متین فردوسی:
آیا شعر نوجوان همان شعر بزرگسال ضعیف یا کلیشهشده است؟
آیا شعر نوجوان صرفا نظم است؟
آیا شعر نوجوان صرفا وجه تعلیمی و آموزشی دارد؟
آیا نماد و استعارههای نو را در شعر نوجوان راهی نیست؟
هر گاه با مجموعه شعری که بر جلد خود عنوان شعر نوجوان را دارد، با آیاهایی از این دست بمباران میشوم. اعتقاد به الزامات سوالات فوق، خودآگاه یا ناخودآگاه از این دیدگاه ناشی میشود؛ نوجوان هم آدمی است درست مثل بزرگسالان اما با فیزیکی احتمالا سبکتر و کوچکتر!
سرودن شعر نوجوان مستلزم این است که شاعر بتواند از دریچه نگاه او به جهان بنگرد. سطح نرمال فهم و درک او را، نزدیک به واقعیت حدس بزند. خواستهها و امیال معاصر او را بداند. نمادها و استعارههایی تازه، مناسب با سطح متوسط دانش و دانستنیهای او خلق کند. متناسب با قوه دید او از واقعیت و شعار فاصله بگیرد و بالاخره پند و اندرز و تبلیغ عقاید دینی و سیاسی را بگذارد برای دیگر ژانرها! بایدهایی که هیچکدام در مجموعه شعر «قلب انقلاب» رعایت نشده است.
«قلب انقلاب» متشکل است از 14 چهارپاره و یک مثنوی که درباره انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب، برای گروه سنی نوجوان سروده شده است. نوجوانی که هیچ درک عینی از انقلاب ندارد و صرفا از طریق کتب درسی (که برای اخذ نمره قبولی میخواند!) و برنامههای تلویزیونی (که هرگز نمیبیند!) یا خاطرات شفاهی (که هرگز نمیشنود!) با شبحی به نام انقلاب آشناست. شعرهای این مجموعه هیچ پیشنهاد هنری و ادبی تازهای به او نمیدهد تا توجه او را فراتر از ژانرها و مدیومهای دیگر به خود جلب کند. همان شعارهای همیشگی در قالب همان عناصر استعاری و نمادین کلیشهای که نهتنها جلب توجه نمیکند، بلکه مخاطب را بشدت از خود میراند. حتی اگر مخاطب شعر، یک نوجوان باشد، نمیتوان حضور چند میلیونباره شب و سحر، نور و ظلمت، قفس و پرنده، بهار و خزان را در شعر توجیه کرد و متن را به کپی دست هزارم شعر ساده انقلاب در سالهای پیروزی آن تبدیل کرد. شعر نوجوان هرگز محل بازیافت تاریخ مصرف گذشتهها و دورریختههای شعر بزرگسال نیست.
شعر نوجوان نه به لحاظ سلاست و فصاحت و نه به لحاظ سلامت زبان، نهتنها در سطح پایینتری از شعر بزرگسال نیست بلکه برعکس، به امید تاثیر بیشتر بر روح و روان مخاطبی که صادقانه و بدون پیشزمینههای ادبی قدرتمند با متن روبهرو میشود، باید از نُرمهای بالاتری نیز برخوردار باشد تا بتواند لوح سفید ذهن او را برای برخورد با متنهای چندلایه و هنجارگریز سالهای بعد مهیا کند. در «قلب انقلاب» زبان فصیح و سلیس در برابر معنارسانی سریع و بیواسطه و البته ناویراسته مبادله شده است. آنقدر که میتوانی مواردی از اشکال قافیه نیز در شعرها بیابی و لب بگزی و تنها سری به تأسف تکان بدهی:
بوسه بر روی تو بود
از عسل شیرینتر
طعم گلها را داشت
بلکه از گل بهتر!
شعرهای این مجموعه شاید بتواند لحظاتی مخاطب نوجوان خویش را سرگرم کند اما به دلیل کوتاهی در یافتن معاییر زیباشناختی ویژه شعر نوجوان که بر روانشناسی او تکیه داشته باشد و نیز به خاطر لحن شعارگونه خود کمتر میتواند در کنج حافظه او جایی بیابد و ماندگاری را تجربه کند... مگر در یک مورد!
از نگاه عاشق مردم
گاز اشکآور چه اشکی ریخت
بیتی نسبتا تازه و عینی که میتواند حادثه را چون سکانسی از یک فیلم پیشروی مخاطب قرار دهد و ماندگار کند؛ تصویری که متاسفانه بلافاصله با بیت بعدی ضایع و عقیم میشود:
با شعار گرم پیروزی
گریهها با خندهها آمیخت
سادهانگاری و سهلبینی شعر کودک و نوجوان، نهتنها میتواند شعر بزرگسال ما را از نظر مخاطب جدی و بینشمند در آینده دچار بحران کند، بلکه میتواند انتقال عمیق محتوای خود را نیز دچار چالش کند. متنی از محتوا مانده و از فرم رانده!