printlogo


کد خبر: 226521تاریخ: 1399/8/19 00:00
نسخه 1400

امید باقری: ماجرا درباره 3 تفکر و 3 نحله عقیدتی است؛ اولی که می‌گوید فارغ از آنچه در دنیا می‌گذرد، هر کشور باید قواعد خود را بر اساس منافع، مناسبات و ملزومات و مصالح قلمرو حاکمیتی تنظیم و کوشش کند این منافع و سیاست‌ها در عرصه بزرگ‌تر منطقه‌ای و جهانی محقق شود. دومی معتقد است هر کشور جزئی از جامعه جهانی است و روند تحولات دنیا به مثابه یک کل باید به عنوان متغیر اصلی در ترتیبات و تنظیمات کشورها قلمداد شود. سومی نیز تلفیقی از این 2 است که هم قائل به پذیرش، مهار و مدیریت اثرگذاری تحولات جهانی در حوزه قلمرو حاکمیتی است و هم پایبند به تدوین، تحقق و نمود استقلال ملی در همه شئون تصمیم‌گیری. 

دیدگاه نخست یک دیدگاه منقضی است و حائز اعتبار برای تبیین نمی‌شود. دومی نیز همانی است که مدت‌ها در ایران تبلیغ می‌شد و از شروع به کار دولت غرب‌گرای آقای روحانی در ایران در اولویت سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌سازی‌های دولت وی در حوزه‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی قرار گرفت و نتیجه آن شد که می‌بینیم. 7 سال مدیریت کلان اجرایی در کشور تابع تحولات و اتفاقات بیرونی قرار گرفت؛ انسجام و انضباط مدیریت اجرایی مفقود و به سردرگمی مبتلا شد و به تبع آن نوسان، هرج و مرج، التهاب و تشنج در حوزه‌های مختلف بویژه در حوزه اقتصادی و مساله معیشت مشاهده شد؛ به گونه‌ای که در کل می‌توان گفت مدیریت فاقد موضوعیت شد. دلیل این بلیه هم واضح است؛ وقتی مدیریت داخلی تابع تحولات و تصمیمات خارجی قرار می‌گیرد، هیچ کنترل و احاطه مستقلی بر تصمیمات وجود نخواهد داشت و متاسفانه تبعات نبود استقلال نمودار و تابعی دست بسته از ساختار تصمیم‌گیری قدرت‌های بزرگ خارجی می‌شود. طی 7 سال گذشته تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این نوع رویکرد و دیدگاه، تجربه‌ای بسیار گران برای مردم ایران شد و خاطرات تلخی را پدیدار کرد که به مثابه یک زخم عمیق، تا سالیان سال رد آن بر پیکره ملت ایران خواهد ماند. 
این خاطرات تلخ این بار بیشتر از قبل کاربست الگوی سوم را ضروری کرده است. در دیدگاه سوم، موضوع تقویت متوازن ساختار درونی قدرت در همه حوزه‌ها در اولویت است و مؤلفه‌های ساخت درونی قدرت به مثابه مبانی و ستون‌های ساختمان حاکمیت ملی متجلی می‌شود که در کوران حوادث مختلف خارجی که تسلط و احاطه‌ای بر آن نیست، موجودیت و استقلال حاکمیتی مخدوش نشود و یک سیل اتفاقات خارجی، بنای حاکمیت و استقلال ملی را ویران نکند. در این دیدگاه تعامل با محیط پیرامونی بر اساس اولویت‌های منافع و مصالح ملی ترسیم و مذاکرات و معاملات خارجی تبدیل به آورده و تقویت مبانی ساختار درونی قدرت و شاخص‌های اقتصادی و... می‌شود. قطعا در این الگو موضوع نرمش‌ها در مواضع و تعاملات بین‌المللی هم موجه است و این نرمش‌ها هم بر اساس مصالح متشکل است. 
واقعیت این است که ما اکنون نیازمند این الگوی سوم هستیم؛ الگویی مبتنی بر نگاه درون‌زای قدرت و منعطف در تنظیم منافع ملی بر اساس رخدادهای منطقه‌ای و جهانی. اکنون زمان این تجربه است. باید مردم ایران نتیجه الگویی را که در اقتصاد متکی بر ظرفیت‌های داخلی و استفاده از توان خارجی برای تکمیل و ارتقای این ظرفیت‌هاست، در زندگی خود و مسیر پیشرفت کشور تجربه کنند. باید الگوی شهید«حاج‌قاسم سلیمانی» در کار و تلاش مجاهدانه و مخلصانه را در مدیریت کشور بویژه در حوزه تامین امنیت مشاهده کنند. باید بازگشت امید و نشاط و اعتماد عمومی نسبت به دولت را نه در ادبیات و خطابه، بلکه در کار و صداقت عملی مسؤولان مشاهده کنند. باید مبارزه با فساد را نه در ادعا، بلکه در کاهش فساد در مجاری بروکراسی و عدم رشد قارچ‌گونه پرونده‌های فساد اقتصادی مشاهده کنند. اینها برخی مختصات ایده‌آل ‌الگو و نسخه سوم است، البته قطعا در ترسیم و راهبری این الگو، باید مدیریت فعلی و نتایج آن را مایه عبرت قرار داد. 
***
پس از اعلام شکست ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا توسط رسانه‌های جریان رسمی، باز هم کارگزاران و آنان که در تیول غرب هستند، معادلات و مناسبات داخلی و خارجی مطلوب خود را نقاشی کرده‌اند. دنبال پیدا کردن قرینه‌های داخلی دموکرات‌ها در ایران افتاده‌اند و اقدام به انتخاب گزینه‌های آمریکایی‌پسند برای انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در خرداد 1400 کرده‌اند. این تکرار همان سناریوی 7 سال اخیر و مبتنی بر همان الگوی دوم است که استقلال کشور را تابع تصمیمات خارجی می‌کند. قطعا این رفتار و به اصطلاح «سیاست‌بازی»، به جایی نخواهد رسید اما یک نکته جهت اطلاع باید در نظر داشت و آن این است که با خوشحالی مردم از شکست ترامپ جعلق، نمی‌توان سوء‌مدیریت دولت مستقر فعلی در ایران را پوشاند! و ترهات قرینه‌سازی برای بایدن را پیش برد. 
تلخی تجربه ترامپ برای مردم ایران، اتفاقا نتیجه کاربست الگوی دوم یعنی سیاست دولت غرب‌گرای مستقر در تابع کردن سیاست‌گذاری‌های داخلی به تحولات و تصمیمات بیرونی طی 7 سال گذشته است. آنچه از ترامپ خاطره‌ای بسیار تلخ برای مردم ایران ساخت، الگوی ائتلاف روحانی- ظریف بود که در نتیجه آن تصمیمات اجرایی دولت به آمریکایی‌ها وابسته و نتیجه آن شد که دیدیم! کاندیدای دموکرات‌ها در انتخابات 2016 باخت و ما ماندیم و اقتصادی وابسته به تصمیمات ترامپ! و دولتی که دست روی دست گذاشت تا فرجی از واشنگتن دی‌سی حاصل شود و مردمی که حیرت‌زده از این رفتار دولت حاکم بر خود، شاهد بودند چگونه روز به روز و با تغییرات لحظه‌ای قیمت‌ها، سفره‌های‌شان کوچک‌تر شد و ارزش دارایی‌های‌شان آب رفت و ناامیدانه آرزو‌های‌شان را بر باد رفته دیدند. 

Page Generated in 0/0162 sec