وقتی فوکویاما نظریهپردازی را کنار گذاشته و مزدور ترامپ در جنگ فناوری با چین میشود!
شروین طاهری: تنازع قدرت غرب با شرق از مرحله نظریهپردازی نیز فراتر رفته و چنان پیش چشم جهانیان عینیت یافته که حالا فیلسوف «فوق لیبرال» آمریکایی هم «فلسفیدن» را کنار گذاشته و لخت و عریان وسط میدان آمده تا از منافع «فوق محافظهکارانی» مثل ترامپ دفاع کند که 30 سال پیش با نظریه «پایان تاریخ» فاتحهشان را خوانده بود. فرانسیس فوکویامای ژاپنیتبار اینک پس از ۳ بار تکفیر بلوک سوسیالیستی (در شرق) و سپس محافظهکاری (ریگان و بوش پدر) و نومحافظهکاری(بوش پسر) حاکم بر آمریکا طی ۳ دهه، دست آخر مجبور میشود به جای ایستادن پای نظریه «پایان تاریخ»، فاتحه باورهای خودش را بخواند و برای جلوگیری از «پایان غرب»، پشت خاکریز ایالات متحده مقابل ظهور دوباره شرق، بجنگد؛ آن هم جنگی از جنس ابزار نه اندیشه!
او در مقام استاد و رئیس گروه توسعه اقتصادی بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز در واشنگتن دیسی -یعنی حاکمیتیترین مرکز علمی آمریکا- طوری پابرهنه وسط جنگ فناوری آمریکا و چین دویده که گویی همشأن یک کارمند دست به سینه بروکراسی کاخ سفید قرار دارد و نه مطرحترین فیلسوف لیبرال ۳ دهه اخیر.
فوکویاما ماه پیش توئیت کرد:«تحریم (شرکت چینی) هوآوی از زیرساخت 5g تصمیمی الزامی است و نه فقط وسواس ترامپ».
همچنین لینک گزارشی جانبدارانه در تارنمای نشریه «امریکن اینترست» که از جانب غرب به هوآوی اعلان جنگ میداد، به این توئیت پیوست شده بود:
«5 چشم در مقابل 5g/ چرا عزم هوآوی برای برتری جهانی شکست خورده است؟»
این حمایت بیشرمانه از تحریم و اعمال محدودیتهای یکجانبه یک دولت خاص علیه تجارت آزاد بینالمللی در قرن بیستویکم، معنایی جز نقض اساس تفکر لیبرال - دموکراتیک مورد ادعای فوکویاما و حامیانش ندارد.
این خودتکفیری کسی است که روزگاری نه چندان دور با مطرح کردن نظریه «پایان تاریخ» مدعی بود: «نظام لیبرال- دموکراسی بویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده است. تصور اینکه نظام سیاسی بهتر و مناسبتری به عنوان بدیل، جایگزین این نظام شود، وجود ندارد؛ پس همه کشورها و جوامع باید در برابر آن تسلیم شوند».
گزارش جانبدارانهای که فوکویاما به نقل از دو ماهنامه و شبهاندیشکده «امریکن اینترست»، تحت مدیریت حلقه فکری خودش و وابسته به طیف دوباره قدرتگرفته جمهوریخواهان نیکسونی یا ملیگرا، به توئیت خود پیوست کرده، حتی عذری بدتر از گناه است. او آشکارا اصل بیطرفی را که قاعدتا یک اندیشمند بینالمللی دغدغهمند سرنوشت انسان باید بدان پایبند باشد، با موضع گرفتن پشت سر ترامپ و اتحادیه سازمانهای جاسوسی غربی (فایو آیز یا 5 چشم) علیه چین نقض میکند و جایگاه خود را از یک فیلسوف به یک سخنگوی حکومتی واشنگتن تقلیل میدهد.
اما همان زمان که این مرشد لیبرال به خودزنی اعتبارش به مثابه نوعی خودکشی ایدئولوژیک یا به تعبیری سینماییتر، هاراگیری به سبک اجداد ساموراییاش میپردازد، موضوع هاراگیری هم منتفی میشود. هاراگیری یا خودکشی به سبک ساموراییها مبتنی بر اصل صیانت از شرافت خودکشیکننده بوده است اما با مطالعه زندگی فوکویاما، کمتر نشانی از برخورداری این سوفسطایی مدرن از شرافت و حتی هویت شرقی یا ژاپنی به چشم میخورد.
او از نسل سوم یک خانواده ژاپنی مهاجر به آمریکاست. پدرش یک کشیش پروتستان و مادرش دختر یکی از بنیانگذاران اقتصاد سرمایهداری در ژاپن بود. میتوان گفت او جامعهشناسی را از پدر و اقتصاددانی را از مادر به ارث برده؛ از والدینی که البته کاملا با فرهنگ و هویت ژاپنی خود بیگانه شده بودند.
محمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاحطلب ایران در عنفوان آوازه جهانی فوکویاما، تحت تاثیر اندیشههای لیبرالی او بود که نظریه «گفتوگوی تمدنها» را در زمان اشتباه و مکان اشتباه بافت؛ در آغاز قرن بیستویکم و در آستانه اعلان جنگ آمریکا به همه تمدنهای غیرغربی (به بهانه یازدهم سپتامبر) و در قلب خاورمیانه، یعنی هدف اول واشنگتن برای جنگ علیه بشریت. طولی نکشید که خاتمی و حامیانش هم در پی سلسله حوادث سال 2009[۸۸ خورشیدی] به جای گفتوگوی بین تمدنی، به تعارض درونتمدنی با هویت و پیشینه خویش رو آورده و به همین «خودتکفیری» دچار شدند که امروز شاهدیم از مرشدشان فوکویاما سر میزند.
«خودتکفیری» این به اصطلاح متفکر ژاپنی، تضاد جالبی با شخصیتهای اصلی فیلم ما قبل آخر مارتین اسکورسیزی دارد. «سکوت» فیلمی کمتر یاد شده است از استاد ایتالیایی درباره مصائب نخستین میسیونرهای اعزامی کلیسای کاتولیک به ژاپن در نیمه اول قرن هفدهم میلادی. ۲ شخصیت اصلی فیلم، داستان حقیقی ۲ کشیش پرتغالی را بازگو میکنند که در ژاپن به اسارت عوامل حکومت شوگانی درآمده و تحت شکنجه و تفتیش عقاید ناچار به رد اصول مسیحیت یا به عبارت دیگر «خودتکفیری» میشوند و ظاهرا به طور مطلق به آیین بتپرستانه شینتوئیسم ژاپنیها درمیآیند. تمام تلاش اسکورسیزی به عنوان یک ایتالیایی با تعصب کاتولیک این است که در فیلم «سکوت»، گناه این ۲ کشیش کافر شده، فریرا و رودریگس را - که شهرت بدی از آنها در تاریخچه کلیسای کاتولیک بر جا مانده- بشوید و چنین القا کند که آنها اگرچه در ظاهر کافر شده بودند اما در حقیقت تقیه کرده بودند و مسیحی بودن خود را پنهان نگاه میداشتند.
اگر واقعا چنین بوده باشد، فوکویاما مرشد لیبرالهای عالم حتی لایق این نیست زندگیاش همانند فریرا و رودریگس، دستمایه یک اسطوره قرار بگیرد. او هم یکی دیگر از فوج انبوه روشنفکران خودفروخته و استحاله شده در توهم شهرت و قدرت است که نان به نرخ روز خورده و طبق مد زمانه فلسفیدهاند. کارما و سرنوشت فوکویاما همین است که امروز در دفاع از کارهای تبهکاری مثل ترامپ برمیآید که حتی در افکار عمومی غرب هم چهرهای منفور و مذموم به شمار میرود.
* شاهد فوکویاما دمش است؟
از گاف نظری فوکویاما در این رابطه که بگذریم، ابعاد هاراگیری او را زمانی میتوان به طور کامل تجسم کرد که این نظریهپرداز ژاپنی از فرط از خودبیگانگی و الینگی هویتی، حتی با جهان پیرامون واقعیات فنی و علمی نیز گلاویز شده است. او که مدیر معنوی نشریه «امریکن اینترست»، از تریبونهای جدید در زمینه سیاست خارجی و هژمونی واشنگتن است، برای توجیه توئیت مغرضانهاش علیه چین و فراگیری جهانی فناوری 5G به یک گزارش غیرفنی و بسیار دور از واقعیات استناد میکند که احتمالا خودش آن را روی خروجی تارنمای نشریهاش قرار داده است. مثالی بینقص از این ضربالمثل که شاهد روباه دمش است.
در گزارش مزبور که توسط یک محقق جوان هندی در زمینه تجارت- و نه آیتی یا فناوری- در دانشگاه آکسفورد نوشته شده، به شکلی باور نکردنی از هیچ منبع مشخصی نام برده نشده و به هیچ نظر کارشناسانه در حوزه فناوری مراجعه نشده است. تنها به همین اکتفا شده که یک فرد مرتبط با GCHQ، مقر شنود و رصد ارتباطات بریتانیا - که خواسته نامش فاش نشود - درباره هسته نفوذ اطلاعاتی انگلیسیها در بخش توسعه دهنده 5G در شرکت هوآوی چین چیزهایی گفته است که حتی خود نویسنده هندی نیز اعتراف میکند معلوم نیست چقدر این ادعاها اثبات شده باشد. به عبارت دیگر مقالهای که فوکویاما و «امریکن اینترست» اعتبار خودشان را پای آن گذاشتهاند تا فرضیه عجولانه شکست قریبالوقوع چین در جنگ فناوری با رقبای غربی را عرضه کنند، نهتنها فاقد سندی قابل اتکاست، بلکه به نظر میرسد ائتلاف اطلاعاتی 5 چشم آنگلوساکسونها، از این فرصت برای دادن آدرس غلط بهره برده باشد. در همین راستا، فوکویاما و نشریهاش ادعایی بسیار ثقیل برخلاف جهت تمام تحلیلهای بزرگترین مراجع فناوری جهان مطرح کردهاند. در حالی که معتبرترین چهرههای حوزه آیتی در دره سیلیکونی کالیفرنیا در صدها و هزاران تحلیل و مقاله و مصاحبه و پیام و توئیت، دائما در حال ابراز نگرانی نسبت به این واقعیت هستند که آمریکا و شرکایش هنوز به پلتفرمی شبیه آنچه چین برای توسعه 5G در اختیار دارد دست نیافتهاند، نوچه هندی فیلسوف ژاپنی در امریکن اینترست بدون ارائه مستندات لازم از سبقت ناگهانی غرب از شرق دم میزند. بنا به نوشته «کارثیک رامانا» حکم دولت انگلیس به لغو قراردادی که پارسال با هوآوی برای تامین تجهیزات نسل پنجم شبکه تلفن همراه بسته بود میتواند نشانهای از این سبقت موهوم باشد. او همچنین مدعی است در دوران پساکرونا کشورهای گروه 7 به همراه استرالیا، هند و کرهجنوبی هم برای قطع وابستگی فناورانه به چین به ائتلاف 5 چشم متشکل از سازمان رصد و جاسوسی بریتانیا (GCHQ)، نهاد جامعه اطلاعاتی ایالات متحده (USIC)، سازمان اطلاعات امنیت کانادا (Csis)، سازمان امنیت اطلاعات استرالیا (ASIO) و دفتر امنیت ارتباطات حکومت نیوزلند (GCSB) ملحق شدهاند؛ دروغی شاخدار که حتی یک کارشناس تازهکار حوزه ارتباطات هم بدان پی میبرد، چرا که شرکتهای عظیم دیجیتالی در 3 کشور از این 10 کشور شامل کرهجنوبی، آلمان و خود ایالات متحده وارد شراکتهای تنگاتنگ و سرمایهگذاریهای مشترک چند ده میلیارد دلاری با طرفهای چینی شدهاند. از اشتراک منافع عظیم شرکت سامسونگ با چینیها که بگذریم، سال گذشته میلادی شاهد قراردادهای مفصل شرکت تسلا- غول فناوریهای جدید آمریکا و پیشروترین جبهه غربیها در زمینه فناوریهای وایفای و درگاههای مبادله پرسرعت دیتا- با چینیها برای توسعه محصولات تسلا همانند خودروهای برقی و بدون سرنشین بودیم.
از طرف دیگر هنوز شواهدی در دست نیست که عمده قابلیتهای خیرهکننده نسل پنجم ارتباطات در عمل محقق شده باشد، پس چگونه غربیها میخواهند نسخهای پیشرفتهتر از 5G ارائه دهند؟ نشریه اکونومیست، باسابقهترین نشریه در زمینه تحلیل روندها، در ویژهنامه آغاز سال 2020، جنگ چین و آمریکا در میدان نسل پنجم فناوری ارتباطاتی را بسیار حیاتی و به رقابت بر سر گردنه تغییرات اساسی در زندگی انسانها تعبیر کرده بود. سال 2019 در اوج جنگ تجاری واشنگتن و پکن، از توجیهات مقامات امنیتی آمریکا درباره تحریم هوآوی چنین برمیآمد دلیل این کار جلوگیری از پیشرفت بیشتر چینیها در میدانی است که بیرقیب هستند و غربیها هنوز هیچ پاسخ عملی برای آن ندارند. تصور کنید چگونه کشوری میتوانست در قرن بیستم بدون اتکا به رایانه و انقلاب دیجیتال با کشورهای جهان اول رقابت کند؟ حال در قرن بیستویکم، دست خالی همان کشورهای جهان اولی سابق در زمینه زیرساخت فناوریهای نسل پنجم در مقابل جهان سومیهای سابق، میتواند به جابهجایی در قطببندیهای بینالمللی بینجامد و این حقیقتی است که خودفروختههایی مثل فوکویاما را که تمام اعتبارشان را روی غرب قمار کردهاند، آزار میدهد و وادار به دخالتهایی اینچنینی میکند و به گافهای بزرگی میانجامد. درست است که او حدود 7 سال پیش با این تفسیر که مردم درک واحدی از مفهوم «تاریخ» ندارند، به خطای خود در پیشبینی «پایان تاریخ» اعتراف کرده و گفته بود مقصد بعدی حرکت جامعه بشری مشخص نیست اما ظاهرا از آن خطا درس نگرفته است، چنانکه امروز شاهد خطاهایی سخیف از او هستیم. این گاف آشکار فناورانه مقیاسی مناسب است تا دریابیم فوکویاما و حامیان دیدگاههایش، چگونه 3 دهه سراب لیبرالیسم را به عنوان مدینه فاضله به شیفتگان غرب قالب کردند.