printlogo


کد خبر: 233056تاریخ: 1400/2/13 00:00
نماینده مردم تهران در مجلس در گفت‌وگو با «وطن‌امروز»: ضعیف‌ترین دوره شورای شهر را در دوره پنجم داشته‌ایم؛ در این دوره توجهی به خواسته‌های مردم نشد
سهم‌خواهی پدرخوانده‌های سیاسی از مدیریت شهری

مصطفی خدابخشی: همزمان با روی کار آمدن اعضای دوره پنجم شورای شهر تهران، شعارهایی بر سر زبان‌ها افتاد که بسیاری از آنها با وجود گذشت 4 سال از عمر این شورا در حد همان شعار باقی ماند و به مرز عمل نزدیک نشد و توقعات مردم را برآورده نکرد. در بین شعارهای پرتکرار این دوره، شعار «شهر انسان‌محور» بیش از پیش در دستور کار ستاد تبلیغاتی مدیریت شهری قرار گرفت تا این باور در بین مردم ایجاد شود که با توجه به خدمات گسترده‌ای که در دوره چهارم مدیریت شهری ارائه شده بود، فصل جدیدی از خدمات، رونمایی و شهر تهران بیش از پیش به مامنی امن برای ساکنانش مبدل می‌شود. 
از سوی دیگر همسویی سیاسی دولت و شورای شهر باعث قوت‌بخشی شعار «شهر انسان محور» شد اما با گذشت زمان، کم‌کم مشخص شد این شعار مانند بسیاری دیگر از شعارهای جبهه حاکم سیاسی بر دولت و شورای پنجم فاقد کارایی بوده و راه به سوی عملیاتی شدن پیدا نمی‌کند. 
تهران طی 4 سال گذشته نه تنها نتوانست به شهری برای رفاه ساکنان خود مبدل شود بلکه کم‌کم شاهد کاسته شدن از ظرفیت‌های خدماتی و رفاهی خود بود تا فرسودگی، بخش‌های مختلف آن را در بر گیرد. نمونه این موضوع را می‌توان در شبکه حمل‌و‌نقل عمومی شهر تهران دید که از مجموع 20 میلیون تردد روزانه، مسؤولیت جا‌به‌‌جایی 5 میلیون تردد را برعهده دارد. از آنجا که در این دوره 4 ساله صرفا 200 دستگاه اتوبوس وارد ناوگان حمل‌و‌نقل عمومی شد و شهرداری و دولت عزمی برای ورود اتوبوس‌های جدید به این شبکه نداشتند، هم‌اکنون تهران در نیاز 3 هزار دستگاه اتوبوس گرفتار آمده تا استفاده از این شبکه به یکی از چالش‌های جدی مردم در این شرایط بحرانی و کرونایی مبدل شود. حال سوال اینجاست: چگونه شهری با این حجم از کمبود خدمات در شبکه حمل‌و‌نقل عمومی می‌تواند شهری انسان محور شناخته شود. 
به منظور بررسی پرونده کاری مدیریت شهری در دوره پنجم و بررسی چرایی عدم موفقیت این شورا در دوره 4 ساله فعالیت خود، گفت‌وگویی را با اقبال شاکری، نماینده مردم تهران درمجلس و عضو سابق شورای شهر پایتخت ترتیب دادیم. 
***
* آقای شاکری! در ابتدای بحث به نظر شما مدیریت پنجم شهری توانست به‌درستی رسالت خود در شهر تهران را به انجام برساند؟ 
شورای پنجم شهر تهران در شرایطی روی کار آمد که اعضای آن با نگاه سیاسی انتخاب شدند و عملا نگاه خدمت‌محوری برای آنها چندان دارای اهمیت نبود. همین نگاه سیاسی باعث شد تا رویکردها، فعالیت‌ها و انتخاب‌های‌شان با روندی سیاسی پیش رود. این در حالی است که شورای شهر نیازمند فعالیت‌های خدماتی است و نباید امور سیاسی بر آن حاکم باشد. عدم آگاهی اعضای شورا از امور شهر و پیش‌نیازهای آن باعث شد تا در این دوره ما شاهد کارنامه موفقی از مدیریت شهری نباشیم و عملا این 4 سال خدمات مناسبی به مردم ارائه نشد. چگونه می‌توان از کسانی که با مقوله شهر ارتباط چندانی ندارند، توقع مدیریت شایسته داشت؟
 
* ما در این دوره بعد از چند سال شاهد حضور شهردار تهران در جلسات هیات دولت بودیم. همچنین همگرایی سیاسی دولت و شورای شهر این پیش‌فرض را در ذهن ایجاد می‌کرد که این دوره می‌تواند از نظر مدیریتی بسیار درخشان باشد اما برخلاف تصورات، همه چیز برعکس شد و عملا این همگرایی نتوانست در راستای خدمات‌رسانی به مردم ایفای نقش کند. 
به نکته درستی اشاره کردید. متاسفانه به دلیل اینکه وجه قالب شورای شهر در دوره پنجم، موضوعات سیاسی بود و خدمات‌محوری در اولویت چندم قرار داشت، مطالبه‌گری در این شورا چندان به چشم نیامد و نتوانستند خواسته‌های مردم را از دولت مطالبه کنند و دولت سهم خود را در اداره شهر تهران پرداخت کند. متاسفانه با وجود گذشت 4 سال ما هنوز خروجی مناسبی از پیوند سیاسی دولت و شورا ندیده‌ایم و امیدی هم وجود ندارد در زمان باقیمانده اقدام خاصی در این زمینه انجام شود و این شورا بتواند مطالبات مردم را به صورت جدی پیگیری کند. 
 
* در انتخابات دوره پنجم دیدیم که صرفاً لیست اصلاحات توانست رأی مردم را به دست آورد و وارد کارزار شورای شهر شود ولی ناکارآمدی این شورا ضربه شدیدی به اعتماد مردم به مدیریت شهری زد. با این اعتماد از دست رفته چه باید کرد؟
وقتی انتخابات با این روش پیش می‌رود و صرفا یک جریان خاص وارد شورای شهر می‌شود باید به موضوعات پشت پرده آن نیز توجه کرد. جریانات سیاسی یا به عبارتی پدرخوانده‌های سیاسی حامی این جریان سهم خود را از حمایت این افراد برای ورود به شورای شهر مطالبه می‌کنند. به عبارتی سهم‌خواهی پدرخوانده‌ها از شهر بخش عمده‌ای از علل ناکارآمدی این شورا شد تا بیشترین کارکرد اعضای این دوره معطوف به تعویض نام خیابان‌ها شود و نتوانند برنامه‌ای را در جهت بهبود زندگی مردم به اجرا بگذارند. 
یقینا با این رویکرد نمی‌توان توقع داشت که اعتماد مردم نسبت به شورای شهر خدشه‌‌دار نشود، چرا که آنان با این امید به این لیست رای دادند که روند رو به رشد شهر ادامه پیدا کند نه اینکه طرح‌ها متوقف شود و هر روز فرصت ساخت و پرداخت شهر از بین برود. 
در این دوره هیچ‌گونه نیازسنجی درباره خواسته‌های مردم انجام نشد و عملا نیازهای اصلی مردم جایی در تصمیم‌گیری‌ها نداشت. حال شما ببینید چگونه می‌توان یک شهر به بزرگی تهران را مدیریت کرد بدون آنکه توجهی به خواسته‌های شهروندان آن شود. 
برای مثال یکی از نیازهای مردم بویژه طی 15 ماه گذشته برخورداری از یک شبکه حمل‌و‌نقل عمومی منسجم، قوی و کارآمد بود، چرا که بسیاری از رفت‌و‌آمدهای روزانه توسط عموم مردم از طریق این شبکه انجام می‌شود ولی ما می‌بینیم طی 4 سال گذشته این شبکه رشد چندانی نداشته و حتی به دلیل فرسودگی، بخشی از ظرفیت خود را از دست داده است. 
در دوره چهارم مدیریت شهری، زیرساخت‌ها جهت گسترش حمل‌و‌نقل شهری در حوزه ناوگان اتوبوسرانی، مترو و تاکسیرانی آماده شد اما در دوره پنجم هیچ‌گونه اقدامی جهت پیگیری و پیشرفت آن صورت نگرفت و عملا بخش عمده‌ای از فشار ناشی از این بی‌تدبیری در حوزه حمل‌و‌نقل عمومی بر دوش مردم ساکن در مناطق متوسط و پایین شهر افتاد که بخش عمده‌ای از ترددهای شهری‌شان وابسته به شبکه حمل‌و‌نقل عمومی است. 
 
* یکی از نکات مهم در مدیریت شهری ثبات مدیریت است، متأسفانه در این دوره تکثر تغییر مدیریت در شهرداری تهران عملاً این مجموعه را با چالش جدی رو‌به‌رو کرد تا نتواند آنطور که شایسته است به فعالیت‌های خود بپردازد. 
دقیقا همین‌طور است. متاسفانه ما در یک بازه زمانی کوتاه شاهد ۵ تغییر در سطح مدیریت شهرداری بودیم و همین موضوع باعث شد تا شهر در سردرگمی مدیریتی گرفتار شود. باید به این نکته توجه داشت که وقتی شهردار عوض می‌شود، صرفا یک نفر جا‌به‌جا نمی‌شود بلکه تعداد زیادی از مدیران تغییر کرده و عملا بدنه شهرداری نیز دچار تحول می‌شود. حال با این شرایط شما ببینید چند بار شهرداری در مدت زمانی 15 ماهه شاهد تغییرات در تیم مدیریتی بود. 
این در حالی است که حساسیت بالایی را باید برای تهران در نظر گرفت تا مدیریت در آن تبدیل به یک الگوی مدیریتی در کشور شود. تغییرات مکرر شهردار و انتخاب مسؤولان شهری با تکیه بر نگاه‌های سیاسی عملا شهرداری را از کارایی اصلی خود دور کرد و مدیران را در این بخش مجبور به مدیریت رسانه‌ای امور کرد، در حالی که حرکت در شهرداری تهران می‌بایست روی ریل خدمات صورت گیرد نه با القای چند شعار که قابلیت عملیاتی شدن هم نداشت. متاسفانه عدم کارایی و عدم ثبات مدیریتی در شهر باعث شد تا اقدامات صورت گرفته در تهران بیشتر نمادین و نمایشی باشد. 
 
* جناب شاکری! چرا با وجود اینکه اعضای شورای شهر پنجم بر این باورند تمام ارقام بودجه برای‌شان تامین شده ولی ما شاهد رشد عملیات‌های عمرانی در شهر نیستیم، در حالی که وقتی پول هست این توقع ایجاد می‌شود که مدیریت شهری با سرعت پروژه‌ها را پیش ببرد؟ 
در این زمینه یک نکته وجود دارد و آن اینکه در دوره چهارم مدیریت شهری بودجه‌ای در حدود 18 هزار میلیارد تومان برای شهرداری مصوب شده بود، این در حالی است که در دوره پنجم این رقم بالغ بر 40 هزار میلیارد تومان بود. در دوره چهارم ابرپروژه‌هایی در شهر به اجرا درآمد که تا پیش از آن در تهران اجرای آنها غیرممکن بود اما در این دوره با وجود افزایش بودجه ما می‌بینیم که نه تنها پروژه کلانی در شهر تهران به اجرا درنیامد بلکه در موضوعاتی همچون حمل‌و‌نقل عمومی، تهران با مشکل رو‌به‌رو شده و این مدیریت نتوانست ابتدایی‌ترین نیازها در این بخش را تامین کند. مدیریت شهری در دوره پنجم باید پاسخگو باشد که این بودجه در کجا هزینه شده و چرا تاکنون در شهر ما روند رو به رشدی را شاهد نبودیم. اگر شورای شهر، شهرداری و دولت از فرصت 4 ساله خود در بهبود شبکه حمل‌و‌نقل عمومی استفاده می‌کردند، هم‌اکنون باید شاهد جا‌به‌جایی روزانه بالغ بر 8 میلیون مسافر از طریق شبکه ریلی مترو می‌بودیم. اگر این موضوع محقق می‌شد یقینا مسیر برای باز کردن گره‌های ترافیکی در شهر تهران و مبارزه با آلودگی هوا بسیار هموارتر از قبل می‌شد. حال با توجه به اینکه این اقدامات از سوی مدیریت شهری پنجم انجام نشده است باید منتظر استقرار مدیریت شهری ششم باشیم تا تمام کارهای بر زمین مانده را به انجام برساند. مدیریت آینده شهر تهران با این چالش رو‌به‌رو است که می‌بایست باگ ۴ ساله خدمت‌رسانی در شهر را پر کند و از طرف دیگر براساس نیازهای روز جامعه شهری در تهران، فعالیت‌های عمرانی جدید را در دستور کار قرار دهد. 

Page Generated in 0/0144 sec