printlogo


کد خبر: 238631تاریخ: 1400/7/7 00:00
تأملی در سیر و سلوک فرهنگی و ادبی شاعر انقلاب «افشین علا»
شاعر فراجناحی

رضا اسماعیلی: 

‏دیدنش فتنه‌ها به دل می‌کرد 

صورتش ماه را خجل می‌کرد‏
‏گر که می‌دید روی او، بی‌شک 
گُل، سرش را به زیر گِل می‌کرد‏
‏آفتابی که در نگاهش بود 
چشم خورشید را خجل می‌کرد‏
‏گریه یا خنده، اشک یا فریاد 
با نگاهش مرا دودل می‌کرد‏
‏او چو خورشید بود و من فانوس 
حالت قطره بود و اقیانوس‏
‏تا که لب را به گفته وا می‌کرد 
شور و حالی دگر به پا می‌کرد‏
‏چشم دل باز کردم و دیدم 
تار و پودش خدا خدا می‌کرد‏
‏او همان آفتاب تابان بود 
یا که چشمان من خطا می‌کرد؟‏
‏مولوی هم اگر در آنجا بود 
دامن شمس را رها می‌کرد‏
‏او چو خورشید بود و من فانوس 
حالت قطره بود و اقیانوس۱
***
می‌خواهم از شاعری دوزیست و دوساحتی با شما صحبت کنم؛ شاعری نجیب و اصیل از خطه سبز مازندران که با «نیما یوشیج» معمار شعر نو فارسی هم‌ولایتی و همشهری است؛ شاعری سیاسی- اجتماعی که هم در حوزه شعر کودک و نوجوان آثار ارجمند و فاخری دارد و هم در حوزه شعر بزرگسال؛ شاعری که از کودکی و زیر چتر تشویق‌های مادر شعر سرودن را آغاز کرد و با زمزمه شعرهای محمود کیانوش پا به وادی ادبیات گذاشت؛ شاعری به نام «افشین علا»؛2 شاعری که شعرهایش چون باران زلال، چون جنگل سبز و همچون کوه باشکوه است. 
افشین علا در شمار شاعران نسل دوم انقلاب است که در آغاز با پیشانی‌نوشت شاعر کودک و نوجوان وارد عرصه فعالیت‌های ادبی شد. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت جدی و حرفه‌ای خود را در عرصه شعر انقلاب اسلامی آغاز کرد و همزمان با پذیرفتن مسؤولیت سردبیری مجلات «گنبد کبود»، «صدف» و «دوست»، دامنه فعالیت‌های فرهنگی خود را گسترش داد. نام وی همچنین در شمار یکی از اعضای هیات مؤسس نخستین روزنامه کودکان ایران (آفتابگردان) ثبت شده است. 
علا شاعری است با زبانی سهل و ممتنع و شعرهایی شیرین و نرم و لطیف. شعرهایش به خاطر حلاوت، فصاحت و لطافتی که در گفتار دارد، علاوه بر مخاطبان خاص، در بین مردم کوچه و بازار نیز مخاطبان فراوانی دارد. غزلی که در سرآغاز این یادداشت آمده و تقدیم به عبد صالح خدا امام خمینی(ره) شده است، نمونه‌ای ارجمند و مثال‌زدنی از سروده‌هایی است که در ذهن و زبان و ذائقه مردم کوچه و بازار خوش نشسته و تبدیل به یک خاطره عمومی شده است. در حوزه شعر کودک و نوجوان نیز شعر «بابا خون داد» او با مطلع « بابا آب داد دیگه شعار ما نیست» که در قالب سرود نیز اجرا شده، از شهرت فراوانی برخوردار است. 
 
* فعال فرهنگی- سیاسی
علا اما در سال‌های اخیر دایره فعالیت‌های ادبی خود را گسترش داده و به حوزه شعر بزرگسال نیز ورود کرده است. آنچنان که نسل امروز بر خلاف نسل دیروز، بیشتر او را به عنوان شاعر بزرگسال می‌شناسند تا کودک. علاوه بر این، وی در سال‌های اخیر به خاطر دغدغه‌های انسانی و اجتماعی‌اش، حوزه سیاست را نیز تجربه کرده و با سرودن شعرهای تند سیاسی- اجتماعی در اعتراض به بداخلاقی‌های سیاسی و نابسامانی‌های اقتصادی، عنوان «فعال فرهنگی-‌سیاسی» را به خود اختصاص داده است. 
علا بیرون از دایره خط‌کشی‌های جناحی و بی‌اعتقاد به دوگانه‌سازی‌های کاذب سیاسی-‌چپ و راست، اصولگرا و اصلاح‌طلب- و پیش و بیش از هر چیزی شاعری موضع‌مند و «فراجناحی» است. نقدهایی که او در قالب شعر نسبت به نابسامانی‌ها و نابهنجاری‌های سیاسی و اقتصادی داشته و مواضع هوشمندانه‌ای که در راستای صیانت از شرافت انقلاب اتخاذ کرده است، او را به شاعری حق‌طلب، عدالت‌اندیش و آزادی‌خواه تبدیل کرده است. او در بالندگی گونه شعر اعتراض در دهه اخیر نقشی غیرقابل انکار دارد. صراحت لهجه و جسارت او در نقد زشتی‌ها و پلشتی‌ها و آسیب‌شناسی سیاسی انقلاب، ما را به یاد شاعران آرمان‌خواهی چون احمد زارعی، سلمان هراتی و سیدحسن حسینی می‌اندازد. 
اشعار انتقادی- سیاسی او در سال‌های اخیر ‌بی‌هیچ گونه اغراقی از درخشان‌ترین نمونه‌های شعر اعتراض انقلاب است؛ شعرهایی که فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی و صرفا به نیت تذکر و اصلاح سروده شده است. شعر معروف زیر نمونه‌ای از این گونه اشعار است:
دل به خاکدان بستن ترک آسمان کردن
ظلم را سبک دیدن بار خود گران کردن
روی فرش ابریشم راه عرش پیمودن
بر زمین غصبی سر سوی آسمان کردن
در پی زر و منصب این دو روز دنیا را
از خدا نترسیدن مدح این و آن کردن
خواندن جوانان بر هتک حرمت پیران
یا به حکم پیران، خون در دل جوان کردن
امتیازها آسان بر رفوزه بخشیدن
گرچه پاکبازان را سخت، امتحان کردن
لقمه‌های نامشروع در گلو فرو بردن
چون حرامیان بر خلق، قصد مال و جان کردن
خود به عیش و مردم را از عذاب ترساندن
در عیان زدین گفتن، فسق در نهان کردن
فکر جیب خود بودن، بر گرانی افزودن
دم به دم ضعیفان را زار و ناتوان کردن
اغتنام فرصت‌ها غارت غنیمت‌ها
اکتساب چندین شغل، ظلم توأمان کردن
ناقدان لایق را با سکوت دق دادن
ناصحان مشفق را زخمی زبان کردن
هم به کام نادانان شهد وهم نوشاندن
هم به جام دانایان زهر شوکران کردن
صبر و تاب مردم را بیکرانه دانستن
خون خلق را خوردن، ظلم بیکران کردن
بس کنید! کافی نیست؟ تا به کی در این بازار
روغن ریاکاری، رونق دکان کردن؟
هم در این جهان ننگ است، هم در آن جهان رسوا
نام آن جهان بردن، کار این جهان کردن!‌‌3
من نیز بر این باور و اعتقادم که گاهی شعر باید تاریخ مصرف داشته باشد. تاریخ مصرف داشتن در اینجا به معنای هویت داشتن و شناسنامه‌دار بودن شعر است. شعر گذشته ما بیشتر «فرازمانی» و «فرامکانی» بود ولی بعد از انقلاب ادبی نیما، شعر صاحب تشخص و هویت شد و با زندگی مردم پیوند خورد. 
محمدکاظم کاظمی نیز در مقاله‌ای بر این نظریه مُهر تایید می‌زند و می‌گوید: «واقعیت این است که برای دریافت فضای زندگی شاعر، شعر فروغ فرخ‌زاد برای ما از شعر فروغی بسطامی مفیدتر است‌. حالا تو بگو فروغ از سینمای فردین و مزه پپسی و کفش ملی می‌گوید و حالا بعد از 40 سال‌، فردین به رحمت خدا پیوسته و شرکت پپسی توقیف شده و کفش ملی هم ممکن است روزی روزگاری از رونق بیفتد. می‌گویم اینها همه درست‌ ولی ما با این شعر، فضای اجتماعی‌، احساسات‌، خواسته‌ها و نیازهای انسان دهه 40 را درک می‌کنیم‌ ولی با شعر فروغی‌، همان را هم درک نمی‌کنیم‌».
آری! رسالت انسانی و انقلابی ما حکم می‌کند گاهی از پیله زبان‌بازی‌های صرف زبانی و صنعتگری‌های شاعرانه بیرون آییم و برای همراهی و همدلی با مردم و پاسخ به مطالبات اجتماعی «شعر تاریخ مصرف‌دار» بگوییم. چنانکه شاعران بزرگی چون قیصر با «شعری برای جنگ»، سیدحسن حسینی با شعر «می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خواندم»، محمدرضا عبدالملکیان با شعر «خیابان هاشمی» و علیرضا قزوه با شعر «مولا ویلا نداشت» این کار را کرده‌اند. 
سرودن شعرهایی از این جنس توسط شاعران بزرگ نه‌تنها چیزی از شکوه و عظمت آنها کم نمی‌کند، بلکه گاهی شکوه و عظمت آنها را در چشم و دل مردم دوچندان می‌کند. بی‌علت نیست که وقتی از قله غزل فارسی استاد شهریار‌ -که رحمت خدا بر او باد- می‌پرسند بهترین شعری که تاکنون خوانده‌اید چه شعری است؟ با سربلندی و افتخار می‌گوید «من تاکنون شعری زیباتر، جاندارتر و باشکوه‌‌تر از شعر: خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار» نخوانده‌ام. در حالی که ممکن است این جمله در نظر منتقدان ادبی بیش از یک شعار نباشد. 
افشین علا نیز به شهادت اشعار موضع‌مندی که از او خوانده‌ایم، بر این اعتقاد و باور است که رسالت شاعر، تنها به رخ کشیدن سخنوری و صنعتگری و هنر مشاطه‌گری کلمات نیست، رسالت یک شاعر اصیل، احیای فضایل اخلاقی و پاسداشت کرامت و شرافت انسان است. 
 
* افشین علا و شعر آیینی
همچنان که اشاره شد، افشین علا شاعری موضع‌مند و آرمان‌خواه است. این موضع‌مندی تنها به دایره سیاست محدود نمی‌شود، بلکه شامل سلوک دینی او نیز می‌شود. اگر شما هم آیینی سروده‌هایش را خوانده باشید، به سهولت می‌فهمید این سروده‌ها منبعث از یک مانیفست معرفتی و اعتقادی است؛ برخاسته از یک جهان‌بینی توحیدی و نگاه آرمانی به جهان. 
بر اساس این منظومه معرفتی، علا در کسوت یک شاعر دینی و آیینی و شاعری که تربیت‌یافته اسلام ناب محمدی و مکتب قرآن و عترت است، به این گزاره مومن است که کارکرد شعر آیینی تنها «مدح و منقبت» و «سوگ و مرثیه» نیست، بلکه رسالت اصلی یک شاعر اصیل آیینی، پیش و بیش از سوگ و مرثیه و تحریک احساسات، نشر و ترویج آموزه‌های اخلاقی، احیای کرامت‌های انسانی، انتشار بینایی و دانایی و مقابله با جهل و خرافه و گزافه است. نمونه شاخص آن حضرت لسان‌الغیب حافظ شیرازی است که جانمایه اصلی غزل‌هایش نه مدح و منقبت یا سوگ و مرثیه، بلکه حکمت، عرفان و مقابله با برداشت‌ها و تفسیرهای غلط و خرافی از دین و آیین است. در آثار شاعران بزرگی چون سنایی، عطار، فردوسی، مولانا، نظامی، ناصرخسرو، سعدی، حافظ، بیدل، اقبال، و پروین اعتصامی نیز پیش و بیش از مدح و منقبت و سوگ و مرثیه با «تحمیدیه» روبه‌رو هستیم؛ اشعاری که در ستایش و تسبیح ذات اقدس پروردگار و تکریم «یکتاپرستی» سروده شده‌اند. 
علا در فرازی از مصاحبه‌ای که با پایگاه خبری «شفقنا» در سال 95 داشته است، با تبیین دیدگاه‌های روشنگرانه خود، درباره شعر عاشورایی گفته است: «... در این حوزه از بس که گفته‌ام و نوشته‌ام و به گوش کسی نرسیده است، خسته شده‌ام اما واقعا جای تأسف دارد. ابتدا با صراحت بگویم به هیچ‌وجه با حیطه‏ مدح و ذکر و تعزیت اباعبدالله نه‌تنها مخالف نیستم، بلکه از کودکی در این دستگاه بزرگ شده‌ام و به آن هم می‏بالم. جایگاه ذاکران و مادحان جایگاه بسیار والایی است و به این موضوع همه ما اعتقاد داریم. منتهی این دلیل نمی‌شود که در مضمون‌پردازی و نقش‌آفرینی ایام محرم، صفر و سایر مناسبت‌‏های مذهبی اولویت با مداحان باشد. اگر نخستین پیام‌آور عاشورا را حضرت زینب(س) می‌‏دانیم- آن بانویی که با آن جهان‌بینی، آن ادبیات، در اوج استیصال چه واکنشی نشان می‌دهد؛ حالا ما عزادار او هستیم ولی او در بطن حادثه بود، ضربات فوق تصور بشری بر پیکر این زن وارد شد اما او مردانه ایستاد و با آن ادبیات پیام تفکر دینی را ابلاغ کرد، نه‌تنها پیام دفاع از خون شهیدان کربلا را، بلکه تفکر دینی را به زیبایی ابلاغ کرد- پس می‌فهمیم نقش اصلی در تبلیغ حرکت اباعبدالله(ع) با تریبون‏ها، با خطبا و روحانیون ما است. ‏ای کاش نقش‌آفرین اصلی، روحانیت ما باشد، ولو روحانیت سنتی ما، اشکالی ندارد. تا بوده روحانیت منبر داشته و ذاکران پای منبرها روضه‌خوانی می‌کردند و این اتفاق خیلی هم زیبا بود اما الان مجالس را به نام مداحان می‌شناسند... من تعجب می‌کنم در همین مجالس عزاداری ما ریتم‌ها و حرکاتی را می‌‏بینیم که سخیف هستند، به معنای واقعی کلمه سخیف هستند. به قدری سخیف که من شرم دارم به خاطر شأن اباعبدالله آن را تشبیه کنم... باید هرکسی جایگاه خود را بداند، هر چیزی به جای خودش نیکو است. ما همچنان در مجالس اباعبدالله(ع) باید محور و اصل را سخنرانان، دانشمندان، روحانیون، دانشگاهیان و هر اندیشمندی که در حیطه‏ علوم دینی کار می‏کند، بویژه روحانیت شیعه، قرار بدهیم. باید اینطور باشد که نسل جوان به این مسجد بروند به خاطر فلان روحانی، به حسینیه‌ای در آن نقطه بروند برای حضور فلان واعظ و... نه اینکه خیابان‏های تهران به خاطر اینکه امروز فلان مداح محترم آنجا برنامه اجرا می‏کند، بند بیاید. اگر محتوای برنامه‌ها را هم از نزدیک ببینیم، صرفا همان شور است. عموما ریتم‏‌های ناهنجاری که متاسفانه در بین عوام و نسل جوان مورد اقبال قرار می‌گیرد...».۴
با آرزوی روزهای آبی‌تر و آفتابی‌تر برای افشین عزیز، این یادداشت را با زمزمه غزلی عاشورایی
از او به پایان می‌برم:
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی است
چون ماه در سراسر شب روسفید باش
بازار فقر، غرق متاع قناعت است
با سکه غرور به فکر خرید باش
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هر چه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش
وقتی که از فرشته، مقام تو برتر است
پاکیزه از پلشتی نفس پلید باش
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش
با جسم خود بسوز چو شمعی میان جمع
اما چو روح وقت گنه، ناپدید باش
بر چهره‌های غم زده، جاری چو خنده شو
در قفل‌های بسته به هر سو کلید باش
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش۵
------------------------
پانوشت‌
1- منوچهر اکبری، نقد و تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی و انقلاب اسلامی، 1371، ص 124
2 - افشین علا ۴ فروردین ۱۳۴۸ در شهرستان نور مازندران به دنیا آمد. در دوران دبستان بود که نخستین شعر او در «کیهان‌بچه‌ها» چاپ شد. رهبر انقلاب از برخی اشعار سیاسی او تقدیر کرده‌اند. علا دارای مدرک تحصیلی لیسانس علوم سیاسی و نشان درجه یک هنر از وزارت فرهنگ و ارشاد است که معادل دکتراست. از آثار او می‌توان به «یک عالم پروانه»، «نسیم، دختر باد»، «یک سبد بوی بهار» و «خاطرات مه گرفته» اشاره کرد. 
3 - برگرفته از کانال تلگرامی شاعر 
4 – پایگاه بین‌المللی «شفقنا»، بخش دوم میزگرد «تاثیر واقعه عاشورا در شعر و ادبیات ایران
5 – برگرفته از کانال تلگرامی شاعر 

Page Generated in 0/0123 sec