وقتی فردی رئیس جمهور میشود، یعنی با در نظر گرفتن تحریم و دشمنان و معاندان خارجی و عرقسوز و تهدیدات و بلایای طبیعی و سرما و گرمای هوا و خبرنگاران و خورش کرفس و نقادان، کاندیدا شده و وعده داده و رای آورده است. خدایی نکرده دست و پایش را که نبستهاند بیندازندش در پاستور و اسلحه گذاشته باشند کنار شقیقهاش و مجبورش کرده باشند که رئیس جمهور بشود. خیر! حال که جناب آقای روحانی رئیس جمهور مردمی و محبوب ما منت گذاشتهاند و از سختیها گفتهاند لازم است بعضی سختیهایی که جنابشان فکرش را نمیکردند و بعد از ریاست جمهوری با آن مواجه شدند را برشمریم:
یک: به پشت کنکوریها میگویند سختیاش همین چند ماه است و بعد که قبول شدید بروید دنبال سوراخسمبههای دانشگاه و نمیخواهد درس بخوانید.
رئیس جمهور روحانی هم گول خورده بود و نمیدانست بعد از انتخابات شب مصیبت عظما دارد. حتی روزش را هم دارد.
دو : آقای روحانی حتی بعضی وقتها جمعهها را هم سر کار میروند.
سه: آنقدر وکیل و وزیر تلفن میکنند و سرشان را میاندازند زیر میآیند توی دفتر که همیشه ناهار یخ میکند و از دهان میافتد.
چهار: زبان سرخهای.
پنج: مردم به همه چیز آدم کار دارند و حتی تا شماره رنگ ریش آدم هم میروند.
شیش: تازه طلبکار هم هستند.