محمدحسین مهدویزادگان: «جلینا پورتر» معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک جلسه توجیهی درباره برجام به خبرنگاران گفته است: «ما قصد داریم درباره گامهای هستهای که ایران میبایست به منظور بازگشت به سازگاری با «برنامه جامع اقدام مشترک» بردارد، بحث کنیم و لغو هیچ تحریم خاصی را مدنظر نداریم اما به طور قطع میگوییم گامهای تخفیف تحریمها که آمریکا باید برای بازگشت به تعهدات خود در چارچوب برجام اتخاذ کند را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد».
بر همین اساس، مقامات آمریکایی در وین حضور یافتند تا در نشستی جداگانه و بدون حضور فیزیکی مذاکرهکنندگان وزارت امور خارجه کشورمان، با تروئیکای اروپا (که به نیابت از کاخ سفید در مذاکرات حضور دارد) درباره آخرین وضعیت برجام تبادل نظر کنند. اگر چه اکثر سیاستمداران غربی و متاسفانه برخی محافل داخلی در کشورمان به صورت عامدانه روی «شکل مذاکرات» و «تشریفات» آن متمرکز شدهاند اما آنچه محل مناقشه است، مربوط به «کلیت مذاکره با آمریکا» بر سر بازگشت به برجام است نه «شکل مذاکره»!
واقعیت امر این است که اگر سال 2018 میلادی، «خروج آمریکا از برجام» محصول توافق با ایران یا حتی دیگر اعضای 1+5 بود، امروز «احیای برجام» میتوانست در گرو «مذاکرات اعضای اولیه کمیسیون مشترک برجام» باشد. به عبارت بهتر، خروج دولت آمریکا از توافق هستهای، به صورت کاملا یکجانبه صورت گرفت نه بر اساس یک توافق جمعی در ذیل کمیته مشترک برجام. بدیهی است در چنین شرایطی میان «شرایط خروج آمریکا از برجام» و «شرایط بازگشت آن به برجام» باید به لحاظ حقوقی تقارن و تباین وجود داشته باشد. بر همین اساس، آمریکا «خود» به صورت «یکجانبه» از برجام خارج شده و «خود» نیز باید به صورت «یکجانبه» به توافق هستهای بازگردد. جای بسی تأسف است که دولت، وزارت امور خارجه و رسانههای وابسته به حامیان «سیاست خارجی غربمحور» این اصل مبرهن حقوقی و منطقی را در آنچه «پروسه احیای برجام» میخوانند، فراموش میکنند!
مضحکتر آنکه مقامات آمریکایی و تروئیکای اروپا مدعیاند «وضع تحریمهای ایران» در یک بازه زمانی 180 روزه (از اردیبهشتماه تا آبانماه 1397) صورت گرفته و بر همین اساس، باید بازگشت به شرایط قبل از وضع تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی نیز به صورت مرحله به مرحله و گامبهگام صورت گیرد! پاسخ این ادعا نیز کاملا مشخص است: اولا وضع تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران متأثر از مقدمهای به نام «خروج یکجانبه آمریکا از برجام» بوده که به صورت فوری و در یک زمان مشخص صورت گرفته است. ثانیا جمهوری اسلامی ایران قطعا مسؤول «ایجاد توازن» میان اقدام خلاف قانون آمریکا در سال 2018 میلادی و «شرایط امروز» نیست! بدیهی است «زیر پا گذاشتن قانون»، مسؤولیتها و تبعاتی برای ناقضان آن دارد. اینکه آمریکا و تروئیکای اروپا بخواهند مسؤولیت پرداخت کل یا بخشی از هزینههای «کارشکنی حقوقی خود» را به ایران واگذار کنند، وقاحت و قباحتی تمامعیار است. قباحتی که در وهله اول معلول قانونشکنی علنی واشنگتن و تروئیکای اروپا و در مرحله بعدی، اشتیاق و تعجیل غیراصولی و غیرقابل توجیه دولت برای احیای برجام در سریعترین زمان ممکن است.
اظهارات معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به وضوح نشان میدهد حتی با وجود تغییر مناسبات ظاهری قدرت در آمریکا و حضور بایدن و دموکراتها در کاخ سفید، «برجام» به لحاظ حقوقی کمترین اصالت و موضوعیتی برای واشنگتن ندارد. سخن گفتن از «تخفیف تحریمها» از سوی مقامات آمریکایی در آستانه برگزاری مذاکرات وین، به وضوح نشان داد سران حزب دموکرات، برجام را نه یک «توافق قطعی»، بلکه یک «پرونده باز و تفسیرپذیر» جهت «بازگشایی پروندههای جدید» در قبال ایران تلقی میکنند. دقیقا امثال «جو بایدن»، «آنتونی بلینکن» و «جیک سالیوان» باید چه جملاتی را بر زبان بیاورند تا مسؤولان حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان متوجه شوند «آمریکا» واقعا قصد بازگشت به توافقی که خود آن را زیر پا گذاشته را ندارد؟!
اگر بایدن واقعا ارادهای برای بازگشت به برجام و جبران اقدامات ترامپ داشت، باید در همان روز نخست حضور خود در کاخ سفید بدون کمترین ملاحظه و ادعایی به برجام بازمیگشت و «ارائه تضمین به ایران» و راستیآزمایی اقدامات خود از سوی کشورمان را میپذیرفت. در نهایت اینکه بهتر است تیم مذاکرهکننده هستهای و سیاست خارجی ما قبل از عزیمت به وین از یکدیگر میپرسیدند «قرار است چه چیزی را از طریق تروئیکای اروپا به واشنگتن تفهیم کنیم»؟! آیا واقعا بایدن و همراهانش «نحوه بازگشت به برجام» را نمیدانند و منتظر راهنماییهای آقایان ظریف و عراقچی در این باره هستند؟ آیا آنها نمیدانند در یک معادله حقوقی که «طرف خاطی» در آن کاملا مشخص است، «بازگشت به وضعیت اولیه» برعهده همان طرف (و نه طرفی که مورد ظلم قرار گرفته است) است؟!!