدون در نظر گرفتن مسائل اقتصادی ایران ناقص و ابتر است، لذا شرایط اقتصادی به عنوان یکی از عوامل سقوط در این یادداشت بررسی شده و به شهادت تاریخ، بعد از دخالت بیگانه به عنوان اصلی‌ترین عامل سقوط شناخته می‌شود. 
-------------------------------------
پی‌نوشت‌ها
1- آبراهامیان، یرواند، کودتا، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، 1396، صص165، 166
2- آبراهامیان، یرواند، مردم در سیاست ایران، ترجمه  بهرنگ رجبی، تهران: چشمه، 1394، ص73
 ‌3- سازمان اسناد و کتابخانه ملی، شماره بازیابی سند 290006739
4- روزنامه اطلاعات، 11/4/ 1332، ص10
5- فوران، جان، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران)، ترجمه احمد تدین، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1386، ص 430
6- آبراهامیان، یرواند، مردم در سیاست ایران، ترجمه  بهرنگ رجبی، تهران: چشمه، 1394، ص77

Page Generated in 0/0071 sec