printlogo


کد خبر: 232279تاریخ: 1400/1/25 00:00
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نامه ملتمسانه جبهه اصلاحات به بایدن را تأیید کرد
روسیاهی غرب‌گرایان

گروه سیاسی: پایان دولت روحانی بیش از آنکه صرفا پایان دوره زمامداری یک دولت به حساب آید می‌تواند به مثابه پایانی بر یک رویکرد حکمرانی و مجموعه‌ای از ایده‌ها در حوزه سیاست‌گذاری به شمار رود؛ مساله‌ای که بیش از همه می‌تواند آینده سیاسی جریان غرب‌گرا و اصلاح‌طلب را تحت‌الشعاع قرار دهد. شکست پروژه برجام به عنوان خلاصه نقشه راه جریان غرب‌گرا و تجربه سخت‌ترین شرایط معیشتی در روزهای پس از توافق باعث شد اصلاح‌طلبان در مواجهه با فقدان اعتبار اجتماعی خود رویکردهای مختلفی را در پیش بگیرند؛ رویکردهایی که تمام آنها در پذیرش پیش‌فرض شکست دولت روحانی با یکدیگر مشابهت داشتند. اصلاح‌طلبان بخوبی نسبت به این واقعیت آگاه بودند که شکست دولت مورد حمایت‌شان که روزی خود را «تضمین» آن می‌خواندند می‌تواند به مرگ سیاسی آنها منتهی شود، از این رو دسته‌ای تلاش کردند با خلق فاصله میان خود و دولت از کاهش اعتبارشان در فضای افکار عمومی بکاهند و دسته‌ای دیگر تلاش کردند با تبرئه دولت از مجموعه این بحران‌ها و مسؤولیت‌زدایی از حسن روحانی، به تقابل با نظام رو بیاورند، از همین رو جریان رادیکال اصلاح‌طلب در ۲ سال گذشته بویژه با مشاهده بن‌بست دولت در روزهای پسابرجامی اهتمام خود را بر حمله به دیگر نهادها و تلاش برای تعریف ذهنیت «بی‌قدرتی» دولت گذاشت. آنها از سویی تلاش می‌کردند کارنامه روحانی را انعکاسی از سایر نهادهای نظام تعریف کنند و از سوی دیگر با طرح مواضعی همانند لزوم مذاکره با آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، علت وضعیت موجود را به عدم پذیرش خواسته‌های غیرعقلانی‌شان منتسب کنند. آنها در سطح عملی نیز پس از التفات به اینکه در انتخابات اسفند 98 قادر به کسب رأی مردم نیستند، رویکرد تحریم انتخابات را در پیش گرفتند تا بلکه از این طریق بتوانند میان خود و وضعیت نامطلوب موجود فاصله بیندازند. مهم‌ترین گزاره‌های رادیکال‌ها در این فضا در چند محور قابل فهم بود.
1- دولت نهادی تشریفاتی است، پس شکست روحانی ارتباطی به حامیان دولت ندارد. برای نمونه در این زمینه می‌توان به موضع بهزاد نبوی از چهره‌های قدیمی اصلاح‌طلب نگاه انداخت که مدعی شده بود دولت تنها 15درصد(!) اختیار دارد. 
2- شکست برجام نه نتیجه نگاه غلط غرب‌گرایان که حاصل عدم عقب‌نشینی کافی نظام جمهوری اسلامی بوده است. در این زمینه نیز می‌توان به انبوه مواضع چهره‌های رادیکالی همچون مصطفی تاجزاده نگاه انداخت که سعی می‌کرد خروج آمریکا از برجام را نیز به فضای داخلی ایران نسبت دهد و هر حادثه‌ای حتی سرنگون کردن پهپاد گلوبال هاوک را نیز به عنوان مقدمه‌ای برای پذیرش مذاکره با ترامپی بداند که از توافق برجام خارج شده بود.  
3- تنها راه حفظ جایگاه در افکار عمومی تعارض با حاکمیت است. این گزاره را البته می‌توان بسیار قدیمی‌تر از گزاره‌های پیشین دانست، چرا که اصلاح‌طلبان حیات خود را مدیون این گزاره هستند و همواره تلاش می‌کنند حتی در روزگار «در قدرت» بودن خود را «بر قدرت» نشان دهند و ضمن فرار از پاسخگویی، خود را همراه و همصدا با هر اعتراضی تعریف کنند. 
بر مبنای این ۳ رویکرد می‌توان بخش قابل توجهی از رفتار اصلاح‌طلبان را در سال‌های اخیر و احتمالا ۲ ماه باقیمانده تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری فهم کرد. آنها سعی می‌کنند اگر شکست هم می‌خورند با بیشترین هزینه این شکست را به نظام تحمیل کنند (مساله‌ای که در جریان فتنه88 نیز تجربه شده بود). نگاهی به مواضع اصلاح‌طلبان و در عین حال لشکرکشی آشکارشان برای سامان دادن به خود در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری نشان از آن دارد که بیشترین تلاش خود را معطوف به تغییر فضای سیاسی جامعه کرده‌اند، آنها در عین آنکه برای فرار از پاسخگویی نهاد دولت را نهادی تشریفاتی می‌خوانند اما بیشترین تلاش را برای به دست آوردن مجدد آن گذاشته‌اند. مضاف بر این، در شرایطی که تاکید دارند خود را به عنوان بخشی از نیروی سیاسی در قدرت تعریف کنند اما به مثابه یک جریان اپوزیسیون نامه‌نگاری‌های آشکاری را با دولت آمریکا در پیش گرفته‌اند تا به رادیکال کردن فضا کمک کنند. 
 
* نامه ملتمسانه به بایدن
هفته گذشته بود که یکی از خبرگزاری‌ها خبر از نامه ملتمسانه «جبهه اصلاحات ایران» به جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید آمریکا داد؛ نامه‌ای که هر چند بی‌نسبت با یک ائتلاف انتخاباتی بود، لحنی خلاف عزت ملی داشت و در آن از رئیس‌جمهور آمریکا درخواست شده بود «در میان چالشی حساس و در برابر جریانی تمامیت‌خواه [که] بر کرسی تأثیرگذار ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده آمریکا» تکیه داده است خواهش نیروهای غرب‌گرای ایرانی را پذیرا باشد و به برجام برگردد. لحن این نامه تا جایی زننده بود که دیگر خبری از انتشار آن به گوش نرسید و نویسندگان آن گویا با مشاهده واکنش منفی جامعه به چنین لحنی از انتشار آن منصرف شدند. اما این انصراف اخیرا از سوی غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نیز در یک گفت‌وگوی اینترنتی مورد تایید قرار گرفت. وی با انتقاد از رفتار غیرانتخاباتی «جبهه اصلاحات ایران» گفت: «جبهه اصلاحات ایران برای انتخابات تشکیل شده‌ تا یک فرد یا جمعی را برای انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر به مردم معرفی کنند؛ در سایر مسائل که بخواهد اقدامات دیگری صورت بگیرد، این دیگر جزو وظایف این مجموعه نیست؛ اخیرا در رابطه با این نامه می‌خواستند یک کار سیاسی کنند که البته بر خلاف قانون احزاب بود؛ الان دیگر جبهه اصلاحات یک تنبهی پیدا کرد و آن کار هم دیگر انجام نشد».
 
* غرب‌گرایان بر مدار رادیکالیسم
اختلافات میان طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبان البته از مدت‌ها پیش بالا گرفته بود اما گفت‌وگوهای اخیر میان طیف‌های این جریان نشان از تثبیت اختلافات در سطح بالاتری دارد. برای نمونه چندی پیش نیز جدال کرباسچی و تاجزاده در حاشیه یکی از گفت‌وگوهای اینترنتی تبدیل به سوژه بسیاری از رسانه‌ها شد. کرباسچی با اشاره به توئیت‌های تاجزاده و مواضع رادیکال او گفت: «آقای تاج‌زاده! در شرایطی که ما هر روز در کشور یک مشکل و یک توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی و در واقع علیه مردم داریم، از داعش و منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و توطئه اروپا و تحریم‌های آمریکا و بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال و صدای آمریکا و عرب‌های سعودی و امارات و نهضت نه به جمهوری اسلامی و همه اینها دارند علیه ایران تبلیغ می‌کنند، آیا ما در نحوه بیان‌مان -‌حتی اگر فرض هم کنیم حق است- نباید دقت کنیم و باید هر روز صبح یک چیزی را توئیت کنیم که شب ابزاری شود به دست آمریکا علیه همان مشکلات کشور و تحریم‌ها؟! و ابزاری بشود در رسانه‌های خارجی به اسم حقوق بشر علیه ایران؟! آیا نباید مصلحت‌سنجی بکنیم که اینها را کی و کجا و چگونه باید بگوییم که ضرر حرف‌های ما بیشتر از منفعت آن نباشد؟! اگر ما به گونه‌ای عمل کردیم که رفاه کشور و وضعیت زندگی مردم این باشد و کشور پیش نرود، تقصیر همه ماست. هم تندروی‌ها و هم کندروی‌ها تقصیر ماست». اما مواضعی با این لحن تنها محدود به کرباسچی و حزب کارگزاران سازندگی نمی‌شود. چندی پیش نیز صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان اعلام کرده بود اصلاح‌طلبان علت کاهش نرخ مشارکت را باید در عملکرد دولت پیدا کنند. 
 
* مسأله انتخابات1400 چیست؟
۲ ماه باقیمانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری را می‌توان بازه مهمی در پیگیری مواضع ضدملی از سوی جریان غرب‌گرا دانست. ادبیات التماسی طیف رادیکال اصلاح‌طلب که سعی دارد هزینه تحمیل‌شده به خود به خاطر حمایت از روحانی را به شکلی دیگر جبران کند تا جایی زننده شده است که حتی با اعتراض برخی همقطاران خود روبه‌رو شده است.  
کنار هم گذاشتن این مواضع در کنار فعالیت حداکثری برای انتخابات ریاست‌جمهوری نشان از آن دارد که غرب‌گرایان اهتمام جدی خود را بر این گذاشته‌اند تا تحت هر شرایطی مجددا فضای انتخابات را به سمت یک رفراندوم برای عقب‌نشینی در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا هدایت کنند. برجامی که روزگاری با سنگین‌ترین تعابیر از سوی اصلاح‌طلبان به عنوان یک فتح‌الفتوح یاد می‌شد تبدیل به مثال نقض آشکاری از رویکرد غیرواقع‌بینانه اصلاح‌طلبان در فهم مناسبات جهانی شده است و با تلاش‌های غرب‌گرایان به عنوان یک اسم رمز انتخاباتی مورد تاکید قرار می‌گیرد. غفلت از این امر می‌تواند زمینه‌ساز محقق شدن ایده‌های آنان در فضای روانی جامعه ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری شود. 

Page Generated in 0/0055 sec