printlogo


کد خبر: 226586تاریخ: 1399/8/21 00:00
نگاهی به زندگی، شاعری و کارنامه کامران شرفشاهی، شاعر معاصر
شاعری از نسل رسالت و اصالت

و خدا شگفت آفرید
تو را
که از ابتدا
 این صحیفه، بی‌‌پایان نباشد
و قهقهه گستاخان
به درازا نکشد
و خدا صلابتی بخشید
تو را
 بی‌مانند
تا حتی در غیبتت
پایین نرود آب خوش
از گلوی هیچ ستمگری
از هراس ظهور تو
و خدا تمام قلب‌های جهان را
به تو بخشید
و شاعران را دعوت کرد
 تا از تو بسرایند
 و انتظار
در یک چشم به هم زدن
فرا گرفت جان را
 جهان را... 
***
رضا اسماعیلی: کامران شرفشاهی برای شاعران و پژوهشگران نسل انقلاب، نامی قابل احترام و آشناست. شاعر و دانشوری از نسل «رسالت» و «اصالت» که شرافت «کلمه» و «کلام» را پاس داشته و به انتشار نور، همت گماشته است. ادیب مؤدب و اخلاق‌مداری که در طول ۴ دهه گذشته در عرصه فرهنگ و ادب حضوری فعال و تاثیرگذار داشته و آثاری ارجمند بر کارنامه ادبیات انقلاب اسلامی افزوده است. 
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، زمانه و زمینه برای رشد نسلی از شاعران مومن و متعهد فراهم شد؛ شاعرانی که بر پیشانی نشان مسلمانی داشتند و آزرده از «دیو و دد» به دنبال انسان کاملی می‌گشتند که آنان را به سرمنزل سعادت و رستگاری رهنمون شود. کامران شرفشاهی نیز یکی از شاعران و نویسندگان این نسل آرمان‌خواه است. فرزند امت به پا خاسته‌ای که با فریاد ستم‌سوز «الله اکبر» بر ظلمت شب شوریدند، غول استبداد را به زانو در آوردند و بشارت ظهور «صبح صادق» را در گوش فلک فریاد کردند. 
پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و با صلابت امام در جامعه، الهام‌بخش شاعرانی همچون شرفشاهی در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی به راه افتاد. تاثیرپذیری شاعران نسل انقلاب از شخصیت انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام (قدس سره الشریف)، لهجه ادبیات معاصر را تغییر داد و «گفتمان ادبی» جدیدی در حوزه ادبیات معاصر شکل گرفت که این گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و قرآنی بود. 
این گفتمان علاوه بر اینکه بر ذوق و ذائقه مخاطبان شعر تاثیر گذاشت، به خاطر برخورداری از وجوه و مولفه‌های شاخص زیباشناختی و درونمایه «عرفانی- حماسی» ملهم از جهان‌بینی اسلامی، موج‌ها، نحله‌ها و جریان‌های ادبی معاصر خویش را نیز-  به صورت نامحسوس- تحت نفوذ و سیطره خویش قرار داد. سنجش این تاثیر‌پذیری و تکانه‌هایی که بعد از بهمن ۵۷ جان و جهان ادبیات معاصر را لرزانده است، محتاج تالیف مقالات و پایان‌نامه‌های فراوانی ا‌ست که امید است به همت پژوهشگران، منتقدان و نظریه‌پردازان ادبی در آینده نزدیک جامه عمل به خود بپوشد. 
شرفشاهی نیز از نسل همین شاعران بی‌ادعا، نجیب و سختکوش انقلاب اسلامی است که فارغ از جار ‌و ‌جنجال‌ها و هیاهوهای کاذب، در خلوتی روشن، با خلق و آفرینش بیش از 25 اثر ارزشمند در قالب مجموعه شعر، یادنامه، گزیده اشعار و مقالات در مسیر پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و خدمت به زبان و ادب گرانسنگ پارسی- بی‌هیچ چشمداشتی- مؤمنانه و عاشقانه گام برداشته است؛ شاعری صاحب دغدغه، نویسنده‌ای متعهد، پژوهشگری روشن‌اندیش، و ناشری رسالت‌مدار که به ‌رغم بسیاری از ناشران روز و روزگار ما، به دور از وسوسه‌های دنیاطلبی و با پایبندی مؤمنانه به سوگند قرآنی «ن والقلم و ما یسطرون»- با تحمل تمام مصائب و تنگناها- تا امروز حرمت «کلمه»، «قلم» و «کتاب» را پاس داشته و همچنان «ناشر» مانده است. 
همچنان که اشاره شد، شرفشاهی شاعر انقلاب است و متعهد به گفتمان انقلاب اسلامی. او در تعریف ادبیات انقلاب می‌گوید: «ادبیات انقلاب، ادبیات حماسه است، ادبیات آگاهی و ستم‌ستیزی و ادبیات ضداستعمار و ضد‌استثمار است. به همین اعتبار می‌توان گفت این آثار فراتر از حتی جامعه ما پیامی دارد که برای بشریت قابل ملاحظه است و به همین لحاظ این آثار بهتر است که به زبان‌های مختلف ترجمه و صادر شود به ملل دیگر، بویژه مللی که هنوز درگیر با استعمار به شکل‌های گوناگون هستند. ادبیات انقلابی در حقیقت ادبیاتی است که به آزادی انسان‌ها می‌اندیشد و برای انسانیت حق و حقوق خاص و ویژه قائل می‌شود. این خصوصیت ادبیات انقلابی است که برای بهتر زندگی کردن انسان‌ها و برای برده و بنده کسی نبودن تلاش و مبارزه می‌کند؛ حال می‌خواهد نویسنده این نوع ادبیات داخلی باشد یا خارجی. به همین سبب است که ما شاهد آنیم که شاعران و نویسندگان انقلابی همیشه اشخاصی دردمندند و اشخاصی که در آثارشان تلاش می‌کنند برای آنکه دنیایی زیباتر و آبی‌تر و به دور از سیاهی‌ها را خلق کنند». (1)
شاعر ارجمند مجموعه شعر «سرشار از انتظار» در گفت‌و‌گویی دیگر که با خبرگزاری کتاب کرده است، از تنهایی و بی‌پناهی «اهل قلم» می‌گوید و با اشاره به تنگناها و مصائبی که در حوزه چاپ و نشر آثار ارزشمند وجود دارد، دردمندانه می‌گوید: «در حال حاضر بسیاری از چهره‌های فرهیخته و پیشکسوت در این زمینه-‌حوزه چاپ و نشر- با روش‌های موذیانه به حاشیه رانده شده‌اند و اشخاصی بدون درک قداست این عرصه همچنان تمنیات نفسانی خود را بیان می‌کنند. در واقع این اشخاص فرصت‌هایی را تباه کردند که نباید چنین رایگان به یغما می‌‌رفت. ‌ای کاش می‌توانستم با امید و اطمینان کامل از دستگاه یا تشکیلاتی نام ببرم که صادقانه در این عرصه مشغول فعالیت است اما به واقع اهل ادب و هنر در روزگار ما، تنهایند و از این رو نمی‌توان شاهد توسعه چشم‌‌گیری در نشر و ترویج آثار ارزنده در عرصه هنر و ادبیات آیینی باشیم». (2)
براستی نیز در روز و روزگار ما اصحاب «فکر و فرهنگ»- در مقایسه با سایر عرصه‌ها-  همچنان مظلوم و مهجورند و هنر و ادبیات متعهد در حاشیه! جرم آنان نیز به گفته «حافظ» چیزی جز این نیست که اهل «فضل و دانش»‌اند و چه گناهی از این بزرگ‌تر؟!
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!»
از آنجا که شرفشاهی نیز همچون همه شاعران انقلاب، شاعری دین‌باور و ولایتمدار است، نگرانی او در راستای نگرانی مقام معظم رهبری قابل تاویل و تفسیر است. رهبر معظم انقلاب نیز که بیش از هر مسؤولی دغدغه فرهنگی دارند، در طول سال‌های گذشته بارها نگرانی‌شان را از وضعیت فرهنگی کشور ابراز کرده‌اند و به مسؤولان برای توجه بیشتر به این حوزه تذکر داده‌اند. 
امین شعر انقلاب در دیداری که رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری اسفند‌ماه 92 با ایشان داشتند، با ابراز مجدد نگرانی خویش از وضعیت فرهنگی کشور فرمودند: «مسأله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است... واقعا همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند، زیرا همین جوانان هستند که در روز خطر، سینه سپر می‌کنند. کسانی که به این جوانان با بدبینی نگاه می‌کنند و تلاش دارند آنها را منزوی کنند، به انقلاب و کشور خدمت نمی‌کنند».
با آرزوی توفیق روزافزون برای شرفشاهی عزیز در مسیر خدمت به اسلام، انقلاب و فرهنگ و ادب پارسی، امیدوارم در فرصتی دیگر بتوانم در بازنمایی چهره این شاعر و ادیب نجیب و شریف قلم بزنم، زیرا «حدیث حسن» او حکایتی است که در یک یادداشت نمی‌گنجد. 
و اما به عنوان حسن ختام، شما را به زمزمه چند رباعی عاشورایی از او دعوت می‌کنم: 
«شب آینه بود و آینه دریا بود  
سرشار ز راز خلقتی والا بود
گویی شب قدر دیگری بود شگفت  
آن شب، شب انقلاب عاشورا بود»
«نازم به قیام و قامت والایت  
هنگامه عشق، چشم چون دریایت
خاموش در آن میانه غوغا کردی  
نازم به نماز ظهر عاشورایت»
«در سوگ تو هر محرمی غوغایی‌ست  
هر سینه پر از شیون و واویلایی‌ست
داغ تو ز دل نمی‌رود تا محشر  
آن روز هم از غم تو عاشورایی‌ست»
«تنها شده‌ای فدای تنهایی تو  
آن دعوت بی‌‌ریا و دریایی تو
تو عزت ایل روشنایی هستی  
لبیک به دعوت مسیحایی تو» ‏‌(3)
--------------------------------------
پانوشت
1- مصاحبه با خبرگزاری مهر با عنوان«وحدت کلمه را در حوزه ادبیات عینیت بیشتری ببخشیم»، 20 اسفند 1386 
2- مصاحبه با خبرگزاری کتاب با عنوان «حمایت از نویسندگان دینی به ورطه دیگری افتاده است»، سه‌شنبه 9 تیر 1394 
3- راز سرفرازی، کامران شرفشاهی، تهران، تجلی مهر، 1390، ص44-46‏

Page Generated in 0/0112 sec