printlogo


کد خبر: 223976تاریخ: 1399/6/17 00:00
یادداشتی بر مجموعه ‌نثرهای ادبی «دانه‌های ‌تسبیح» اثر عبدالرحیم سعیدی‌‌راد
نثرهای نزدیک‌تر به شعر و نثرهای داستانی

 الف. م. نیساری: مجموعه ‌نثرهای ادبی «دانه‌های تسبیح» اثر شاعر انقلاب عبدالرحیم سعیدی‌راد است که آن را انتشارات امینان در 85 صفحه در سال 97 منتشر کرد.
سعیدی‌راد یکی از شاعرانی است که حدودا به اندازه‌ اشعارش، نثر ادبی نوشته و این یعنی در میان نثر ادبی‌نویسان این سال‌ها، او از پرکارترین و فعال‌ترین نویسندگان این حوزه است؛ و عجیب اینکه تنها شاعران ما و بیشتر هم شاعرانی که تقریبا متولد سال‌های 1340 تا 1350 هستند، عاشق نثر ادبی نوشتن هستند! البته در میان بچه‌های انقلاب، محمدرضا مهدیزاده سابقه‌ بیشتری در این حوزه دارد. یعنی آن نثر ادبی به معنایی که مدنظر ما است؛ یعنی نثری که ادبی باشد، زیبا و تغزلی باشد یا رمانتیک و در کل غنایی، چرا که اگر بخواهیم از پیشکسوتان این راه نام ببریم، باید محمد حجازی یکصد سال پیش را به یاد آوریم و بعد از انقلاب هم محمود حکیمی و جلال رفیع و یوسفعلی میرشکاک را که از پیشکسوتان نثرنویسی در بعد از انقلاب هستند.
نثر ادبی را می‌توان یک «نوع ادبی» دانست که نه در زیرمجموعه‌ داستان قرار می‌گیرد و نه در زیرمجموعه‌ مقاله و متن‌های روزنامه‌ای ویژه و خاص، اگرچه بی‌شباهت به بعضی از آنها هم نیست. شاید بیش از همه بتوان آن را جزئی از نامه‌های رمانتیک و عاشقانه یا نوشته‌های رمانتیک و غنایی که به مناسبت‌های گوناگون و به بهانه‌های مختلف نوشته می‌شود، قرار داد؛ مثل نامه‌های عاشقانه‌ای که قبل از انقلاب با طرح‌هایی که با مداد کشیده شده بودند در صفحات کتاب‌های اینچنینی چاپ می‌شدند و نقش می‌بستند. اما نثر ادبی در کل، ذیل هیچ هنری قابل تعریف نیست، اگرچه به انواع ادبی نزدیک‌تر است. دلیل این امر هم روشن است، چون با کلمه سر و کار دارد. اگرچه نثرهای ادبی اغلب توصیفی‌اند اما گاهی هم به داستان‌های کوتاه نزدیک می‌شوند.
حال که در سال‌های اخیر نثر ادبی اهمیت پیدا کرده، خوب است به آن توجه شود و نویسندگان با نوشته‌های سرسری در این ساحت، قلم خود را و ذهن مخاطبان جوان کم‌تجربه را نفرسایند و نثرهایی بنویسند نثرستان و کاری کنند کارستان.
عبدالرحیم سعیدی‌راد خوب نثر می‌نویسد و خوب هم نثر خوب و بد را از هم تشخیص می‌دهد. حتی در نثرهای ادبی که شبیه نامه‌نگاری عاشقانه و عاطفی است، چیره‌دستی خود را در مجموعه‌ای جداگانه نشان داده است.
کتاب «دانه‌های تسبیح» اما نثرهای عاشقانه و نامه‌های عاشقانه نیست ولی سرشار از عشق معنوی و روحانی است؛ عشقی که داشتنش زوال و پایان ندارد. نویسنده نیز در توصیف این عشق از مرز توصیف رزمندگان و شهیدان می‌گذرد؛ شهیدانی که مرز نمی‌شناختند و متعلق به ملکوت خداوند بودند.
استعاره‌ها و کنایه‌ها و دیگر عناصر و ویژگی‌های شعری به کار گرفته‌ شده‌ در نثرهای ادبی سعیدی‌راد، آنها را وامی‌دارد که گاه به سمت شعر قدم بردارند و زیبایی‌های شاعرانه را به نثرهایش هدیه دهند. عبدالرحیم سعیدی‌راد از عنصر عاطفه نیز در نثر خود بخوبی بهره می‌برد؛ وقتی می‌نویسد:
«عجول‌تر از تو ندیده بودم، بی‌صدا می‌آمدی. نه آمدنت را می‌شد دید، نه رفتنت را. تنها از گرد و خاکی که راه می‌انداختی می‌شد محل حضورت را دید. مثل صاعقه نازل می‌شدی و به یک‌باره، یک دسته گل می‌چیدی و با خودت به آسمان می‌بردی. آن روز وقتی توی سنگر فرود آمدی موقع اذان ظهر بود. بچه‌ها منتظرت بودند؛ عباس و سیدمجید و مصطفی را می‌گویم. آنقدر سریع پر گرفتید که از پروازتان تنها پری ماند و یک پلاک شکسته. از آن آمد و رفت ناگهانی، تنها یک ترکش نقلی سهم من شد؛ آنقدر ریز که فقط بلد است نیمه‌های شب وقتی دارم خواب دریا را می‌بینم، مثل ساعت زنگ بزند و این خاطره را برایم نقل کند.
حالا سال‌هاست سری به ما نزده‌ای. در این روزگار غریبی، کم‌کم دل‌مان برای تو هم تنگ می‌شود، خمپاره‌ 60 لعنتی!»
به نظر باید توقع مخاطب از مثال بالا خیلی بالاتر رود، بویژه اگر قرار باشد از شهیدان 8 سال دفاع‌مقدس بگوییم. فرض کنیم این نثرها قرار است از رادیو و تلویزیون پخش شود، آن وقت است که می‌توانیم محاسبه کنیم؛ محاسبه کنیم که این نثر ما در پیشگاه ملت ایران قرار است قرائت شود و قرار است حرمت شهیدان و خانواده‌ شهدا و رزمندگان و آزادگان و جانبازان با این نثرها، نثرهایی که ویژه دفاع‌مقدس است، نگاه داشته شود. ما به عنوان نثرنویس، نه با شعار، بلکه با شعور و آگاهی و با قلمی که زیبایی می‌آفریند و عاطفه می‌پراکند، می‌توانیم ذره‌ای از ارزش‌های آن ارجمندان والامقام را ادا کنیم. بد و متوسط نوشتن ما توهین به ایشان است.
نثر ادبی باید شاعرانه باشد تا توان احترام‌ گذاشتن به توصیف ‌شونده و مخاطب را داشته باشد. کتاب «دانه‌های تسبیح» دارای 2 بخش است؛ بخش اول که نامش را از روی جلد کتاب وام گرفته است و «دانه‌های تسبیح» نام دارد؛ نثرهایی توصیفی که گاه به شعر و فضای شاعرانه نزدیک می‌شود. بخش دوم «ترکش‌های نقلی» نام دارد که شامل نثرهایی است که به داستان کوتاه شباهت دارد؛ تا آنجا که گاه با رعایت کمی از اصول داستان‌نویسی می‌توان آنها را به صورت داستان درآورد. حال این نثرها به لحاظ محتوا و درون‌مایه چقدر از ارزش‌های داستانی برخوردارند، باید از داستان‌نویسان پرسید. البته ما نیز به عنوان مخاطبان حرفه‌ای داستان نظرمان می‌تواند خالی از نگاه منتقدانه نباشد.

Page Generated in 0/0202 sec