printlogo


کد خبر: 224659تاریخ: 1399/7/1 00:00
بازگشت به متن دفاع‌مقدس

احسان سالمی: جمعه‌شب تازه‌ترین قسمت برنامه تلویزیونی «هفت» به نقد و بررسی فیلم سینمایی «سفر به چزابه» اختصاص داشت؛ ساخته درخشان و ماندگار مرحوم رسول‌ ملاقلی‌پور که بدون اغراق در زمره 5 اثر ماندگار سینمای جنگ قرار می‌گیرد. نقد و بررسی این فیلم به بهانه هفته دفاع‌مقدس اما من را به زمان‌های دور برد، آن سال‌ها که سینمای دفاع‌مقدس، سینمای جنگ نبود! بله درست خواندید، سینمای دفاع‌مقدس از نظر من با سینمای جنگ فرق دارد؛ همچنان که مفهوم «دفاع‌مقدس» هم برای ما با آنچه غربی‌ها از «جنگ» در ذهن دارند، کاملا متفاوت است. 
اگر هالیوود با «نجات سرباز رایان» استیون اسپیلبرگ، «دانکرک» کریستوفر نولان و «1917» سم مندس، سعی می‌کند توانمندی‌های تکنیکی و فنی‌اش را در قالب جلوه‌های ویژه و با نمایش نماهایی عریان و نزدیک از جنگ به رخ مخاطبانش بکشد، سینمای دفاع‌مقدس برای ما، اساسا با مفاهیمی غیر از خشونت محض و تلاش برای رسیدن به پیروزی‌های ظاهری گره خورده است. به قول مسعود فراستی در همین برنامه اخیر هفت، «این چیزی است که از باور می‌آید، نه از دانش». و اتفاقا همین «باور» نقطه تمایز آثار شاخص سینمای دفاع‌مقدس با همه آثاری است که سعی کردند بر تکیه بر «دانش» و پیروی از الگوهای سینمای «جنگ» و نه سینمای «دفاع مقدس»، به تبدیل سوژه‌های مرتبط با جنگ تحمیلی به آثار نمایشی بپردازند. 
«سفر به چزابه» در تاریخ سینمای ایران ماندگار می‌شود چون با باور ساخته شده و نه با دانش صرف، «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا همچنان مهم‌ترین اثر سینمای بعد از انقلاب است، چون با همین الگو ساخته شده؛ ایضا «دیده‌بان» و «مهاجر». اینجا «دانش» بدون «باور» فایده‌ای ندارد، که اگر داشت انبوهی از آثار ساخته‌شده در سال‌های پس از پایان جنگ که صرفا با تمرکز بر جلوه‌های ویژه میدانی و تصویری ساخته شده بودند، امروز به جای «سفر به چزابه»، «آژانس شیشه‌ای»، «از کرخه تا راین»، «بلمی به سوی ساحل»، «کانی مانگا» و «عقاب‌ها» محور بحث‌های منتقدان می‌شدند!
سینمای دفاع‌مقدس هر بار که از «باور» فاصله گرفت و به «دانش» و «تکنیک» محض نزدیک شد، شاید به شکلی مقطعی توانست نظر گروهی از مخاطبان عام و خاص را به سمت خود جلب کند اما نتوانست جا پایش را در تاریخ سینمای ایران ماندگار کند. همین نگاه تکنیک‌زده که ناشی از الگو گرفتن از سینمای جنگی هالیوود است، باعث شده در مقطعی سینمای دفاع‌مقدس پر شود از پرداخت‌های بی‌قصه آکنده از تکنیک، که شاید به واسطه انبوهی از نماهای چشمگیر و ... پرده‌ پرکنش مخاطب را مبهوت خود کند اما تنها چند ساعت پس از خروج از سالن سینما به فراموشی سپرده می‌شود. 
البته این به معنای نفی تکنیک نیست، که آشنایان با این قلم و صاحب آن می‌دانند نگارنده همیشه تا چه اندازه از نفی تکنیک برای پر‌و‌بال دادن به محتوا یا حرکت در مسیر عکس آن بیزار بوده و باور داشته و دارد که این 2 بال در کنار هم باعث رشد و بالندگی سینما در حوزه‌های مختلف می‌شوند؛ اما واقعیت این است که اساسا معادلات سینمای دفاع‌مقدس به عنوان تنها ژانر بومی سینمای ایران که برآمده از نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی است، با همه دو دو تا چهارتایی‌هایی که تاکنون در ریاضیات خوانده‌ایم، فرق دارد. 
چه بسیار آثاری که در این سال‌ها با تبلیغات زیاد و گسترده و با صرف هزینه‌های هنگفت در حوزه سینمای دفاع‌مقدس تولید شدند اما به اندازه «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیا که بیش از 90 درصد پلان‌هایش در محیط بسته یک آژانس هواپیمایی فیلمبرداری شده و از نظر بصری، فاقد صحنه‌های چشم‌نواز است، دیده و ماندگار نشدند. چه فیلم‌هایی که با انبوهی از بازیگران سرشناس در ژانر دفاع‌مقدس کلید خوردند اما به گرد پای «سفر به چزابه» که در آن دوره با چند بازیگر ناشناس ساخته شد، نرسیدند. 
حالا شاید برای خوانندگان این متن سوال شود: فلانی!
 این همه نقد کردی و یک جمله نگفتی؛ در روزگاری که بسیاری از فیلمسازان جوان جنگ ندیده، دوست دارند برای میراث گرانبهای دفاع‌مقدس کار کنند، راه‌حل و پیشنهادت چیست؟ راه‌حل همان است که رهبر حکیم انقلاب در بیانات روز گذشته‌شان به آن اشاره کردند؛ ارجاع به متن. یعنی اگر روزی فیلمسازان و مستندسازان سینمای جنگ ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول ملاقلی‌پور و شهید سیدمرتضی آوینی بودند که خودشان تجربه نزدیک حضور در جبهه‌های دفاع‌مقدس را داشتند، حالا بهترین راه برای ورود همراه با «باور» به سینمای دفاع‌مقدس، توجه به میراث گرانبهایی به نام «متن» است؛ متنی که می‌تواند پاسداری خوب از حس و حال دقیق روزهای دفاع‌مقدس و اتفاقات مرتبط با آن باشد؛ متنی که به فیلمسازان و مستندسازان نگاهی واقعی و نزدیک از جنگ تحمیلی و فضای حاکم بر آن می‌دهد.

Page Generated in 0/0060 sec