printlogo


کد خبر: 232236تاریخ: 1400/1/24 00:00
چرا دولت و وزارت امور خارجه درباره ماهیت اقدام تروریستی در نطنز، آدرس اشتباه می‌دهند؟

گروه سیاسی: باز هم همان حرف‌های همیشگی و تحلیل‌ها و استدلال‌های تاریخ مصرف گذشته. ظریف، صالحی و اطرافیان جویای نام روحانی می‌گویند حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به تاسیسات نطنز، برای تضعیف مذاکرات هسته‌ای بین ایران و طرفین خارجی بوده است و بعد تصریح می‌کنند برای تلافی این اقدام صهیونیست‌ها، باید مذاکرات دنبال شود. 
آقایان محترم! کدام عقل سلیمی این را می‌پذیرد؟ انتقام ما از صهیونیست‌ها، مذاکره با آمریکاست؟! حتی اگر اینگونه باشد که شما می‌گویید، باز هم راهکار این وضعیت، بی‌تفاوتی و تداوم مذاکرات بی‌فایده نیست. چه اینکه اگر اینگونه باشد، نتانیاهو با علم به انفعال شما، حد و مرزی در آسیب رساندن به برنامه هسته‌ای ایران نمی‌شناسد و برای تخریب‌های بیشتر، ترغیب هم خواهد شد. 
مشخص است هدف نتانیاهو از حمله تروریستی به نطنز، تاثیرگذاری بر مذاکرات هسته‌ای است اما نه آن چیزی که شما می‌گویید. نتانیاهو قطعا مخالف مذاکرات نیست، نتانیاهو مخالف «لغو تحریم‌ها» است. به همین خاطر با تداوم حملات تروریستی به تاسیسات هسته‌ای ایران و ترور دانشمندان ایرانی، به دنبال گرفتن اهرم‌های فشار ایران است. اتفاقا طی یک سال اخیر، برای تداوم این حملات و ترورها ترغیب هم شده است، چرا که هم در واشنگتن و هم در تل‌آویو، فرض را بر این گرفته‌اند که دولت روحانی – ظریف حاضر به توافق به هر قیمتی است. اظهارات اخیر ظریف خطاب به آمریکایی‌ها که دائما موعد انتخابات ایران را یادآوری کرده است، می‌تواند این فرضیه را کاملا تثبیت کرده باشد. این سناریو دقیقا همان چیزی است که کاخ سفید هم می‌خواهد. بایدن به مذاکرات با اسم بازگشت به برجام هیچ تمایلی نداشت تا اینکه مفاد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها، مصوب مجلس شورای اسلامی اجرایی شد. این قانون که متاسفانه در ابتدا با مخالفت صریح روحانی، ظریف و صالحی مواجه شده بود، با فعال‌سازی بخشی از برنامه هسته‌ای ایران و محدود کردن بازرسی‌ها، ایران را به موقعیت و مکان مناسب در معادله برجامی و معادله مذاکراتی بازگرداند. همین موضوع باعث ایجاد اضطرار در کاخ سفید و چیده شدن میز فعلی مذاکرات شد ولی اکنون نتانیاهو در حال آسیب رساندن به این تاسیسات است تا به خیال خود اهرم فشار ایران را از بین برده و موقعیت ایران را تضعیف کند. از سوی دیگر آنها با این فرضیه که دولت روحانی و ظریف حاضر به تن دادن به هر توافقی است، دنبال این هستند از این اضطرار دولت روحانی استفاده کرده و اکنون به بهانه بازگشت به برجام و با دادن امتیازهای بی‌اثر و نمایشی، ضمن حفظ تحریم‌ها، زیرساخت‌ فشارهای آینده درباره توان دفاعی کشور را فراهم کنند.  
با در نظر گرفتن این شرایط، کدام عقل سلیمی باور می‌کند دولت بایدن از تخریب تاسیساتی که پشت میز مذاکره دنبال تعطیل کردن آنهاست و باید بابت آن امتیاز بدهد، ناراحت است؟ 
از سوی دیگر، منابع خبری در تل‌آویو اقرار کرده‌اند آمریکا و کاخ سفید از موضوع حمله به تاسیسات هسته‌ای نطنز با خبر بوده‌اند. کما اینکه هفته گذشته نیز صهیونیست‌ها اعلام کرده بودند آمریکا را در جریان حمله به کشتی ایرانی در دریای سرخ قرار داده بودند. این هماهنگی البته موضوع عجیبی هم نیست. در جریان حمله سایبری سال 89 به تاسیسات نطنز از طریق ویروس استاکس‌نت، اوباما و نتانیاهو اتاق عملیات مشترک تشکیل داده بودند و حتی درباره ترور دانشمندان هسته‌ای کشورمان در آن سال‌ها نیز منابع آمریکایی فاش کردند این ترورها با مدیریت مستقیم اوباما انجام شده است. بنابراین اینکه دولت بایدن از این اقدام نتانیاهو باخبر باشد، اصلا موضوع عجیبی نیست کما اینکه فواید این اقدام تروریستی برای دولت بایدن در مذاکرات، مورد اشاره قرار گرفت، لذا اینکه توسط وزارت خارجه دولت روحانی و برخی اطرافیان وی عده‌ای دنبال تبرئه بایدن و آمریکا در ماجرای تروریستی حمله به نطنز باشند، بسیار تاسف‌آور و خیانت‌بار است. 
اگر قرار باشد اقدامی ملی و وطن‌پرستانه در قبال این حمله تروریستی و در حوزه هسته‌ای انجام شود، قطعا باید یک اقدام انقلابی در بالا بردن سطح برنامه هسته‌ای ایران باشد. یک اقدام مبتکرانه، می‌تواند ضمن بالابردن موقعیت ایران در معادله هسته‌ای، هزینه‌های هر نوع حمله و سوء‌قصد به برنامه هسته‌ای و دانشمندان ایران را بشدت افزایش دهد. آیا امثال روحانی، صالحی یا ظریف که دغدغه‌های انتخاباتی خود را در میانه مسائل هسته‌ای مطرح کرده و می‌کند، برای ایجاد این توازن تمایل نشان می‌دهند یا اینکه بر اساس فرض واشنگتن و تل‌آویو، حاضر به انجام توافقات نمایشی و با امتیازات بسیار کم در آستانه انتخابات می‌شوند؟ 
از سوی دیگر، اکنون این فرضیه نیز مطرح و محتمل است که یک واکنش و انتقام متناسب نسبت به حملات تروریستی صهیونیست‌ها علیه تاسیسات و دانشمندان کشورمان انجام شود. این انتقام ضمن اینکه موجب تحکیم توان بازدارندگی ایران می‌شود، می‌تواند دولت بایدن را نیز در این آزمون قرار دهد که آیا آنها این انتقام را دفع شر مزاحم مذاکرات تلقی می‌کنند یا اینکه در دفاع و حمایت از سگ هار خود در منطقه اقدام می‌کنند؟ جواب مشخص است. قطعا هماهنگی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای حمله به تاسیسات نطنز شکل گرفته است و هدف این حملات نیز تغییر معادله و موازنه پشت میزهاست. با این حال، یکی از نتایج انتقام سخت از صهیونیست‌ها می‌تواند به محک گذاشتن توجیهات غرب‌گرایان داخلی در تطهیر آمریکا در حمله تروریستی به نطنز باشد.  
راهبرد دولت روحانی پس از حملات تروریستی به تاسیسات هسته‌ای ایران و همین‌طور پس از ترور شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده، کاملا شکست خورده است. این راهبرد نه تنها نتوانست یک توازن بین منافع ملی در حوزه‌های اقتصادی، امنیتی و راهبردی ایجاد کند، بلکه هزینه‌های بیشتری را بر گرده امنیت کشور تحمیل و دورنمای گشایش‌های اقتصادی را نیز غیر امیدوار‌کننده کرده است.  
 
* بن‌بست غرب‌گراها
ادعاها و توجیهات دولتی‌ها درباره ماهیت حمله تروریستی به نطنز و اهداف آن، بی‌اعتبار است و در ابتدای این متن مطالبی برای نشان دادن سستی این استدلال‌ها آورده شد. 
اما واقعیت این است که راهبرد یک سال اخیر در قبال این اقدامات و تغییر موازنه علیه امنیت کشور، نه‌تنها آورده‌ای نداشته، بلکه برای کشور و مردم بسیار پرهزینه بوده است. ناکارآمدی سیاست‌های دولت روحانی و ناکاربلدی در زمینه ایجاد موازنه میان حوزه‌های مختلف بر اساس منافع ملی، کاملا هویداست. رفتار دولت روحانی باعث شده نه‌تنها اقتصاد و امنیت، بلکه اکنون کشور نیز به مخاطره بیفتد. 
از سوی دیگر قرار نیست کشور و مؤلفه‌های امنیت‌آفرین پای پروژه‌های انتخاباتی یک جریان شکست‌خورده ذبح شود. ایران هر چه سریع‌تر باید معادله فعلی را تغییر دهد. اظهارات ظریف و برخی غرب‌گرایان درباره حملات مکرر علیه ایران، فاقد اعتبار است و  در جامعه مورد توجه قرار نخواهد گرفت. تنبیه اساسی صهیونیست‌ها باید به عنوان نخستین دستور کار نظام قرار گیرد. نخستین مرحله برای انتقام و واکنش سخت، ارتقای سطح دانش و برنامه هسته‌ای کشور است. ایران در صنعت هسته‌ای باید وارد مرحله‌ای شود که نه‌تنها برآورد ایجادشده در واشنگتن و تل‌آویو از انفعال دولت روحانی و تعمیم آن به نظام را از بین ببرد، بلکه به‌مثابه یک دیوار بزرگ امنیتی در حفاظت از دانش هسته‌ای کشور تلقی شود. واقعیت این است که اکنون دیدگاه‌ها و استدلال‌های وزارت امور خارجه و برخی اطرافیان روحانی به‌مثابه یک مانع در برابر واکنش ایران و یک تسهیل‌کننده برای اقدامات خرابکارانه آمریکا و اسرائیل علیه ایران شده است. این وضعیت پرهزینه باید یک جا متوقف شود. 

Page Generated in 0/0066 sec