مروری بر دیدگاه امامین انقلاب درباره جایگاه و نقش مردم در حاکمیت و پیشبرد اهداف اسلامی
اشکان صدیق: مردم و جایگاه آنها در حکومت اسلامی و پیشبرد اهداف دینی، پیوسته محل نزاع متفکران اسلامی معاصر بوده است. در این بین رهبران انقلاب اسلامی یعنی حضرت امام خمینی و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای دارای رأیی مترقی و درخشان هستند که بازخوانی نو به نوی آن با توجه به شرایط حال حاضر کشور بسیار ضروری و راهگشا به نظر میآید. امام خمینی(ره) دارای باوری عمیق به مردم در پیشبرد اهداف انقلابی اسلام بودند و اصلا مردم را صاحبان حقیقی انقلاب و امور حکومتی میدانستند و به بهانههای مختلف و در سخنرانیهای متعدد، این نکته مهم و بنیادین را به مسؤولان و حتی روحانیون یادآور میشدند. اطرافیان حضرت امام در کوران مبارزات علیه رژیم دهشتناک شاهنشاهی که بسیاری امیدی به سرنگونی آن نداشتند، از باور و ایمان عمیق امام خمینی به توان و شجاعت مردم میگفتند. برای مثال استاد مطهری در کتاب «آینده انقلاب اسلامی» میگوید: «من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان (امام خمینی) به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان میگویند کمی آرامتر، مردم سرد میشوند، مردم از پا درمیآیند. میگوید مردم این طور نیستند که شما میگویید، من مردم را از شما بهتر میشناسم». امام خمینی پیوسته مسؤولان را به فروتنی و خشوع در برابر توده مردم بویژه مستضعفین توصیه و امر میکرد و درباره خودشان نیز میفرمودند: «خمینى دست یکایک شما را مىبوسد و به یکایک شما احترام مىگذارد و یکایک شما را رهبر خودش مىداند که بارها گفتهام من با شما یکى هستم و رهبرى در کار نیست».
رهبر فقید انقلاب نسبت به تفکرات یا جریاناتی که سعی در حذف مردم از صحنه سیاست و حکومت دارند، هشدارهای تندی میدادند و این عمل را خطرناکتر از سکولاریسم میدانستند: «اینها میخواهند با شیطنتهایشان کار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده. حالا میگویند که سیاست حق مجتهدان است، یعنی در امور سیاسی در ایران 500 نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار میگذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته میشوند، این تمام ملت را میخواهد کنار بگذارد».
امام خمینی(ره) حتی نقش مردم در سیاست خارجه جمهوری اسلامی را بسیار حیاتی دانسته و شرط صدور انقلاب را مردمی شدن حکمرانی میدانستند: «باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و باید به فکر مردم بود، نه دولتها؛ زیرا مردم و تودهها با حق موافقند؛ چون زیر بار ستم بودهاند و نمىخواهند تحت سلطه آمریکا و شوروى باشند. اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم، باید کارى کنیم که مردم خودشان حکومت را به دست گیرند تا مردم- به اصطلاح- طبقه ۳ روى کار بیایند».
حضرت آیتالله خامنهای شاگرد و جانشین خلف آن حکیم سفرکرده نیز بیانات درخشانی درباره مقام و شأن مردم در جمهوری اسلامی دارند، به طوری که ایشان مردم را صاحبان کشور و راهحل مشکلات کشور میدانند: «کار دست مردم، صحنه دست مردم، ابتکار عمل دست مردم؛ این هنر امام بود؛ این هنر امام بزرگوار بود؛ صحنه را داد دست صاحبان کار؛ چون کشور صاحب دارد. در دوران طاغوت میگفتند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ شاه؛ در حالی که او یک انگل و سربار و زیادی در کشور بود، نه صاحب کشور؛ صاحب کشور مردمند؛ بله، کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد - که صاحبان کشورند، صاحبان آیندهاند - آنوقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسؤولان در هر برههای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامهریزی، با ملاحظه همه ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آن وقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اول انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محول به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسؤولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقف مانده است. نمیگوییم حالا همیشه هم متوقف مانده اما غالبا یا متوقف یا کُند [شده]؛ اگر متوقف نمانده است، کُند پیش رفته است. اما کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش میبرند.
این مخصوص ما هم نیست؛ این را هم عرض بکنم که این مخصوص ما ایرانیها نیست. در هر نقطهای اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم دارای هدف بودند -[نه] آدمهای بیهدف، آدمهای سرگردان در امور زندگی، گرفتار امور روزمره شخصی، آنها نه - هرجور کاری، سختترین کارها، کارهای نظامی، کارهای امنیتی، دست مردم وقتی افتاد، صحنه وقتی در اختیار مردم قرار گرفت، پیش خواهد رفت».
ایشان اعتقاد راسخ به خواست و شرافت مردم را یکی از شاخصهای انقلابیگری میدانند و بیتوجهی به مردم را انحراف از انقلاب اسلامی بیان میکنند: «یکی دیگر از مبانی (انقلابی بودن)، محور بودن مردم است که وقتی ما مردمی بودن را و محور بودن مردم را با اسلام همراه میکنیم، ترکیب آن میشود جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ مردم محورند، مقاصد برای مردم است، هدفها متعلق به مردم است، منافع مال و ملک مردم است، اختیار در دست مردم است؛ اینها مردمی بودن است: رأی مردم، خواست مردم، حرکت مردم، عمل مردم، حضور مردم و شرافت مردم در نظام جمهوری اسلامی. این یکی از آن مبانی است و به معنای واقعی کلمه باید به این معتقد بود».
رهبر حکیم انقلاب تاکید دارند شرط موفقیت یک تفکر یا جریان و مصلح اجتماعی، ارتباط او با مردم است و هر فکر و جریانی از مردم منقطع شود نمیتواند پیش برود: «مسأله اصلی ما، مسأله مردم است؛ حضور مردم، میل مردم، اراده مردم، عزم راسخ مردم. این را باید عرض کنیم؛ در همه تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است. یعنی گسترش یک تحول، گسترش یک فکر، گسترش نفوذ یک مصلح اجتماعی، وابسته به این است که با مردم چقدر ارتباط داشته باشد. هرچه ارتباط او و آن جریان و آن جنبش و آن تحول با مردم بیشتر باشد، امکان موفقیت او بیشتر است؛ اگر از مردم منقطع شد، دیری نخواهد پایید، کاری نخواهد کرد».
راهبر انقلاب کبیر اسلامی شرط پیشرفت اقتصادی کشور و به سامان رسیدن معیشت مردم را نیز تکیه بر ظرفیتها و تواناییهای مردم بویژه جوانان میدانند: «من خواهش میکنم بویژه صاحبنظران و همچنین جوانان و عامه مردم عزیزمان به این نکته توجه کنند. ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم... [یعنی] اقتصاد درونزا؛ اقتصادی که مایه خود و ماده خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از تواناییهای مردم خودمان به دست میآورد. برای رونق اقتصادی [باید] نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار بگیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه».