معضل مدیریت در ورزش ایران فقط مربوط به امروز نیست؛ معضلاتی که شاید در گذشته هم بوده و تا این حد نمایان نمیشد اما امروز با توجه به در دسترس بودن ابزارهای رسانهای، این معضلات نیز بزرگتر دیده میشود. با این حال سوال اینجاست: راهحل مقابله با این معضلات چیست و چه کسی باید این مشکلات را از پیشرو بردارد. به عنوان مثال مشکلاتی که در استقلال و پرسپولیس رقم میخورد و بخش عمدهای از جامعه را با خود همراه میکند. اتفاقات 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس در چند ماه اخیر نمایانگر چالشهای بزرگ مدیریتی در این ۲ باشگاه است. فقط اتفاقات در برنامه فوتبال برتر و صحبتهای اسماعیل خلیلزاده، رئیس هیأتمدیره باشگاه استقلال و احمد سعادتمند، مدیرعامل پیشین این باشگاه نشان داد یکی از باشگاههای بزرگ ایران درگیر چه سوءمدیریتی است؛ از مشکل حلوفصل پرونده شکایت آندرهآ استراماچونی و وینفرد شفر گرفته تا گم شدن پول، نقل و انتقالات و مشکلات ریز و درشت دیگری که هر کدام دردنامهای جداگانه است.
نمونه همین اتفاقات را چند ماه پیش در پرسپولیس شاهد بودیم که درباره شکایت برانکو ایوانکوویچ به وجود آمد و باعث بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی این باشگاه شد؛ موضوعی که فینالیست شدن پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا را هم تحتالشعاع قرار داده و باشگاه النصر این حکم فیفا را دستاویزی برای شکایت از پرسپولیس کرده و هواداران این تیم با هر شکایت استرس حذف احتمالی از آسیا را دارند. این سوءمدیریتها، سناریویی تکراری در 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس است. هم در گذشته و هم در عصر فعلی، این 2 باشگاه با این مشکلات دستوپنجه نرم کردهاند. جالب است هر مدیری که روی کار آمده، صحبت از مشکلات مدیریتی پیش از خودش کرده و برای جلوگیری از تکرار اتفاقات گذشته لب گشوده اما در عمل کوهی از مشکلات را پشت سر گذاشته و رفته است؛ مدیرانی که دیروز توسط سازمان تربیت بدنی و امروز توسط وزارت ورزش و جوانان انتخاب میشوند. حالا با توجه به این انتخابها، باید پرسید نقش وزارت ورزش و جوانان در این معضلات و مشکلات چیست؟
گفته شده اخیرا تعدادی از مدیران سابق استقلال و پرسپولیس به نهادها و سازمانهای قضایی و نظارتی معرفی شدند تا تخلفات احتمالی آنها مورد رسیدگی قرار بگیرد. با این حال با چند درصد این مدیران برخورد میشود؟ این برخوردها شامل حال چه افرادی میشود و آیا مقصران اصلی ماجرا محاکمه خواهند شد یا نه؟ سابقه نشان داده هیچ کدام از مدیران متخلف یا مدیرانی که با سوءمدیریت، این معضلات و مشکلات را ایجاد کردند، محاکمه یا بازخواست نمیشوند. حتی در مواردی وزارت ورزش و جوانان با ارتقای جایگاه مدیریتی آنها، این پیام را میدهد که هر چقدر اشتباهات بزرگتر باشد، جایگاه شغلی بالاتری خواهند گرفت. نمونه آن ایرج عرب و امیرحسین فتحی است که پس از بهجا گذاشتن کوهی از مشکلات در استقلال و پرسپولیس به عنوان مقصران اصلی پرونده برانکو ایوانکوویچ و وینفرد شفر- که پنجره نقل و انتقالاتی ۲ باشگاه را بست- به مدیریت فدراسیون دوومیدانی و مجموعه ورزشی انقلاب رسیدند.
در این بین با مشکلات موجود، هیچگاه با رفتن و تغییر مدیریت شاهد حل مساله نبودیم. پس آیا بهتر نیست وزارت ورزش و جوانان کمی هم در این معضلات به نقش خود توجه داشته باشد و ریشه این اتفاقات را پیدا کند و بیش از این تماشاگر دعواها و افتضاحات نباشد؟
* اکرانی جدید از مدیریت رفاقتی
در نگاه اول سعی کردیم به خود بقبولانیم که این آشفتهبازار (بگو مگوی خلیلزاده و سعادتمند) سروسامانی خواهد گرفت اما هر چه میگذشت آرزویمان در رویایش آرام گرفت! سالهاست سکان فوتبال ما به دست این دست مدیران افتاده است! شخصیتهایی که نگاه مثبتی به اصل فوتبال ندارند و حیات و ممات فوتبال ما به تصمیمات آنها گره خورده است. توضیحات شما با هر ترفند و روشی، هیچچیز را موجه نمیکند. در ناتوانی شما، با حرفهایتان سرپوش گذاشته نمیشود. شما در مبارزه با خودتان هرگز پیروز نشده و نخواهید شد، و همه پیشبینیهایتان درست از آب درنمیآید. فوتبالمان با شماها هنوز درگیر این است که آیا باید ویرگول را درون پرانتز یا باید بیرون آن قرار دهد؟ فوتبال ما اگر از تمام امراض نابودگر بشر و مصائب آن جان سالم به در ببرد، از «خوددرگیری» بدون تردید قسر در نخواهد رفت. در حالی که هیچ یک از این گفتهها مرهمی بر هیچ دردی نیست، شما با حرفهای نابجا، اعماق تاریک و دوردست خیال را جابهجا کردید.
سرمنشأ این همه آشوب و بلوا کجاست؟ این همه جلز و ولز برای چیست؟ مدتهای مدیدی است مدیریت در فوتبال ایران، بدون «فن» است. بدون آگاهی از صنعت تیمداری. حاشیه مدیریتی در فوتبال ایران حد و مرزی ندارد؛ باتلاقی وسیع در مسیری بیانتها. این دغلبازیها به قیمت از دست دادن آرامش است، که شور و شوق را در این فوتبال خواهد خشکاند. خوددرگیری منتج به مصیبت میشود. مدیران تصمیمگیر نباید به زبان خودشان حرف بزنند. نباید با اعمال هذیانآلود، مشکلات را، هم به فراموشی سپرد و هم بر آن افزود. با خلیلزادهها و سعادتمندها، این حلقه باطل همینطور ادامه پیدا خواهد کرد. چون مدیریت «رفاقتی» در ورزش ایران، هیچ جای سالمی نگذاشته است.