printlogo


کد خبر: 225881تاریخ: 1399/8/1 00:00
پیروزی جریان انقلابی در انتخابات ریاست‌جمهوری بولیوی و عاقبت بیعت تیم رسانه‌ای دولت روحانی با ترامپ
زنده باد مردم

علی زنگنه: تصاویر جشن پیروزی بومیان مظلوم بولیوی بر کودتاچیان دست‌نشانده آمریکا یکی از آن معدود لحظه‌های نابی بود که در روزگار عسرت حمله جهانی کرونا، لبخند را بر لب مردمان کره خاکی فارغ از رنگ و ملیت و مذهب نشاند. در عین حال این سیلی زمانه بود بر صورت نامردمان؛ همان‌هایی که پارسال در چنین روزهایی برای سقوط اوو مورالس پایکوبی می‌کردند؛ یک انقلابی بولیواری راستین با افتخار رهبری 13 ساله فقیر‌ترین کشور آمریکای جنوبی که به گواه دوست و دشمن رئیس موفق‌ترین دولت نیمکره غربی در فقرزدایی و احقاق عدالت بود. 
دایره آن نامردمان محدود به اوانجلیست‌های مرتجع و نژادپرستان کلنی‌های اروپایی در منطقه سانتاکروز نبود که با پول‌پاشی سازمان سیا به نمایندگی از شرکت‌های ‌آی‌تی آمریکایی، بخشی از جامعه مستیزوهای دو رگه را با القائات خرافی علیه حزب سوسیالیست شوراندند و بعد در همدستی با ژنرال‌های خودفروخته ارتش بولیوی، نیم قرن پس از قتل چه‌گوارا، علیه کسی کودتا کردند که جای «فرمانده چه» را در قلب سرخپوستان مستضعف رشته‌کوه‌های آند گرفته است. 
این غائله نامردمانی را هم در پس‌ پرده داشت؛ دونالد ترامپ و مایک پمپئو؛ جنایتکارانی که از واشنگتن کارزار کودتاهای سریالی علیه دولت‌های چپ‌گرای مردمی آمریکای لاتین را به واسطه حمایت از جنبش‌های مسیحی افراطی و فاشیستی، بسته بودند؛ پروژه‌ای برای جنگ‌افروزی دوباره در منطقه‌ای که یانکی‌ها هنوز تصور می‌کنند حیاط خلوت‌شان است. این فتنه اما با شکستی مذبوحانه مواجه شده است؛ با مقاومت جانانه انقلابی‌های چاویستی ونزوئلا، اکثریت سرخپوست بولیوی که به قیام بولیواری امید بسته‌اند و حتی هموطنان «چه» یعنی آرژانتینی‌هایی که با اکثریت آرا، به دولت کارگزاران آمریکایی به ریاست «مائوریسیو ماکری» نه گفته و «آلبرتو فرناندس» سوسیالیست را به کاخ ریاست‌جمهوری بازگردانده‌اند. 
حتی به فرض هم که ترامپ در کاخ سفید ماندگار شود، پروژه «بی‌ثبات‌سازی حیاط خلوت لاتین» به احتمال زیاد در آینده نزدیک در برزیل، بزرگ‌ترین کشور و جامعه آمریکای لاتین به بن‌بست کامل می‌رسد؛ جایی که دولت ژائیر بولسونارو، ترامپ سرزمین سامبا- با حماقت‌ها و خباثت‌هایی مشابه نسخه نیویورکی‌اش- با ناکارآمدی در مهار کرونا و ناتوانی در کنترل بحران اقتصادی، وضع جالبی ندارد و همانند ترامپ بشدت در حال از دست دادن پایگاه رای خود است. 
دیگر نامردمان پس ‌پرده، زالوهای وال‌استریت و دره سیلیکونی سانفرانسیسکو بودند؛ بویژه ایلان ماسک، مدیر و سهامدار اصلی تسلا و اسپیس‌اکس که به همراه سهامداران بزرگ اپل و گوگل چشم طمع به غارت بزرگ‌ترین ذخایر لیتیومی جهان در فلات نمکی ارتفاعات بولیوی بسته بودند تا آمریکا در تولید روزافزون باتری‌های لی یونی (لیتیوم یونی) مختص خودروهای برقی و همچنین گوشی و تبلت از رقیب سرسختش، چین عقب نماند. 
شاید لازم به یادآوری نباشد که انگلیس و اتحادیه اروپایی نیز دیگر روسیاهان پیروزی «لوئیس آرسه» نامزد حزب ماس (جنبش برای سوسیالیسم) بر «کارلوس مسا» رهبر و نامزد حزب فری بودند؛ حزبی نژادپرست متشکل از رهبران سفیدپوست که در این یک سال «جینین آنی‌یز» را به عنوان رئیس دولت کودتا تعیین کرده بود. 
لندن، بروکسل، پاریس، برلین و مادرید با همه آن ژست‌های حقوق بشری‌شان، از شورش و اقدامات نظامی برای سرنگونی دولت مستقر قانونی و محبوب مورالس که از دل انتخابات 2019 بولیوی برآمده بود حمایت کردند، بدون آنکه حتی منتظر گزارش سازمان ملل و دیگر نهادهای ناظر بین‌المللی درباره صحت و سقم نتایج انتخابات بنشینند. حالا با رای قاطع اکثریت 53 درصدی، آبروی‌شان بر باد رفته، چرا که به افکار عمومی جهانی ثابت شد آنچه در این یک سال بر بولیوی گذشت، چیزی جز یک کودتای نژادپرستانه کنترل شده از خارج علیه اکثریت عمدتا سرخپوست و مستیزوی بولیوی نبوده است. 
این اتحادیه بی‌آبرو و شکست‌ خورده همانی است که حسن روحانی و حواریون اصلاح‌طلبش به عنوان مرجع اخلاقی برای قضاوت در نزاع با دولت ترامپ بر سر برجام برباد رفته بدان متوسل شده و با جا گذاشتن همه تخم‌مرغ‌های برجامی‌شان در سبد آن به ورشکستگی سیاسی امروز دچار شده‌اند. 
پیروزی لوئیس آرسه در انتخابات یکشنبه بولیوی نه تنها به منزله بازگشت وزیر پیشین مورالس و هم‌حزبی او به کاخ ریاست‌جمهوری کمادوی لاپاز بود، بلکه رئیس‌جمهور پیشین نیز روز دوشنبه ضمن تبریک این پیروزی به همرزم خود از بوئنوس‌آیرس اعلام کرد او هم بزودی با امن شدن دوباره کشور به دست دوستانش، بازخواهد گشت. 
پارسال کودتاچیان مورد حمایت آمریکا و اتحادیه اروپایی نقشه کشیده بودند در حمله شبه‌نظامیان لباس‌شخصی اجیر شده توسط فاشیست‌ها به کمادو، مورالس را به قتل برسانند تا به خیال خود درخشان‌ترین سر انقلاب بولیواری را در آمریکای جنوبی قطع کرده باشند اما حالا این کاخ آرزوهای آمریکایی‌ها برای به کار‌گیری فاشیسم علیه خیزش مردمی جدید کشورهای لاتین ویران می‌شود. 
حالا مردی که خزان پیش به عنوان رئیس‌جمهور از دست کودتاچیان مزدور آمریکا گریخته بود، در قامت یک رهبر اجتماعی با محبوبیت و مقبولیتی بیش از پیش بازمی‌گردد که این می‌تواند در عین حال او را به شاخص‌ترین رهبر ضد آمریکایی نیمکره غربی و نماد بهار بیداری لاتین‌ها تبدیل کند که طلیعه‌اش روی آوردن دیگر بار ملت‌های لاتین از مکزیک تا آرژانتین به دولت‌های چپ ضدامپریالیستی و عدالت‌خواه است. 
این شکستی است که در صورت شکست ترامپ در انتخابات 13 آبان به وارث او یعنی بایدن هم به ارث خواهد رسید. 
 
* عاقبت مزدوری
اثر پروانه‌ای سیلی بولیواری، نامردمانی در همین حوالی را هم بی‌نصیب نخواهد گذاشت که پارسال با ساختن سوژه منفی از قهرمان بومیان مستضعف بولیوی، خوش‌خدمتی و مزدوری آمریکا را در عرصه ژورنالیسم تمام کردند؛ کسانی مثل مشاور رسانه‌ای حسن روحانی و نماد جریان مطبوعاتی اصلاح‌طلبی که جلد نشریه‌اش را برای چندمین‌ بار به تسویه‌حساب با ملت‌هایی اختصاص داد که در مقابل آمریکا ایستاده‌اند. روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران به سردبیری محمد قوچانی، آبان‌ماه سال پیش با انتشار عکسی از اوو مورالس که بوی تمسخر لباس سرخپوستان آندی از آن به مشام می‌رسید، عبارت «عاقبت پوپولیسم» را در همراهی کامل با کودتاچیان بولیوی و دولت ترامپ تیتر کرد. یک علامت‌دهی رسانه‌ای خطرناک از سوی حواریون دولت روحانی به واشنگتن که مسبوق به سابقه هم بود و معادل افراطی‌تر آن جلد هفته‌نامه صدا با سردبیر و تحریریه‌ای بسیار نزدیک به قوچانی در اردیبهشت سال قبل بود که بی‌شرمانه هیمنه ناوگان هوایی و دریایی آمریکا را به رخ مخاطب ایرانی می‌کشید. 
این نخستین‌بار نبود که نماد ژورنالیسم غرب‌پرست ایران، کینه‌اش را نسبت به نمادها و رهبران انقلاب ضدامپریالیستی بولیواری نشان می‌داد، از جمله جلد مشهور دیگری که سازندگی زمستان 97 متعاقب حمایت آمریکا و اروپا از دولت خودخوانده خوان گوآیدو در مقابل دولت نیکولاس مادورو در ونزوئلا منتشر کرد و به خیال خود با اعلام پایان پوپولیسم که کنایه همیشگی جریان اصلاحات و کارگزار به دولت احمدی‌نژاد بوده است، در حقیقت مرگ انقلاب بولیواری را جشن گرفت. 
در کودتای پارسال بولیوی اما دیگر مساله اختلاف سلیقه درباره شیوه‌های حکومت‌داری نبود، بلکه مجموعه‌ای از نشریات و سایت‌های حامی دولت روحانی و البته مورد مرحمت و الطاف دولت فخیمه که به کارزار قوچانی پیوسته بودند، از یک کودتای علنی با هدایت دولت ترامپ حمایت کرده بودند. آن اعلام بیعت بی‌شرمانه ژورنالیسم غرب‌پرست با ترامپی که آن زمان صریحا لاف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را به هر طریق ممکن می‌زد، بر کسی پوشیده نماد.  
چرخش چرخ روزگار، دیروز قوچانی را مجبور کرد پس از یک سال درباره حمایتش از کودتای بولیوی توضیحاتی بدهد. قوچانی در واکنش به پست‌هایی که خواهان استعفای او از روزنامه‌نگاری به خاطر غلط از آب درآمدن مواضعش درباره شکست حامیان مورالس شده بودند، به شکلی عجیب شبکه‌های اجتماعی را «جاهلیت مدرن» خواند. حال آنکه بخش اعظم کارزارهای تبلیغاتی و انتخاباتی دولتی را که او مشاورش است همین جاهلیت مدرن تشکیل می‌دهد. با این وصف این جریان رسانه‌ای به مرحله نقض موجودیت خود رسیده است؛ تاریخ مصرفی محتوم برای هر موجودیت فاقد اصالت. 

Page Generated in 0/0085 sec