اسماعیل احمدی: بسیاری از افراد از واژه «توفیق»، برداشت و تفسیرشان اشتباه و ناقص است. تصور میکنند توفیق یعنی آنکه خدا باید بخواهد تا ما آن کار را انجام دهیم. حال آنکه توفیق بر وزن تفعیل از باب مشارکت است، یعنی ۲ سویه و ۲ طرفه است، هم بنده باید بخواهد و صدالبته که نیاز به امر الهی نیز دارد. در این مشارکت؛ آنکه اول باید اراده کند و خواستن را نه در حرف و تعارف بلکه عینا و عملا طلب کرده و نیت را به عمل نزدیک کند «بنده» است که به تعبیری 50 درصد را پیش رفته و آنگاه که عزم خود را جزم کرد و تعارفهای شعاری را کنار گذاشت، به خداوند سبحان تفویض کند. قطعا شما نیز تایید میکنید که اگر انسان در کار خیر اراده اجرا نماید بیشک خالق عظیمالشان نیز رخصت اجرا خواهد داد مگر در شرایط خاص که «العبد یدبر والله یقدر». طی این سالها نوکری در مناطق محروم این تفسیر باطنی و حقیقی از توفیق را کاملا درک کرده و بارها و بارها با آن مواجه بودهام. نکته مهمتر آنکه اگر یک بار و ۲ بار و ۵ بار و 20 بار با این عنوان که «خدا توفیق نداد» خود را توجیه کنی و از حضور در یک کار معروف و خیر نظیر اردوی جهادی استنکاف کنی، بار بیستویکم اگر اراده واقعی هم کنی، ممکن است دیگر حضرت حق به تو اجازه ندهد... بگذریم.
* برمودایی در دزفیل
خیلیها نام برمودا را در اقیانوس اطلس شمالی با واقعیات و شایعاتی که از مخاطرات این مثلث در دریا وجود دارد، شنیدهاند؛ آری! دیماه 93 که به همراه یار جهادگرم سیدعلی بهشتیان پای در کوههای سر به فلک کشیده زاگرس نهاده و ساعتهای متمادی از این قله به آن دره و از اعماق دره به اوج قلهها یکییکی گذر کردم تا به منطقه بسیار بسیار زیبا و بکر احمدفداله برسم، باور نمیکردم دهها روستا با هزاران جمعیت فاقد هر گونه امکانات اولیه باشند؛ نه از راه خبری بود، نه برق و گاز و مخابرات و آب و مدرسه مناسب و مسجد و خانه و... . واقعا باید شهادتین میگفتیم برای در امان ماندن از مخاطرات پیچوخمهای مکرر در مکرر این بیراهه؛ خدا میداند طی این سالها چندین بار تا مرز وصال و قطع امید کامل از دنیا رفتیم و جز معجزه الهی و عنایات امامزادگان واجبالتعظیم این منطقه آقا فداله عمران و احمدفداله نبوده و نیست که اکنون در فروردین 1400 کماکان استوار و مقاوم در تردد به این منطقه صعبالعبور هستیم. و خدا را شکر که به همت جبهه جهادی منتظران خورشید طی 6 سال حضور مستمر با پشتیبانی و استقبال و همراهی اهالی شریف و عزیز منطقه که غالبا سادات حسینی بوده و جملگی عشایر غیور بختیاری هستند توانستهایم کارهای بزرگی را که شبیه به افسانه و آرزو برای اهالی بود، انجام دهیم و این میسر نمیشد جز با توکل و اخلاص و ثبات در عمل و البته یاری نهادها و دستگاههای گوناگون بویژه ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، سپاه، کمیته امداد حضرت امام، صدا و سیما، اهالی خستگیناپذیر رسانه و برخی دستگاههای مجریه. با احداث مدارس و مساجد و خانههای بهداشت و بالگرد اورژانس اختصاصی برای منطقه و دهها میلیارد تومان برای راهسازی و آبرسانی و برقرسانی و مخابرات و... امروز قطار شکوفایی و بالندگی دنیوی احمدفداله با سرعتی چشمگیر در ریلگذاری منتظرانیها در حرکت است و به لطف خردورزی و فضیلتپذیری و کرامات انسانی و آسمانی اهالی منطقه که قدمتی به عمر بشریت دارد و همواره حضور جهادگران باعث کسب ارزشهای الهی از ثروت معنوی و روحی و انسانی روستاییان عزیز است؛ احمدفداله نامی آشناست از اراده و عزم جهادگران و روستاییان و همدلی و مشارکت نهادها و حاکمیت اسلامی.
* منتظرانیها
از جمله اقدامات جبهه، برگزاری اردوهای متمرکز سالانه در این دیار بوده و هست که الحمدلله امسال جمعی از دختران و پسران جوان انقلابی از «گروه جهادی منتظران حضرت ولیعصر(عج)» با تخصص بهداشت و درمان در منطقه احمدفداله حضور یافته و با ارائه خدمات دندانپزشکی و مامایی، تمام تخصص دانشگاهیشان را به خدمت گرفتند تا مصداق این آیه شریفه شوند «السابقون السابقون اولئک المقربون». خدا میداند جهاد و هجرت در احمدفداله به دلیل عدم امکانات لازم، بسی سخت و دشوار است؛ از اینکه باید سعی کنی کمتر رفع حاجت داشته باشی، چرا که یا سرویس بهداشتی نیست یا دور است یا آب آوردن سخت است بویژه آنکه هوا تاریک شده باشد و بدانی که منطقه انواع چهارپایان ترسناک نیز دارد؛ از خرس و پلنگ و گرگ تا گراز و کفتار و... . طی طریق چندین ساعته از دزفول تا نخستین روستا آن هم نه با اتوبوس و مینیبوس و ون و ماشین سواری بلکه با خودروی دنده کمکدار و نیسان در آن مسیر پرپیچ و خم؛ فقط چند روز استراحت لازم است تا درد زانو و کتف و سر و دستها که دائماً با در و سقف ماشین برخورد میکنند، کمی آرام گیرد؛ چه رسد که به محض رسیدن و استقبالهای باشکوه اهالی و میهماننوازی بیبدیلشان، کار خدمترسانی از همان لحظه اول آغاز میشود و هر یک از جهادگران در گوشهای از مسجد جهاد، در عبادت محرومیتزدایی مشغول جمعآوری ثواب و پاداش و اجر بیمنتهای الهی هستند.
* جهیزیه
همزمان با ارائه خدمات گوناگون بهداشت و درمان، فرهنگی، ورزشی و... در اردو، به لطف خدای سبحان و مساعدت دکتر مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، یکصد جهیزیه به ارزش ۲ میلیارد تومان که هر یک حاوی 14 قلم کالای ایرانی بود، تقدیم نوعروسان بختیاری منطقه شد که انتقال دهها جهیزیه از شهر دزفول به این منطقه صعبالعبور با به خط کردن قریب به 50 نیسان آبی، خود حدیث مفصلی است و خدا میداند چگونه با سلام و صلوات، دعا کردیم تا این1400 قطعه کالای جهیزیهها بدون کوچکترین آسیب، قلل مرتفع و شیبهای تند و پیچهای مخوف مسیر بیراهه را طی کرده و به مقصد برسد و عروس و دامادی با بازکردن کارتنهای جهیزیهاش با قطعه شکسته مواجه نشود و ما جهادگران، شرمندهشان نشویم که شکر الهی باز هم در برابر ولینعمتان انقلاب رو سپید ماندیم.
* تداوم
و منتظرانیها شبیه برخی زوار امام رضا علیهالسلام هستند که هیچگاه آخرین زیارت سفر خود را وداع نمیکنند؛ به این امید که باز، سلطان سریر ارتضا آنها را میطلبد و با تأسی به این مرام، جهادگران منتظران خورشید نیز اگر چه ساعات پایانی اردو برایشان حزنانگیز و غمآور بوده و برای اهالی نیز این جدایی حقیقتاً دشوار و تعجبانگیز است اما هم اهالی و هم جهادیها تمام امیدشان این است که در مرام جبهه جهادی، انقطاع و فراموشی و غفلت وجود نداشته و آب هر روستایی را که نوش میکنند و نمک آن سرزمین را میخورند و پای در خاک هر روستایی مینهند، دیگر تا رفع و دفع تمام کاستیها و موانع در کنار و حتی پیشروتر از اهالی میدوند؛ از این نهاد تا آن دستگاه... از این خیّر تا آن نیکوکار... مکاتبه پشت مکاتبه... تماس در پی هر تماس و پیامک پشت پیامک و از جلسات 4 صبح تا پیگیریهای بیوقفه ساعات پایانی شب؛ تا مبادا غمی برای زن و کودک و پیر و جوان احمدفدالهای باشد که او را به رنج و زحمت اندازد و عهد بستهاند تا شکوفایی و آبادانی مناطق محروم تحت پوشششان از پای ننشینند... آری گره خورده است شادی و غم اهالی با خشنودی و ناراحتی جهادگران و اینگونه معنای عینی مییابد: چو عضوی به درد آورد روزگار... دگر عضوها را نماند قرار. امید که این خدمات و نوکریها، خالص برای خدا بوده باشد که: میسازیم تا ساخته شویم.