printlogo


کد خبر: 236087تاریخ: 1400/5/2 00:00
خشکسالی و بی‌تدبیری‌های گذشته و کنونی بهانه‌ای برای اهداف گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب شده است
عطش خوزستان و فرصت‌طلبی تجزیه‌طلبان

روح‌الله اژدری:  این خصلت مگس است که هر جا عفونتی مشاهده می‌کند روی آن می‌نشیند. این روزها که دمل چرکین سال‌ها بی‌توجهی، تبعیض و ناکارآمدی برخی از سیاست‌ها و سیاستمداران در خوزستان سر باز کرده است، شاهدیم که این فضای عفونت‌زده ۲ دسته را با عطشی دوچندان تشنه‌تر از مردم خوزستان به عرصه میدان روانه ساخته است. گروه اول که در این یادداشت درباره ماهیت آن بیشتر سخن خواهد رفت و سابقه‌ای بس دراز دارد، پسمانده‌های گروه ناسیونالیستی خلق عرب است که شکل‌گیری آن به پیش از انقلاب اسلامی بازمی‌گردد و در وابستگی اولیه آن به حکومت صدام شکی وجود ندارد. این گروه هرگز درد عطش و سایر مشکلات خوزستان را ندارند، بلکه عفونت موجود را زمینه مناسبی برای تحرک و تحریک مردم در راستای اهداف تجزیه‌طلبانه خود یافته‌اند. گروه دوم فعالان رسانه‌ای حامی این جریان تروریستی هستند که با اهداف روشن تجزیه‌طلبانه با پول و حمایت رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی ملکه و اینترنشنال بن‌سلمان در صددند از اعتراضات بحق و قانونی مردم به بی‌کفایتی مسؤولان و تداوم سیاست‌های غلط گذشته موجی ساخته و سوار بر آن به عناصر میدانی عرصه اعتراضات کمک رسانند. گروهی از افراد ناآگاه نیز بدون اینکه از اهداف این جریان خیانتکار به ایران آگاه باشند، در عرصه رسانه با آنان همدلی کرده و به اهداف تجزیه‌طلبانه آنان کمک می‌کنند. تفکیک مردم از تجزیه‌طلبان و عناصر نفوذی نخستین قدم برخورد با بحران کنونی خوزستان است. قطعا هر وطن‌پرست واقعی ضمن همدردی و حمایت از اعتراضات بحق و قانونی مردم خوزستان، با هیچ گروه خائنی که در صدد تکه پاره کردن کشور عزیزمان ایران باشد احساس همدردی نمی‌کند. باید مردم عزیز کشورمان این تجربه را آموخته باشند که در سال‌های گذشته هر موردی که اعتراض بحقی از ناحیه مردم صورت پذیرفته گروهی آماده با قصد تبدیل اعتراض بحق به شورش وارد میدان شده و مطالبه مردم را به انحراف کشانده است، لذا نباید در فضای مجازی و در میدان، فریب عناصر نفوذی را خورد و با عمل و شعار آنان همراهی کرد. متاسفانه در کشور قانون و راهکار مناسبی برای اعمال اعتراض قانونی مردم دیده نشده است و لذا به سرعت شیوه مطالبه‌گری صورت امنیتی به خود می‌گیرد و مطالبه بحق مردم بر زمین می‌ماند و حتی مطالبه‌گر محق نیز با انحراف شیوه مطالبه‌گری مورد اتهام امنیتی واقع می‌‌شود. اما در این شرایط استان خوزستان، شناخت عناصر نفوذ و جریان تروریست الاحوازیه که در صدد است با گلوله در اعتراضات و مطالبه مردم خوزستان بدمد و با کشته‌سازی و قرار دادن مردم در مقابل نظام و توسعه اعتراضات آن را تبدیل به شورشی عمومی کند، بسیار ضروری است. این گروهگ تروریست از ابتدای پیدایش آن با نام جبهه التحریر در سال 1347تحت تاثیر مرامنامه حزب بعث عراق بوده و از حمایت‌های مادی و معنوی رژیم بعثی عراق بویژه در دوران صدام و جنگ تحمیلی برخوردار بوده است. حسین فردوست، قائم‌مقام ساواک تأسیس جبهه «التحریر» را یک طرح درازمدت می‌دانست تا اگر در شرایط فرضی محمدرضا پهلوی قادر به تأمین منافع غرب در خوزستان نبود، آمریکا و انگلیس راساً از طریق این گروهک با حمایت ناسیونالیست‌های عرب، این استان را از ایران جدا کنند. اهداف اولیه تاسیس این گروه تجزیه خوزستان از ایران بوده و اگر چه در طول زمان دستخوش تحولاتی در درون و بیرون شده است اما هدف اولیه آن هنوز به قوت خود باقی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای غربی و سران رژیم عراق و عربستان پیگیری مطامع قبلی خود در ایران را به طور جدی در دستور کار قرار دادند و لذا مراکزی تحت عنوان دفاتر جبهه آزادی‌بخش خوزستان در بصره و العماره گشوده و عضوگیری برای این دفاتر آغاز شد. در داخل کشور نیز وابستگان به «جبهه التحریر» و گروه چپگرای دیگری به نام «الجبهه الشعبیه لتحریر اهواز» تشکلی به نام جبهه سیاسی را در نخستین روزهای سال 58 تأسیس کردند که بعد از مدت کوتاهی به «سازمان سیاسی خلق عرب» تغییر نام داد. این گروه تجزیه‌طلب از شرایط وقوع انقلاب در این مقطع سوءاستفاده کرده و در خوزستان علم جدایی‌طلبی را بالا برد. جریان ناسیونالیستی خلق عرب به رهبری شیخ شبیر خاقانی در ۶ ماهه ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، خوزستان را عرصه جولانگاه خود قرار دادند و با تحریک حس ناسیونالیستی جوانان عرب، دست به اقدامات آشوب‌طلبانه و تروریستی زدند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌‌کنیم؛ 1- حمله و آتش زدن کانون فرهنگی - نظامی جوانان مسلمان و دستگیری جوانان مذهبی مثل شهید جهان‌آرا 2- حمله به پایگاه نیروی دریایی ارتش در خرمشهر 3- دریافت اسلحه، تدارکات و پشتیبانی از طرف صدام و انجام حملات از نواحی مرزی به پاسگاه‌ها و نیروهای گشتی سپاه 3- آتش زدن انبار مخابرات، پرتاب خمپاره، مین‌کاری در جاده‌ها، انفجار منازل و انفجار و آتش‌سوزی در اداره راهنمایی و رانندگی از جمله اقدامات این گروه در اوایل انقلاب بوده که با اهداف تجزیه‌طلبانه انجام می‌‌شد. جالب است بدانیم که همین حمایت رسانه‌ای که اکنون از طرف بی‌بی‌سی ملکه و اینترنشنال بن‌سلمان از گروه الاحوازیه انجام می‌شود، از طرف رسانه‌های غربی و کشورهای عرب منطقه از این جریان صورت می‌پذیرفته است. رادیوکلن در تاریخ 10/3/58 می‌‌گوید: «اعراب ایران اعلام کردند که سلاح‌های خود را تحویل نخواهند داد مگر اینکه دولت خواسته‌های آنها را درباره خودمختاری تامین کند». همین رادیو در تاریخ 12/3/1358می‌گوید: «تظاهر‌کنندگان با دادن شعارهایی خواهان تبدیل نام خوزستان به عربستان شدند». همچنین رادیو صورت الجماهیر العراق و رادیو عربی کویت با نقل اخبار تحریک‌آمیز، ادامه درگیری اعراب خوزستان را تا تحقق خودمختاری و تشکیل عربستان ایران نوید می‌دادند. (تاریخ انقلاب اسلامی، جلد4، انتشارات قدر ولایت) اما تحرکات تجزیه‌طلبانه آنان دوام زیادی نیافت و با عدم همراهی مردم خوزستان بویژه اعراب وطن‌پرست به شکست کشیده شد. برخی دستگیر و برخی نیز به بیرون از مرزهای کشور بویژه به دامن صدام پناهنده شدند. اما اوج رسوایی آنان را می‌توان در این روایت یافت که پسمانده‌های همین جریان ضدمیهنی با ورود ارتش عراق به سوسنگرد در ابتدای جنگ تحمیلی به پیشواز آنها رفتند و به ستون پنجم دشمن در تامین اطلاعات و جاسوسی برای صدام در طول جنگ تبدیل شدند. این حرکات خائنانه عده قلیل هرگز فداکاری ملت شجاع وطن‌پرست عرب خوزستان را نمی‌تواند تحت‌الشعاع قرار دهد. ملت عزیز عرب خوزستان در هویزه، سوسنگرد، بستان و جای‌جای خوزستان قهرمانی‌ها کرده و از خون، جان و مال خود مایه گذاشته است. از میان انبوهی از حوادث قهرمانانه ملت عرب خوزستان فقط به یک نمونه که نگارنده به دلیل خدمتگزاری در راهیان نور از زبان مردم عزیز روستای سمیده شنیده‌ام نقل می‌کنم. در کنار مزار شهدای هویزه، مزار دیگری وجود دارد که 28 تن از شهدای بومی منطقه که پیرمرد 80 ساله تا کودک خردسال در میان آنهاست در آن مدفونند. این شهدا از اهالی روستای سمیده و از ۲ طایفه بوعذار و بوغنیمه هستند. در ابتدای وقوع جنگ تحمیلی و اشغال هویزه و بستان و سوسنگرد، در حوالی روستای آنان یک فروند هواپیمای جنگی ایرانی ساقط می‌شود و چون اهالی روستا خلبان را پنهان می‌کنند و حاضر به همکاری با صدامیان بعثی نمی‌شوند، توسط آنها تیرباران می‌شوند. مزار این شهدا پرچم وطنی‌پرستی اعراب خوزستان در کنار مزار شهدای هویزه است. لذا اندک عناصر نفوذی و خائن نمی‌تواند خراشی به صورت وطن‌پرست اعراب خوزستان بکشد. شبکه تروریستی الاحوازیه دوباره بعد از یک دوره سکوت بعد از جنگ در سال 1375 تشکیل و مورد حمایت دولت‌های غربی بویژه انگلیس، دانمارک و هلند و سازمان سیا قرار گرفت. در اوایل دهه 80 فعالیت‌های تروریستی متعددی را در خوزستان برنامه‌ریزی و اجرا کردند که موجب شهادت عده‌ای از مردم مظلوم اهواز و خوزستان از عرب و فارس شد. تشکیلات مذکور اقدام به بمب‌گذاری در فرمانداری اهواز، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، سازمان مسکن و شهرسازی، شرکت طرح توسعه نیشکر خوزستان، چاه شماره ۱۷۹ نفت، ۲ محل از خطوط لوله ورودی و خروجی منتهی به چاه ۱۷۹، خطوط لوله نفت آبادان به ترتیب در دهم شهریور۸۴ و ۷ آبان ۸۴، اداره کل منابع طبیعی استان خوزستان، بانک سامان منطقه کیان پارس، شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان، فرمانداری‌های آبادان و دزفول کردند. بر اثر این عملیات‌، تعداد 14 تن از هموطنان مظلوم و بی‌گناه شهید و بیش از ۱۵۰ نفر نیز زخمی شدند و خسارات مالی بسیار هنگفتی نیز به اماکن دولتی و خصوصی وارد شد. از دیگر جنایات این گروه، بمب‌گذاری ۲۳ مهر در خیابان نادری در ماه رمضان و در شلوغ‌ترین زمان ممکن، ساعتی پیش از اذان مغرب بود که به کشته شدن ۶ نفر و مجروحیت بیش از ۱۰۰ تن انجامید. اوج بی‌شرمی و بی‌رحمی این گروه آنجا بود که ابتدا یک بمب صوتی و هنگامی که مردم در محل جمع شدند، بمب اصلی منفجر شد. در بین کشته‌شدگان و زخمی‌ها تعداد زیادی عرب نیز وجود داشتند.
 این جریان در طول سال‌ها تلاش برای نفوذ در ادارات و سازمان‌ها نیز داشته است و نمونه آن بازداشت رئیس یکی از نواحی آموزش‌و‌پرورش شهر اهواز به اتهام مشارکت در اقدامات تروریستی در اهواز بود. گروه تروریستی الاحوازیه که در سال‌های اخیر برنامه‌ریزی‌های متعددی برای ناامن کردن اهواز به اجرا گذاشته و در جریان اعتراضات مردمی نیز نقش مهمی در به خشونت کشیدن این اعتراضات داشت، می‌خواهد از طریق بی‌ثبات کردن منطقه، آرزوی محال و مضحک جدایی خوزستان از ایران را دنبال کند؛ همان اقدامی که صدام با حمله به ایران سعی کرد آن را به ثمر برساند. از جمله اقدامات تروریستی این گروهک در سال‌های اخیر جنایت حمله به رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع‌مقدس در اهواز بود که منجر به شهادت 25 نفر از عزیزان سپاهی، ارتشی و مردم عادی شد. در نخستین واکنش‌ها یعقوب حر تستری، سخنگوی گروه الاحوازیه در گفت‌وگو با تلویزیون ایران اینترنشنال بن‌سلمان انجام این حمله را برعهده گرفت. اکنون که مشکل خشکسالی و بی‌تدبیری‌های گذشته و کنونی در زمینه خدمات‌رسانی به مردم محروم غرب خوزستان سر باز کرده است، بهانه مناسبی برای عناصر تجزیه‌طلب برای اهداف تجزیه‌طالبانه شده است، لذا نباید خام مظلوم‌نمایی رسانه‌ای جریان تروریستی الاحوازیه شد. مردم خوزستان تشنه هستند اما نباید اعتراضات به نام مردم به کام تجزیه‌طلبان و فرصت‌طلبان ضدانقلاب تمام شود. امروز جریان رسانه‌ای غرب و برخی عوامل مزدور داخلی در صددند تا از این عفونت چرکین بی‌تدبیری‌ها روزنه‌ای برای عناصر ضدانقلابی و ضدمیهنی فراهم کنند تا آنچه که در برخی کشور‌ها رقم زدند همان را در ایران عزیز ما به انجام برسانند. در این میان برخی عناصر و افراد ناآگاه نیز آتش بیار معرکه می‌شوند و نمی‌دانند آنچه که می‌کنند داستان دلسوزی خاله‌خرسه است.

Page Generated in 0/0053 sec