محمدرضا کردلو: آنچه ما از عاشورا در ذهن و خاطره داریم، عمدتا تصاویری است که از کودکی و به بهانهای یا در موقعیتی خاص ماندگار شده و باقی مانده است. مثلا برای خود من «روز واقعه»ی بیضایی و تابلوی «عصر عاشورا»ی فرشچیان، از دوران کودکی نخستین تلقیها و برداشتها از عاشورا را موجب شدهاند. برای نسل بعدی و بعدی احتمالا «مختارنامه» داوود میرباقری جایگاه ویژهتری داشته باشد. برای نسلهای قبلتر از ما هم به واسطه هنرهایی مانند تعزیه تلقیهایی ایجاد میشد. مثلا برای پدر من تصاویری که پردهخوانها در ایام اجرای تعزیه با خود به میدان شبیهخوانی میآوردهاند، شخصیتها و اتفاقاتی را از کربلا و واقعه عاشورا برجسته کرده است. مثلا بارها از او میشنیدم که داستان خولی ملعون را در روایتی جداگانه از ماجرای روز عاشورا تعریف میکرد؛ داستانی که گزارههایی چون ظلم و دنیاطلبی و طمع و حسادت و... را در قالبی آموزنده در خود جا داده بود و بخشی از آن هم مرثیهای بود برای شهادت اهلبیت علیهمالسلام. و هر روز یک ماجرا تا روز اربعین و گاهی تا روز پایانی ماه صفر تعریف میشد، که از ماجرای وهب نصرانی تا قیام مختار با جزئیات در میان قصههای تعزیه بود. چنانکه میدانیم رسانهای در آن دوره به شکل امروز وجود نداشت. چون رسانه نبود، تولید رسانهای هم نبود و همین پردهخوانیها، تصور مردم از عاشورا و کربلا را میساخت. همچنین زائران کربلا هم به وقت بازگشت، جزئیاتی را از آنچه به چشم خود از گنبد و بارگاه اباعبدالله و حضرت ابوالفضل علیهماالسلام دیده بودند روایت میکردند.
در این بین پدیدهای که حالا حسن روحالامین از پیشگامان آن است هم به ایجاد تصورات و تلقیها از عاشورا و ماجرای کربلا برای نسل جدیدتر کمک کرده است، چرا که تصاویری که او مستند به روایات و روضهها طراحی و نقاشی میکند، براحتی در شبکههای اجتماعی قرار میگیرد. پرکاری روحالامین باعث شده برای بیشتر وقایع، روایتها و حوادث صدر اسلام (و نهتنها عاشورا) فعالیتهای هنری داشته باشد. البته عمده آثار او مربوط به حوزه عاشوراست و در این حوزه نیز متکی بر احادیث، روایتها و تاریخ، مستندنگاریهایی دارد که برای نسل امروز نخستین تداعیها و تصویرسازیها از عاشورا را میسازد. برجستگی کار روح الامین در تکثیر آثار او در جهان تشیع است. از پیادهروی اربعین تا مراسم دیگر، برای زینتبخشی به آستانها و بقاع متبرکه و اجتماعات دیگر، مکرر در مکرر تصاویری از آثار او را که در قالبهای مختلف به چاپ رسیدهاند، میبینیم. در واقع فعالیت هنری روحالامین پاسخ به نیازی است که علاقهمندان و شیعیان از او طلب میکنند. مردم بارها و بارها در اذهان خود روضههای روضهخوانها و بخشهای روایی و تاریخی را که سخنرانان و منبریها مطرح میکنند، تجسم کردهاند. به همین دلیل وقتی در اثری هنری، بازسازیای از آن تجسم را میبینند، میزان تقریب ذهن خود با آنچه از واقعیت اقتباس یافته را مدنظر قرار میدهند. گاه فهم تاریخ نیازمند همین تجسمهاست.
پیشتر در روزنامه در گفتوگویی با حسن روحالامین در رابطه با منبع آثار او صحبت کردیم. روحالامین میگوید: «من برای مخاطب داستان میگویم. مبتنی بر یک واقعیت اتفاق افتاده. مبتنی بر یک پدیده یا رویدادی که همه میدانند چیست. البته این به این معنا نیست که عاری از تغزل باشد. من تخیل، نمادگرایی و احساساتم را هم در همین چارچوب روی بوم میآورم. چیزهایی که به کلیت محتوا ضربه نمیزند اما آنقدری نیست که داستان ما تغییر کند. تا جایی که تحریف اتفاق نیفتد ما میتوانیم تخیل کنیم و تغزل داریم». واقعیت، همیشه مدنظر روحالامین برای طراحی و نقاشی بوده است. یادم هست در ورودیه یکی از نمایشگاههای او این گزاره را خیلی جدی دیدم. در واقع شاید اینطور بشود گفت که پرکاری او، پاسخ به غفلت و بیاعتنایی است که نسبت به واقعیتی مانند عاشورا در همه این سالها شده است. نه به این معنا که هیچ کاری صورت نگرفته، بیشتر از این منظر که در نسبت با روز عاشورا و ماجرای کربلا به هیچوجه آنچنان که درخور است، درست فعالیت نشده است. بله؛ آنچنان که در ورودیه یکی از نمایشگاههای روحالامین این موضوع مطرح شده است: «باید اعتراف کرد ما نهتنها به گذشته خود بیاعتناییم، بلکه هر جا شود آن را کتمان میکنیم! این بیاعتنایی نه در افراد که در سیستم هم مشاهده میشود. سیستم از طریق انتخاب جنس بخصوصی از تصویر و زیباشناسی و چشمپوشی نسبت به سایر انواع خارج از نرم مفروض خود، بیش از هر عامل دیگر سد و دافعه در برابر گذشته تصویری ایران ایجاد کرده است. به این ترتیب، هر جا که ردپایی از روایات، عرفیات و شرعیات دیده شود، کلیت جامعه ما به تولید هنر و آنان که به ارائهاش اشتغال دارند، چشم میبندند و روی میچرخانند». حالا و در تازهترین اتفاق هنری این روزها، حسن روحالامین از تازهترین اثر خود رونمایی کرده است؛ رونمایی متفاوتی که موجب تغییر فضای دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) هم شده و به آن حال و هوای دیگری بخشیده است؛ نقاشیای که مستند به روایتی از مبارزه و به میدان رفتن امام حسین(ع) و حضرت عباس (ع) طراحی شده است. این اثر به همت خانه طراحان سازمان هنری- رسانهای اوج حالا دیدنی شده است.
***
داستان دیوارنگاره چیست؟
در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل باهم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه فرات- شعبهای از نهر فرات که در منطقه بود- رفتند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. این 2 برادر شجاع و قویپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به 60 سالگی است اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نامآوران بینظیر است. دیگری هم برادر جوان سیوچند سالهاش اباالفضلالعباس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناختهاند. این 2 برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را میشکافند. برای اینکه خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۹/۱/۲۶