printlogo


کد خبر: 236428تاریخ: 1400/5/11 00:00
آه از آن تدبیر و امان از این امید

یونس مولایی: عکس یادگاری هیات دولت دوازدهم در شام آخر روحانی با رعایت فاصله‌گذاری بهداشتی در حیاط نهاد ریاست‌جمهوری ثبت و ضبط شد تا روز پنجشنبه پس از ادای سوگند حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی در صحن مجلس شورای اسلامی، کار دولت سیزدهم آغاز شود. حالا در پایان یک دوره 8 ساله و آغاز دوره جدیدی در تاریخ سیاسی کشورمان قرار گرفته‌ایم. بیراه نخواهد بود اگر دهه90 تاریخ سیاسی کشورمان را بیش از هر چیز متاثر از دولت روحانی و مدیریت 8 ساله جریان غربگرا در سطوح مختلف اجرایی کشور بدانیم؛ دوره‌ای که روحانی با زمان‌شناسی مناسب نسبت به وضعیت اضطراری جامعه، با طرح ایده‌ای خام و غیرواقع‌بینانه از صندوق‌های رای خارج شد و 8 سال بعد کشور را به سطحی از اضطرار و اعتراض رساند تا تکرار شرایط سال 92 تبدیل به آرزوی بسیاری از مردم در سال 1400 شود. 
با تمام این اوصاف روز گذشته حسن روحانی بار دیگر با دفاع از عملکرد خود و دولتش «از مردم عذرخواهی کرده و ‌طلب عفو» کرد. پذیرفتن عذر و عفو روحانی بابت مدیریت زیانبار 8ساله‌اش تنها به نظر مردمی برمی‌‌گردد که در این مدت بیشترین فشار اقتصادی را تحمل کرده و بی‌سابقه‌ترین ضعف مدیریتی را از نزدیک مشاهده کرده‌اند. اما فارغ از نتیجه این عذرخواهی و حلالیت‌طلبی، «میراث روحانی» برای تاریخ ایران چه بوده است؟ آیا آنچنان که او و دولتمردانش تاکید دارند، دولت عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته است؟ چرا دولتی که با بهره‌گیری از رنج‌های مردم موفق به تصاحب 8ساله صندلی پاستور شد حالا به‌رغم مضاعف و صدچندان کردن این رنج‌ها، تمام توان روزهای آخر خود را به تمجید از خود و دولتمردانش گذاشته است؟ یقینا تمام این پرسش‌ها در قضاوت نهایی مردم برای پذیرش و عدم پذیرش عفو روحانی تاثیرگذار خواهد بود اما میراث وی را باید در زمین سوخته باقی گذاشته برای دولت آینده پیدا کرد. 
  یقینا پیش از هر موقعیت اقتصادی و شرایط سیاسی باید اعتماد از دست رفته مردم را به عنوان مهم‌ترین میراث روحانی شناسایی کرد؛ جامعه سرخورده‌ای که با انباشتی از نارضایتی و ناامیدی در یک موقعیت انفعالی شاهد از دست رفتن رویاها و آرزوهای خود است. سهم روحانی و مدیریت وی در این فضا بر کسی پوشیده نیست. 8 سال پیش او در حالی با تکیه بر ۲ کلیدواژه «تدبیر» و «امید» کار خود را آغاز کرد که اکنون در سطح اجرایی به سختی می‌توان کمتر نشانی از «تدبیر» یافت و براحتی نشانه گرفته شدن «امید» را در جامعه می‌توان به تماشا نشست. در چنین زمین سوخته‌ای، احیای امید مردم اولویت‌دارترین هدف دولت سیزدهم به حساب می‌آید. کاهش محسوس مشارکت عمومی در انتخابات 28خرداد بخوبی این واقعیت را نمایان کرد که قریب به 30درصد جامعه ایران اگر مطلقا از بهبود شرایط ناامید نشده باشد، حداقل با دیده تردید به آن می‌نگرد. 
  تعطیلی 8 ساله کشور و نادیده گرفتن تمام ظرفیت‌هایی که می‌توانست به بهبود شرایط عمومی و تقویت موضع خارجی کشورمان منتهی شود، نتیجه نگاه دولت روحانی نسبت به معادلات خارجی بود. دولتی که از ابتدای امر قرار دادن ایران در جایگاه یک بازیگر منفعل را پیش‌شرط ارتباط‌گیری با طرف‌های خارجی می‌دانست، حالا در آخرین روزهای حیات خود کشور را با فشار مضاعف خارجی و تعطیلات مدیریت داخلی به جانشین خود تحویل می‌دهد. جمود مدیریتی و فقدان رویکرد ثانویه در مواجهه با عهدشکنی آمریکا باعث شد دولت در 2 سال اخیر به جز نفرین ترامپ و کاخ سفید و البته امید بستن به معجزه بایدن، از خود هیچ حرکت مهمی نشان ندهد. 
  غیریت‌سازی از مردم و تقویت شکاف میان دولت و ملت، آورده دیگر روحانی در طول 8سال سکانداری او بر پاستور بوده است. دیگر کمتر روزی را می‌توان پیدا کرد که اعتراض به مطالبات پرداخت نشده یا منابع خشک‌شده آبی کارگران، بازنشستگان، کشاورزان و... را راهی کوچه و خیابانی برای اعتراض نکند. 
افزایش بی‌سابقه خشم اجتماعی در طبقات محروم و گروه‌های حاشیه‌ای نتیجه سیاست‌های نولیبرال و سرمایه‌سالارانه دولتی است که در 8 سال گذشته با پیوند زدن همه چیز به مذاکرات خارجی، اساسا خود را مبرا از هرگونه وظیفه در قبال مطالبات محرومان می‌دانست، به گونه‌ای که هرقدر شرایط اقتصادی دشوارتر می‌شد، دولت خود را در قبال سرنوشت مردم بی‌مسؤولیت‌تر می‌پنداشت و با واگذار کردن سرنوشت هرکس به خودش، عملا تبدیل به تماشاگری در مقابل فلاکت مردم می‌شد. 
در این شرایط قاب عکس دولت دوازدهم را احتمالا بتوان نخواستنی‌ترین قاب در میان دولت‌های پس از انقلاب دانست؛ قابی که در حافظه جمعی مردم نمادی از یک ناکارآمدی مطلق و فقدان ایده برای مدیریت بحران‌ها به حساب می‌آید. حالا دیگر مردمند و دولتی که رئیس آن ضمن حمایت تمام قد از عملکردش، از مردم عذرخواهی و‌ طلب حلالیت کرده است.

Page Generated in 0/0334 sec