کد خبر: 231698تاریخ: 1399/12/27 00:00
در پاسخ به سخنگوی دولت که تحریمها را عامل از دست رفتن میزبانی فوتبال میداند
علاج واقعه بعد از وقوع
حامد واعظی: این روزها همه میگویند «در تلاشیم مشکل را برطرف کنیم»؛ از وزارت ورزش گرفته تا کمیته ملی المپیک و وزارت امور خارجه اما چه سود که همیشه دیر متوجه میشویم و دیر واکنش نشان میدهیم. حالا همه به دنبال این هستند بگویند «فلان مشکل باعث شد میزبانی را از ما بگیرند» اما آن زمانی که باید فکر میکردند و برنامه میریختند، حواسشان جای دیگری بود. پیرو همین موضوع روز گذشته علی ربیعی، سخنگوی دولت باز هم توپ را به زمین سیاست و تحریمها انداخت و مرتب تکرار کرد در حال نامهنگاری هستیم! کاش آقای ربیعی متوجه بود این نامهنگاریها باید 6 ماه قبل و در قالب دیپلماسی دولت و ابزار در اختیارش انجام میپذیرفت. چرا وزارت امور خارجه هیچ بهرهای از رابطه خوب ما با دولتهای عراق و چین نبرد؟ بدون شک با تلاش دولت چین، آرای هنگکنگ و کامبوج به نفع ما بود و حالا با 4 رای حرفمان بیشتر خریدار داشت اما همیشه دیر اقدام میکنیم و سعی داریم دشمنان را عامل اصلی همه کاستیها بدانیم. حتی روزنامهنگارانی که دلشان به حال فوتبال میسوزد نیز این روزها در مظان اتهام همین دولت هستند.
ورزش ایران سالهاست از نداشتن کرسی بینالمللی تاثیرگذار در همه رشتهها لطمه میخورد. البته این ضربه خوردن در فوتبال بیشتر از سایر رشتههاست. با این حال وجه اشتراک همه این است که مسؤولان ورزش و حتی دستگاه دیپلماسی، هیچ تدبیری برای حل این مشکل و برطرف کردن این ضعف بزرگ ندارند. کنفدراسیون فوتبال آسیا که سالهاست تحت تاثیر کشورهای عربی بویژه عربستان قرار دارد، در تازهترین تصمیم خود میزبانی مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در فصل آینده را به ایران نداد و به دنبال آن بحرین را به عنوان میزبان مرحله گروهی مقدماتی جامجهانی برای تیم ملی ایران انتخاب کرد. این درست که میزبانی رویداد مهمی چون لیگ قهرمانان آسیا و مقدماتی جامجهانی نیازمند امکانات، تجهیزات و هماهنگی همه دستگاهها و گردش آزاد مالی و سایر موارد است و ایران در حال حاضر بسیاری از این شرایط را ندارد اما پرسش از مسؤولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش این است که تا چه زمانی قرار است بایستند و تماشاگر لابیها و نفوذهای عربستانیها و همدستانشان در مهمترین دستگاههای تصمیمگیر برای فوتبال باشند؟ مسؤولان سیاسی که حالا یکی پس از دیگری مصاحبه میکنند و تاکید دارند با ارسال نامه و شکایت از حق ورزش و فوتبال ایران دفاع خواهند کرد، آیا نمیتوانستند این نامهنگاریها و لابیها و هر کاری را که از دستشان برمیآید -که ظاهرا هیچ کاری از دستشان برنمیآید - قبل از تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا انجام دهند؟ تا چه زمانی قرار است مدرسه مسؤولان ورزش ایران دیر شود و بعد از تصمیمات مهم، وارد عمل شوند؟ مگر مسؤولان فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و سایر بخشها نمیدانستند کنفدراسیون فوتبال آسیا قرار است درباره میزبانی تصمیمگیری کند؟ مگر نمیدانستند مهدی تاج، نایبرئیس آسیاست و در انتخابات کنفدراسیون قاره کهن هم به چه کسی رای داده است؟ پس چرا با او جلسه نگذاشتند و سوال نکردند برای این فوتبال و این کشور چه کردهای که چند سال است یک صندلی آسیایی را به خود اختصاص دادهای؟ مگر مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال نبوده و مگر این کرسی آسیایی را از همین فدراسیون به دست نیاورده است؟ پس چرا آنجا که باید از فوتبال ملی ایران دفاع کند، ترجیح میدهد سکوت کند و کار را به فدراسیون جدید و سایر مسؤولان واگذار کند؟ وزارت ورزش که در تمام امور ورزش دخالت میکند - و البته حق هم دارد - چرا بموقع به این اتفاقات ورود نمیکند و مقابل کسانی که برای منافع خودشان بیشتر کار میکنند تا منافع ملی، نمیایستد؟ الان مقصر این ظلمی که در حق تیمهای باشگاهی و مهمتر از آن در حق تیم ملی فوتبال ایران شده چه کسی است؟ مهدی تاج؟ مسعود سلطانیفر؟ شهابالدین عزیزیخادم؟ یا همه؟ چه کسی باید از حق این فوتبال دفاع کند؛ آن هم بموقع و درست، آن هم تاثیرگذار و قدرتمند. ظاهرا بازی «کی بود کی بود من نبودم» آقایان هنوز هم ادامه دارد و کسی نمیخواهد به این وضعیت متزلزل و بعضا ذلیلگونه پایان دهد! مسؤولان ورزش یاد گرفتهاند که علاج واقعه را بعد از وقوع کنند. البته تا به حال همین تلاش برای علاج کردن وقایع هم به نتیجه مثبت نرسیده است و ورزش ایران در کمتر نمونههای اینچنینی توانسته حقش را بگیرد اما تا کی قرار است این اتفاقات تلخ برای ورزش و فوتبال ایران ادامه داشته باشد؟ بزرگترین ضعف ورزش نداشتن کرسیهای تاثیرگذار بینالمللی بوده که هنوز هم ادامه دارد و هیچ مسؤولی شهامت و جسارت اینکه بتواند از کرسیای که در اختیار داشته استفاده کند و حق ورزش و فوتبال ایران را بگیرد نداشته و بعید هم هست چنین مسؤولی پیدا شود!